مسیح، کلمه الهی

برچسپ ها: الهی ، مسیح ، کلمه

Print Friendly and PDF

سؤال:

«یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ...؛ ای مریم! خدا تو را به کلمه خویش نوید می دهد که نام وی مسیح است.»

در این آیه، معنی «کلمه» چیست؟ چرا آن حضرت را «کلمه» نامیده اند؟

جواب:

علما را در این شبهه، چند پاسخ است: از جمله این که:

1 ـ خدای سبحان در کتب آسمانی پیشین، از میلاد و مبعث و بشارت به نبوت حضرت مسیح علیه السلام یاد کرده است. وقتی پروردگار عالم، آن حضرت را آفرید و به رسالت مبعوث نمود، فرمود: این است کلمه من، یعنی این همان است که به آن خبر داده ام و مکرّرا هم از او یاد کرده ام. این به آن می ماند که کسی به چیزی که انتظارش می رود خبر دهد و عظمت آن را گوشزد نماید و سپس آن چه را که امید بود و انتظارش می رفت پدید آید، این جاست که آن خبر دهنده به مخاطبین خود می گوید: گفتار من، هم اکنون شما را رسید و کلام مرا دیدید. دیگران هم می گویند که: این همان سخن تو یا «کلام» تو است یعنی همان چیزی که وعده اش می دادی و ما را از مخالفتِ با او می ترسانیدی.

2 ـ قول دیگر این که: ممکن است خدای سبحان که این آیه را فرموده، معنی اش این باشد که پسری زاده می شود که پیامبر خواهد شد و مردم به وسیله او هدایت می شوند چنان که توسط کلمات الهی هدایت می گردند. لذا آن حضرت را «کلمه» گفتند تا او را با «کلمه»ای که برای توضیح و راهنمایی وضع شده است همانند نمایند. چون در حقیقت، کلمه، همان کلام است. و حضرت عیسی علیه السلام نه کلام است و نه از جنس کلام می باشد و از همین قبیل است که آن حضرت را «روح» نامیده است چون این مردم به وسیله آن حضرت زنده می شود، همان طور که جسمشان با روح زنده می گردد.

3 ـ قول دیگر این که عده ای گویند: در این آیه «کلمة الله» همان وعده الهی است مثل آن است که خدای تعالی فرموده است: تو را به وعده ای که خداوند قبلاً داده است مژده می دهد. که نظیر این در قرآن زیاد است که در آن مثال ها، قول و کلمه یک معنا دارند.

4 ـ وجه دیگری برای علت نام گذاری حضرت مسیح به «کلمه» آورده اند و آن، این که حضرت مسیح به این جهت متصف به صفت کلمه شده است که ابتدای شناخت آن حضرت، به وسیله کلمه که به صورت بشارت بوده می باشد. البته بر این وجه اعتراض شده است که اگر این درست باشد ناگزیر باید انسان را پس از این که آدمی کامل شده است باز نطفه بگوییم. چون آغاز خلقتش نطفه بوده است، در صورتی که هیچ کس چنین نگفته است.

5 ـ و عده ای دیگر گفته اند که: مراد از این آیه، همانند آیه «کُن» است و حضرت عیسی علیه السلام به این جهت به این نام موسوم گردید که هر مولودی سوای آن حضرت از راه طبیعی به دنیا آمده است و حال این که حضرت عیسی علیه السلام این چنین نبود بلکه هم چون «کُن» بود. (یعنی خداوند امر فرمود: «کن» پس موجود شد) لذا رواست که او را به «کلمه» موسوم و مخصوص داشت چون تنها او ویژه این معنی می باشد.

6 ـ از دیگری نقل شده که: حضرت عیسی علیه السلام به این جهت متّصف به صفت «کلمه» شده است که لقب آن حضرت «کلمه» بوده است و از طریق لقب، متّصف به این صفت گردیده، نه از جهت معنای کلمه. چون در «کلمه» معنایی که بتوان به خاطر آن، حضرت عیسی علیه السلام را متصف به آن نمود نیست. لکن در مسیح و با این که معانی مختلفی برای او گفته اند و روح الله و نظایر این ها هست و تمام معانیِ معقوله، تحت همین حکم هستند و می توان صاحب آن نام را به او متّصف کرد. چنان که پدر حضرت ابراهیم علیه السلام را می توان آزر گفت.

