فلسفه بلا و گرفتاری
مطابق آیات قرآن و روایات اسلامی، گرفتاری های مختلفی كه در دنیا به سراغ انسان های مختلف می آید، دلایل متعدّدی دارد كه به برخی از آنها اشاره می كنیم:
1. آزمایش و امتحان الهی
یكی از حكمت های رنج و گرفتاری اینست كه خداوند با سختی ها و بلایا بندگانش را آزمایش كند؛ بنابراین خداوند می فرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»[1]؛ (قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و كاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش می كنیم و بشارت ده به استقامت كنندگان).
امتحان الهی كه گاهی با گرفتاری و رنج نمود پیدا می كند، آثار متعدّدی می تواند داشته باشد؛ آثاری مانند:
الف) تكامل و شكوفایی استعدادها: مصیبت ها و رنج ها می تواند استعدادهای نهفته انسان را شكوفا سازد. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «وَ فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَال»[2]؛ (در دگرگونی احوال، گوهر مردان معلوم شود). شهید مطهری در كتاب عدل الهی می فرماید: «مصیبت ها و شدائد برای تكامل بشر ضرورت دارند و اگر محنت ها و رنج ها نباشد بشر تباه می گردد».[3]
ب) اصلاح و تقویت ایمان: یكی دیگر از محاسن بلایا و مصائب، اصلاح و تقویت ایمان است؛ چنانچه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئیل گفت كه خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ مِنْ عِبَادِی الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالْفَقْرِ وَ لَوْ أَغْنَیتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِك وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالْغِنَی وَ لَوْ أَفْقَرْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِك وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالسُّقْمِ وَ لَوْ صَحَّحْتُ جِسْمَهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِك وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالصِّحَّةِ وَ لَوْ أَسْقَمْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِك إِنِّی أُدَبِّرُ عِبَادِی بِعِلْمِی بِقُلُوبِهِمْ فَإِنِّی عَلِیمٌ خَبِیرٌ»[4]؛ (در بین بندگان مؤمنم، كسی هست كه به جز فقر و تهیدستی چیزی ایمانش را اصلاح نمی كند، چنانكه ثروتمندش نمایم، همین ثروت موجب فساد و تباهی ایمانش می شود. و در بین بندگان مؤمنم، كسی هست كه جز با ثروت، ایمانش اصلاح نمی شود و اگر تهیدستش نمایم، فقر و تهیدستی باعث فساد و تباهی ایمانش می گردد. و در میان بندگان مؤمنم، كسی هست كه جز با مریضی، ایمانش اصلاح نمی گردد و اگر جسمش را سالم كنم همین سلامتی، ایمانش را از بین می برد و در بین بندگان مؤمنم، كسی هست كه جز با سلامتی و صحت، ایمانش اصلاح نمی شود چنانكه مریضش كنم، همین مریضی، ایمانش را تباه می كند. من بواسطه علمی كه به درون و قلوب بندگانم دارم [امور] آنها را تدبیر می كنم. بدرستی كه من دانا و آگاهم).
قرآن كریم با اشاره به این مطلب می فرماید: «وَ عَسی أَنْ تَكرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَكمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكمْ وَ اللَّهُ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»[5]؛ (چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن كه خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنكه شرِّ شما در آن است؛ و خدا می داند و شما نمی دانید).
ج) ترفیع درجه: گاهی نیز خداوند برای این كه درجه كسی را بالا ببرد، او را مبتلا می سازد. امام جعفر صادق(علیه السلام) در كلامی گهربار می فرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیَكُونُ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ الدَّرَجَةُ لَا یَبْلُغُهَا بِعَمَلِهِ فَیَبْتَلِیهِ اللَّهُ فِی جَسَدِهِ أَوْ یُصَابُ بِمَالِهِ أَوْ یُصَابُ فِی وُلْدِهِ فَإِنْ هُوَ صَبَرَ بَلَّغَهُ اللَّهُ إِیَّاهَا»[6]؛ ([ممكن است] برای بنده ای در نزد خدا درجه و رتبه ای باشد كه از طریق عملش به آن درجه نمی رسد، پس خداوند او را به بلا و مصیبتی در بدن و یا مال و یا مصیبت فرزند مبتلا می سازد تا اگر صبر و تحمّل نماید خداوند او را به آن درجه برساند).
