ماجرای مباهله در کلام امام صادق علیه السلام
برچسپ ها: مباهله
امام صادق (علیه السلام)
إنّ نَصاری نَجْرانَ لَمّا وَفَدوا علی رسولِ اللّه. صلی الله علیه و آله و کانَ سیّدُهُم الأهْتَمَ والعاقِبَ والسَّیّدَ...فقالوا: إلی ما تَدْعون؟ فقالَ: إلی شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلّا اللّه. وأنّی رسولُ اللّه. و أنّ عیسی عَبدٌ مَخلوقٌ یأکُلُ ویَشْرَبُ و یُحْدِثُ... فقالَ رسولُ اللّه. صلی الله علیه و آله: فباهِلُونی، فإنْ کُنتُ صادقا نزلَتِ اللّعنةُ علَیکُم، وإنْ کنتُ کاذبا اُنزِلَتْ علَیَّ، فقالوا: أنْصَفْتَ، فتَواعَدوا للمُباهَلةِ. فلَمّا رجَعوا إلی مَنازِلهم قالَ رؤساؤهُم...: إنْ باهَلَنا بقَومِهِ باهَلْناهُ، فإنَّهُ لیسَ بِنَبیٍّ، و إنْ باهَلَنا بأهْلِ بَیتِهِ خاصّةً فلا نُباهِلُهُ، فإنَّهُ لا یُقْدِمُ علی أهلِ بیتِهِ إلّا و هُو صادقٌ. فلَمّا أصبَحوا جاؤُوا إلی رسولِ اللّه. صلی الله علیه و آله و معَهُ أمیرُ المؤمنینَ و فاطمةُ و الحسنُ و الحسینُ صلوات اللّه علیهم...فَعَرَفوا و قالوا لرسولِ اللّه. صلی الله علیه و آله: نُعْطیکَ الرِّضا فَأعْفِنا من المُباهَلة، فصالَحَهُم رسولُ اللّه. صلی الله علیه و آله علی الجِزیةِ و انْصَرَفُوا.
نصارای نجران به همراه رئیس و نایب و...نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمدند و عرض کردند: ما را به چه دعوت می کنی؟ فرمود: به این که شهادت دهید خدایی جز اللّه نیست و من فرستاده خدایم و عیسی بنده ای مخلوق است که می خورد و می آشامد و صحبت می کند... پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پس با من مباهله کنید. اگر من راستگو باشم لعن و نفرین، شما را می گیرد و اگر دروغگو باشم لعن و نفرین، مرا می گیرد. گفتند: منصفانه است. آن گاه وعده مباهله گذاشتند. وقتی به خانه های خود برگشتند بزرگانشان گفتند: اگر با قوم خود به مباهله آمد با او مباهله می کنیم؛ زیرا در این صورت او پیامبر نیست، اما اگر فقط با خانواده اش برای مباهله آمد با او مباهله نمی کنیم؛ چون اگر خانواده اش را به خطر انداخت حتما راست می گوید. صبح که شد نزد پیامبر خدا آمدند، دیدند آن حضرت، امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را همراه خود آورده است. آنان متوجّه شدند و به رسول خدا گفتند: با تو توافق می کنیم، ما را از مباهله معاف بدار. پس، رسول خدا بر گرفتن جزیه از آنها مصالحه کرد و آنان پراکنده شدند و رفتند.