نظر مؤلف

اگر جایز باشد لقب حضرت عیسی علیه السلام را «کلمةُ الله» گذاشت هم چنین جایز است او را ملقب به «روح الله» نمود و اگر بتوانیم که معانی مسیح و روح را بگیریم، حتما می توان معناهایی را که در «کلمه» هست گرفت، پس فرق میان این دو، معنا ندارد.

قوی ترین وجه از وجوه مذکوره این است که «کلمه» را در این آیه به معنی وعده الهی بدانیم که خداوند قبلاً به آن نوید داده است؛ یا اینکه بگوییم به این جهت، حق تعالی، حضرت عیسی علیه السلام را «کلمه» نامیده است که به وسیله او، مردم هدایت می شوند چنان که به سخن خدای تعالی هدایت می شوند، لذا حضرت عیسی علیه السلام را به آن تشبیه کرده است.

آن چه این گفتار را تایید می کند که کلمه در این آیه به معنی وعده است، کلام باری تعالی است در سوره مبارکه توبه، آیه 40 که می فرماید: کلمه، کافران را زبون کرد که الله کلمه خداست ... .

عده ای از مفسّرین گویند: «کلمه کافران» در این آیه، وعده آنان به خاموش شدن نور رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و سرزنش کردن آن حضرت را به خاطر دودمانش است و «کلمه الله» در این آیه، عبارت است از مژده ای که خدای تعالی به قوی شدن ریشه نبوت آن حضرت و بلند شدن و گستردگی شاخه ها و توسعه آوازه این شریعت مقدس و گرامی گردیدن خانه پاکش و ساختنِ کار دشمنانش می باشد. گاهی هم کلمه، به معنی شریعت و دستورات واجب الهی می آید. (نظیر سوره تحریم آیه 12 و سوره فتح آیه 15.)

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

تقوا و محبت الهی

به نظر می رسد تحلیل دقیق رابطه انسان با خدا براساس آموزه های قرآنی بسیار دشوار و پیچیده باشد؛ زیرا به همان اندازه كه از حركت انسانی به سوی خدا گفته می شود،

ضیافت رمضان به خاطر چیست؟

ضیافت رمضان به واسطه نزول این کتاب الهی بوده است و آنچه از روایات مستفاد می‌ شود نزول دیگر کتب آسمانی نیز در همین ماه مبارک رمضان بوده است.

تقوا و محبت الهی

به نظر می رسد تحلیل دقیق رابطه انسان با خدا براساس آموزه های قرآنی بسیار دشوار و پیچیده باشد؛ زیرا به همان اندازه كه از حركت انسانی به سوی خدا گفته می شود، از نوعی مشیت الهی و اراده او برای تحریك انسانی نیز گفته شده است؛

هدیه الهی

میلاد آفتاب نیمه رمضان گرامی باد

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است

نعمت پروردگار، هر نوع بهره مادی و معنوی را شامل است و بازگو کردن نعمت به قصد یادآوری و ستایش نعمت ـ نه برای غرور و فخر فروشی ـ خود، شکر نعمت محسوب می شود و بخشش آن به دیگران، نوعی بازگو کردن نعمت الهی است.

اسراف و زیاده روی های پایان سال

امام علی علیه السلام می فرماید: انسان حقیقت ایمان را درک نمی کند جز اینکه در وی سه خصلت باشد، دانایی در احکام دین، شکیبایی در مصیبت ها و خصلت سوم که مد نظر است، اندازه گیری خوب در معیشت است.

امید به خدا و باز شدن درهای رحمت الهی

خدایا من گناه دارم اگر تو مرا بیامرزی تو آقا هستی و اگر من را عذاب بکنی من اهل عذاب هستم. او حق را به خدا نسبت داد و بدی را به خودش نسبت داد. به تعبیری این همان ذکر یونسیه است: لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین. یک وقت همه ی امکانات فراهم است و ما دل مان به اینها خوش است. اما یک وقت همه ی درها بسته شده است و ما نه پول و نه پارتی داریم، در این هنگام ما باید چکار کنیم؟

بهترین هدیه الهی برای انسان

در مورد ارزش گذاری نعمت هایی که در اختیار انسان است این سوال مطرح می‌شود که کدام یک از جایگاه برتری برخوردار می‌باشند؟

تقرب الهی و قرب معنوی در مناجات شعبانیه

انسان بر خلاف همه موجودات جهان آفرینش، دو بُعدی است: نخست بُعد حیوانی او که از این جهت یعنی از جهت تغذیه، زیست، تناسل، تکثیر نوع و... با سایر موجودات زنده مشترکات زیادی دارد. اما بُعد ثانوی او که همان خصوصیت منحصر به فرد اوست و از جهت قوای دماغی و حالات روحی و ویژگی های نفسانی با سایر موجودات زنده متفاوت است و این خود محور اصلی تمایز او از دیگر جانداران می باشد.