راز ابتلای انبیا و اولیای الهی نیز همین است. بلاها برای آنان كه از مقام عصمت برخوردارند، پاك كننده نیست، ترفیع دهنده است. بر همین اساس در روایتی حضرت علی(علیه السّلام) می فرماید: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیاءِ كرَامَةٌ»[7]؛ (همانا بلاها و گرفتاری ها برای ظالم تأدیب است، و برای مؤمن امتحان، و برای پیامبران درجه، و برای اولیاء كرامت و مقام است).
2. كفاره و تطهیر گناهان
از دیگر حكمت های رنج و گرفتاری، جبران خطا و لغزش انسان مؤمن است. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: وقتی آیة «مَنْ یعْمَلْ سُوءاً یجْزَ بِه»[8]؛ (هركس عمل بدی انجام دهد كیفر آن را می بیند) نازل شد، بعضی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفتند: آیه ای از این سخت تر نیست! پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آنان فرمود: آیا در خانواد، اموال و جانهایتان دچار مصیبت نمی شوید؟ گفتند: بله. حضرت فرمود: این از آن چیزهایی است كه خداوند به وسیله آن، برای شما حسنه می نویسد و به وسیلة آن بدی ها را محو می كند.[9]
حضرت علی(علیه السلام) نیز می فرماید: «مَا مِنَ الشِّیعَةِ عَبْدٌ یُقَارِفُ أَمْراً نَهَیْنَاهُ عَنْهُ فَیَمُوتُ حَتَّی یُبْتَلَی بِبَلِیَّةٍ تُمَحَّصُ بِهَا ذُنُوبُهُ إِمَّا فِی مَالٍ أَوْ فِی وَلَدٍ وَ إِمَّا فِی نَفْسِهِ حَتَّی یَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا لَهُ ذَنْبٌ وَ إِنَّهُ لَیَبْقَی عَلَیْهِ الشَّیْ ءُ مِنْ ذُنُوبِهِ فَیُشَدَّدُ بِهِ عَلَیْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ»[10]؛ (اگر بنده ای از شیعیان، گناهی كه ما او را از آن نهی كرده ایم مرتكب شود، قبل از اینكه از دنیا برود به یك گرفتاری مبتلا می شود كه گناهانش بوسیله آن گرفتاری پاك گردد. [این گرفتاری] یا در مال و یا در فرزند و یا در خودش [ظاهر] می گردد. تا هنگامی كه خداوند را ملاقات كند، برایش گناهی نباشد و اگر گناهی از وی باقی مانده باشد، هنگام مرگ بر وی سخت گرفته می شود [تا گناهانش آمرزیده گردد]).
3. سهل انگاری های انسان
برخی از رنج ها و گرفتاری های انسان نیز در اثر بی تدبیری، عدم مشورت و سهل انگاری در امور حاصل می شود كه ارمغان تكوینی و طبیعی اعمال خود انسان است. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ ما أَصابَكمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كسَبَتْ أَیدیكمْ وَ یعْفُوا عَنْ كثیرٍ»[11]؛ (هر مصیبتی به شما رسد، بخاطر اعمالی است كه انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو می كند).
بنابراین گرفتاری های ما در طول زندگی، حكمت های مختلفی می تواند داشته باشد؛ هم می تواند امتحان و آزمایش الهی باشد؛ و هم می تواند به خاطر گناهان یا دیگر اعمال انسان باشد؛ و هم می تواند ثمره سهل انگاری های انسان در زندگی باشد.[12]
منبع: makarem.ir
پی نوشت ها
[1] سوره بقره، آیه 155.
[2] كافی، شیخ كلینی، محمد بن یعقوب، دارالكتب الاسلامیة، تهران، 1362 هـ ش، ج 8، ص 23.
[3] عدل الهی، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، تهران، 1376 هـ ش، ص 178 ـ 179.
[4] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مجلسی، محمدباقر، دارالكتب الاسلامیة، تهران، 1363 هـ ش، ج 5، ص 284.
[5] سوره بقره، آیه 216.
[6] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، همان، ج 68، ص 94.
[7] همان، ج 78، ص 198.
[8] سوره نساء، آیه 123.
[9] رضایت از زندگی، پسندیده، عباس، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ پنجم، 1386 هـ ش؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، همان، ج 78، ص 192.
[10] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، همان، ج 6، ص 157.
[11] سوره شوری، آیه 30.
[12] برای مطالعه بیشتر ر.ك: تفسیر نمونه، مكارم شیرازی، ناصر، دارالكتب الاسلامیة، تهران، 1374 هـ ش، ج 20، ص 441.