امیر دلها

برچسپ ها: امیر ، دلها

Print Friendly and PDF

بعد تاریخی، بعد کلامی، بعد عرفانی، بعد سیاسی و ... اما آنچه شاکله سئوال اصلی مرا شکل داده است این است که چه بعدی از ابعاد وجودی این امام همام چاره ساز دردی از دردهای بی درمان ماست .
امام را کاظم لقب داده اند. او را صابر خوانده اند. به او صالح گفته اند. او را امین و عبدالصالح خدا دانسته اند .
به خودم می گویم اگر ما از هر یک از پیشوایان و رهبرانمان یک چیز یاد می گرفتیم، همان یکی می توانست گره از کار فروبستۀ جان و جامعۀ ما بگشاید .
از امام کاظم یاد می گرفتیم که اجازه ندهیم آتش خشم و بغض و کینه و نفرت، خرمن ایمانمان را بسوزاند و خاکسترش کند، طوری که گاه، حتی با آب پشیمانی هم نتوان شعله های سوزانش را خاموش کرد .
امام کاظم علیه السلام ، امام دین و دنیای بشریت است. پیام او که از لقبش هویداست، صرفاً پیامی اخلاقی و مذهبی نیست. پیام او به تبع شخصیت همه جانبه و کامل او، در تمام عرصه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... انسان ساری و جاری است .
کاظم، فقط کاظم نبوده است. صابر فقط صابر نبوده است. صالح فقط صالح نبوده است. نه، بهتر است بگویم همۀ اینها بوده است، اما همۀ اینها کاظم نیست. به کاظم علاوه بر این همه، عاشق هم می توان لقب داد، مثل سایر ائمه علیهم السلام. که فرمود : وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ؛ آنان که ایمان آورده اند، بیشترین محبت را به خدا دارند، (یعنی عاشق خدایند). کاظم، فقط اینطور نبود که با زحمت خشمش را مهار کند و با منت از طرف انتقام نگیرد، بلکه او وقتی بر کسی خشم می گرفت، او را می بخشید، نه فقط اینکه ببخشد، بلکه به جای تنبیه و توبیخ از راه نیکی وارد می شد و احسان سرشار خویش را بر آن شخصی که او را خشمگین نموده بود، ارزانی می داشت و نهانخانۀ جان آن جانی! را با شراب طهور محبت سیراب می کرد .
نقل است که کسی به امام و اجداد طاهرینشان توهین می کرد. عده ای از علاقه مندان امام، پیشنهاد ترور آن شخص را مطرح کردند. وقتی امام کاظم علیه السلام مطلع شدند، آنان را از این کار بازداشتند. مدتی گذشت. تا اینکه امام کاظم علیه السلام یک روز سراغ آن شخص را گرفتند. گفتند در مزرعه اش مشغول کار است. حضرت، تک و تنها سوار بر مرکب، به سوی مزرعۀ آن شخص روانه شدند. وقتی او را در مزرعه مشغول به کار دیدند، با مرکب به مزرعۀ او وارد شدند، و آرام، به طرف او پیش رفتند، طرف وقتی دیده بود امام با مرکب به مزرعۀ او وارد شده، داد و فریاد راه انداخته بود که کجا داری میای؟ زحمت هایم را هدر دادی، نیا! با الاغت کجا داری میای؟ نیا !
امام، اما همچنان آرام، آرام آمدند تا به او رسیدند. با متانت و لطافت از او پرسیدند: چقدر به مزرعۀ تو زیان رسیده است؟
طرف هم با پرویی تمام درآمده بود که: صد دینار !
امام، با همان لحن صمیمی و با همان نگاه مهربان از او پرسیدند: امیدواری از این مزرعه چقدر سود عایدت بشود؟
این بار طرف افاده کرده بود که: غیب نمی دانم .
امام - شاید این بار، با لبخند- فرمودند: گفتم «امیدواری» چقدر سود به دست بیاوری؟
طرف هم با بی میلی گفته بود: دویست دینار .