هدیه الهی

در پانزدهم رمضان سال دوم و یا سوم هجرت خداوند سبحان بالاترین هدیه خویش را به بیت نبوت وامامت اهدا کرد.

زمان مشلات چه کنیم که از رحمت خدا ناامید نشویم؟

ناامیدی از رحمت خدا یعنی چه؟ یعنی خدایا تو دیگر نمی‌توانی ما را اداره کنی. در مدیریت رزق و روزی این مخلوقات مانده‌ای؛ می گویی چرا؟ نشانه‌اش این‌همه کم و کاستی!

هدیه الهی

در پانزدهم رمضان سال دوم و یا سوم هجرت خداوند سبحان بالاترین هدیه خویش را به بیت نبوت وامامت اهدا کرد.

درهای رحمت بی انتها

اگر كسى بتواند در روز عرفه خود را به «عرفات» یا به كربلا برساند، بهترین مكانها را براى دعا انتخاب كرده است. و گویا این روز مختص به دعاست.

جنگ با خداوند

ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: هیچ كس گناه نمی‌كند مگر اینكه با یك شرك مرموز و مستور و شرك خفیّ همراه است ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾

ضیافت الهی

در فرهنگ اسلامی، رمضان این ماه ضیافت الهی؛ آغاز ماه های سال بوده(1) امام صادق علیه السلام می فرماید: «اِذا سَلُمَ شَهرُ رمضانَ سَلُمتِ السّنَةُ»، قال علیه السلام : «و رأس السّنة شهرُ رمضانَ.»(2) سلامت «سال» در گرو سلامت آن است. اگر این ماه انسان مواجه با آفت شود، تمام سال دچار آسیب خواهد شد.

نگاهی به مضامین اخلاقی دعای عرفه

یکی از دعاهای معروف، دعای عرفه است. این دعا که از امام حسین علیه السلام برای ما به یادگار مانده، سرشار از مضامین اخلاقی است. در واقع سیدالشهدا علیه السلام در ساختار دعای عرفه، بسیاری از آموزه های اخلاقی را نیز آموزش داده است.

بهار، جلوه زیبای خداوند

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند. چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند و انسان ها را به مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا می خوانند. بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.

هدیه الهی

در پانزدهم رمضان سال دوم و یا سوم هجرت خداوند سبحان بالاترین هدیه خویش را به بیت نبوت وامامت اهدا کرد.

مسیح پنجم

اهل شام بود. در مدینه رفت و آمد داشت. در مجلس درس و بحث امام محمد باقر(ع) نیز حاضر می شد، ولی می گفت: «محبت و دوستی با شما مرا به این مجلس نمی آورد.

مسیح پنجم

اهل شام بود. در مدینه رفت و آمد داشت. در مجلس درس و بحث امام محمد باقر(ع) نیز حاضر می شد، ولی می گفت:

مسیح پنجم

اهل شام بود. در مدینه رفت و آمد داشت. در مجلس درس و بحث امام محمد باقر(ع) نیز حاضر می شد، ولی می گفت: «محبت و دوستی با شما مرا به این مجلس نمی آورد.

پیام مسیح

«و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل إنّی رسول اللّه مصدّقاً لما بین یدی من التّوراة و مبشّراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه احمد فلمّا جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین؛و آن گاه که عیسی پسر مریم گفت:ای بنی اسرائیل!همانا من فرستاده خداوند به سوی شمایم تا آنچه پیش روی من است(تورات) را تصدیق کنم و بشارت دهنده فرستاده ای باشم که پس از من آید و نامش احمد است.و چون با دلایلی روشن نزد آنان آمد،گفتند:این جادویی آشکار است».(سوره صف،آیه 6)