عشق واقعی

برچسپ ها: واقعی ، عشق

Print Friendly and PDF

رسم این بود که علمای شیعه مقیم نجف اشرف روز عاشورا پیاده به کربلا می رفتند. در بین راه محلی وجود دارد به نام «طویرج» که چهار فرسخ با کربلا فاصله دارد و در این روز دسته های سینه زن از آنجا به طرف کربلا حرکت می کنند و علما و مراجع به آنها ملحق شده و با آنان سینه می زنند.

سیّد مهدی بحرالعلوم با عده ای از طلاب به استقبال دسته سینه زنی طویرج رفتند. عشق واقعی در وجود اینان موج می زد. اول و آخر دسته به چشم نمی آمد. همه بر سر و سینه می زدند و هرآن شور و شوقشان موج می شد و اوج می گرفت و طنین آن در فضا شکسته می شد و حال تماشاچیان را منقلب می کرد.

صدای ضجه و مویه از هرطرف شنیده می شد. ترنم آهنگ دلنشین غریبانه مرثیه خوان با ضرب آهنگ دست عزاداران بر سینه های برهنه شان هماهنگ شده بود. خدا در جان و تنشان روح عشق حسینی بودن را دمیده بود.

ناگهان علامه بحرالعلوم، مجتهد طراز اول جهان تشیع، مثل سایر سینه زنها لخت شده و میان جمعیت رفت و به سینه زنی پرداخت. برای لحظاتی همه غافلگیر شدند. طلاب هرچه می کردند تا مانع بروز احساسات ایشان شوند، کاری از پیش نبردند.

علامه خود را به دریا سپرده بود. ضجه می زد و موهای ژولیده اش همراه خاک و خس آشفته شده بود. عمامه از سرش افتاده بود. ناچار چند تن از شاگردان قوی هیکل و خوش اندام ایشان، اطراف وی را می گیرند که مبادا زیر دست و پا بیفتند و آسیب ببینند.

شام غریبان، «سلماسی» شاگرد مخصوص ایشان از علامه پرسید:

«شما را به صاحب این شب مقدس سوگند می دهم به من بگویید چه شد که شما بی اختیار وارد دسته سینه زنی شدید و آنگونه به عزاداری پرداختید؟

علامه اشکهایش را پاک کرد و گفت:

«وقتی به دسته سینه زنی رسیدم، دیدم حضرت بقیة اللّه ، عجّل اللّه تعالی فرجه، با سر و پای برهنه میان سینه زنها به سر و سینه می زنند و گریه می کنند. من هم نتوانستم طاقت بیاورم. پس در خدمت آن حضرت مشغول سینه زدن شدم.»

عشق، یک واژه است و تمام واژه ها را معنا می بخشد... به شرط آنکه واقعی باشد و به غیر حق آلوده نگردد...

پی نوشت:

* برگرفته از: نگاه سبز (ملاقات با امام زمان)، حسن جلالی عزیزیان

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

5 توصیه سلامتی عجیب ولی واقعی

گاهی اوقات عواملی در سلامتی ما تاثیر دارند که وقتی آنها را می شنویم، باورمان نمی شود. ولی باید بدانید که عوامل موثر در سلامتی انسان، همیشه واضح و کاملا شناخته شده نیستند. در این مطلب پنج توصیه سلامتی عجیب، ولی واقعی را برایتان می گوییم.

محبت ما به اهل‌بیت علیهم‌السلام واقعی است؟

آيا معياري وجود دارد كه ما از طريق آن به اين شناخت برسيم كه آنچه گفته مي شود لقلقه زبان و از روي احساسات نيست بلكه از روي شناخت و واقعيت است. با مراجعه به آموزه هاي دين مي توان معيارهايي را بدست آورد كه محبت واقعي افراد نسبت به اهل بيت عليه السلام را نشان دهد.

رشی از رمان واره عشق هشتم

سال جدید هجری فرا رسید. دویست و سه سال از هجرت آخرین پیام آور وحی می گذشت. آفتابِ تیرماه می تابید و نور و آتش می پراکند. سرزمین خراسان، با آن بیابان ها، تپه ها، رمل ها و نمکزارش در زیر آفتاب خفته بود. کاخ حمید بن قحطبه در میان باغ بزرگی می درخشید.

عشق هایی که فقط به دلیل تنهاییست

افراد به علل مختلفی دیگر کسی را در اطراف خود ندارد. کسی نیست که حرف دل آنها را گوش کند و بعد از اتمام صحبت هایش با کلامی او را آرام کند. هجوم سایه تنهایی بر سر فرد باعث می شود تا با هر توانی دارد فرار کند. آنقدر بدود تا دست از سرش بردارد و از هر سویی طلب یاری می کند.

برشی از رمان واره عشق هشتم

سال جدید هجری فرا رسید. دویست و سه سال از هجرت آخرین پیام آور وحی می گذشت.

بانوی عشق و صبر

با مروری هرچند سطحی بر کمالات و ویژگی های حضرت زینب(س) این نکته رخ می نماید که تمام ویژگی های یک انسان کامل در شخصیت آن بانوی گرامی در حد و درجات عالی وجود داشته و البته هرکدام از ویژگی ها در صحنه ای از صحنه های زندگی حضرتش فرصت نمود یافته است.

سپهسالار عشق

زندگانی حضرت ابوالفضل(ع) دائرة المعارفی است که چگونه زیستن و آگاهانه رفتن را به ما می آموزد و فرصت دستیابی به مقام آدمیت را هموار می سازد.

تعالی عقل و عشق و عقیده در شخصیت حضرت زینب علیها السلام

آن جا که احساس و عاطفۀ صرف صحنه گردان حوادث می گردد، تعقل و تدبیر و ذکاوت و عافیت اندیشی به تناسب رخت برمی بندد؛ گویا احساسات و عواطف از آن رو مذموم نیست که واکنش های ابنای بشر در مقابل حوادث سهمگین، علی الاصول، مبتنی بر غلبه عواطف و احساسات است.

با زایران کاروان عشق

زیارت در واقع اظهار عشق عاشق به معشوق است و وجود مبارک امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و سایر ائمه اطهار زمانی که به زیارت خانه خدا در مکه می رفتند علی رغم اینکه مرکب داشتند سوار نمی شدند و پیاده به راه می افتادند و این نشان از این داشت که ائمه اطهار می خواستند هم در مقابل معشوق شان اظهار تواضع و کوچکی کنند و هم در ره دوست رنج تحمل کردن نشان از اوج بندگی را دارد.

برشی از رمان واره عشق هشتم

سال جدید هجری فرا رسید. دویست و سه سال از هجرت آخرین پیام آور وحی می گذشت. آفتابِ تیرماه می تابید و نور و آتش می پراکند. سرزمین خراسان، با آن بیابان ها، تپه ها، رمل ها و نمکزارش در زیر آفتاب خفته بود. کاخ حمید بن قحطبه در میان باغ بزرگی می درخشید.

امام آینه و عشق

این بوی یاس، از سمت کدام کوچه می وزد که مدینه را اینچنین مدهوش کرده است؟! او می آید و ربیع الثانی، هشتمین روزش را قد راست می کند. آسمان می چرخد و فرشتگان، دف زنان و هلهله کنان به چشم روشنی «حُدیث» می آیند. تو می آیی و خانه «هادی آل محمد صلی الله علیه و آله » را ستارگانی بی شمار، قرق می کنند. خاک، نفس می کشد و پنجره های شهر، دل به آفتابی می سپارند که از چشمان علوی تو می درخشد.

تربت عشق

وقتی «عقل» و «عشق» در هم آمیزند، و آنگاه که «جهاد» و «عرفان» در یک خط با هم تلاقی کنند. «حماسه های عاشقانه» و «عشقهای مسلّح» پدید می آید و عارفان حماسه ساز و عشق آموزان نامدار، به جلوه گری در منظر دیدگانِ جمال طلب می پردازند.