امام کاظم علیه السلام یک جا به او سیصد دینار دادند و فرمودند: این برای توست و کِشت تو نیز باقی است .
آری، کاظم، فقط کاظم نبوده است و لازم است که او را باب الحوائج و پشت و پناه بشریت بخوانیم .
کاظم، صابر، صالح و عبد صالح، چه القاب زیبا و با مسمایی! همه هم اسم فاعل! پر واضح است که اگر کسی یک بار، کار خوبی کرد، بدون اینکه آن صفت در جان او رسوخ کرده باشد، و با روح او عجین شده باشد، در طول تاریخ، فاعل آن کار خوب به حساب نخواهد آمد .
صبر و حلم و گذشت و علم و عشق امام علیه السلام بیش از آن است که برای ما قابل تصور باشد. برای ورق زدن کتاب فضل امام علیه السلام آب تمام اقیانوس های عالم کم است .
شخصی از دوستان امام می گوید، وقتی صحبت امام با مسافری که تا به حال او را ندیده بودم تمام شد، به امام کاظم علیه السلام عرضه داشتم، این زبان را تا به امروز نشنیده بودم. امام کاظم علیه السلام در پاسخ فرمودند: این زبان، زبان مردم چین است. (راوی می گوید:)سپس از من پرسیدند: آیا از این که به زبان او سخن گفتم در شگفت هستی؟ گفتم: آری، این امر شگفت انگیز است. حضرت ادامه دادند: تو را از شگفت انگیزتر از این آگاه کنم، امام زبان پرندگان و هرجانداری را می داند و هیج چیز از امام پنهان نمی ماند. آری امام علیه السلام به همه چیز آگاه است .
پیداست که صبر، و مهار خشم به معنای پذیرش ذلت و تحمل و سازش با طاغوت نیست. امام کاظم علیه السلام در عین حال که یک فرد عالم و عابد و زاهد و عارف بودند، یک انسان بسیار شجاع و مبارز و مجاهد هم بودند. این مبارزۀ امام از تذکری که به صفوان جمّال داد -که تصمیم داشت تا شترهایش را به هارون برای انجام سفر حج کرایه بدهد، با این سئوال که آیا تو دوست داری شخص ظالمی چون هارون، تا زمانی که کرایۀ شترانش را بپردازد، زنده بماند، - گرفته تا مبارزۀ مستقیم با هارون توسط شخص خودشان کاملاً نمایان است .
هارون هموراره به امام کاظم علیه السلام می گفت: حدود فدک را معین کن تا آن را به تو بازگردانم، اما امام علیه السلام سر باز می زد .
پس از اصرار فراوان هارون، امام علیه السلام فرمودند: پس فدک را به طور کامل و با تمام محدوده اش پس می گیرم .
هارون از امام کاظم علیه السلام خواست تا حدود فدک را بیان کند .
امام علیه السلام، فرمودند: اگر حدود آن را آن را معین کنم، آن را به ما باز نمی گردانی .
هارون گفت: به جدت سوگند چنین می کنم .
امام فرمودند: حد اول فدک، عدن است .
هارون که با شنیدن عدن، رنگ از رخسار باخته بود، گفت چه خوب !
امام علیه السلام فرمودند: حد دوم فدک سمرقند است .
این بار به وضوح آثار خشم در چهرۀ هارون هویدا شد .
امام علیه السلام فرمودند: حد سومش شمال آفریقاست .
امام علیه السلام، بی اعتنا به قیافۀ خشمگین هارون، ادامه دادند: و حد چهارمش آسیای صغیر است .
هارون از شنیدن این سخنان امام کاظم علیه السلام سخت برآشفت و گفت: پس برای ما چه باقی می ماند که بر آن حکومت کنیم؟
امام فرمودند :می دانستم اگر حدود فدک را تعیین کنم آن را به ما برنمی گردانی .
در واقع امام کاظم علیه السلام با این سخنان فرمودند: حکومت فعلی قانونی نیست و اداره سراسر مملکت اسلامی حق امام است و حاکم فعلی غاصب مقام امام کاظم علیه السلام است و هیچ مشروعیتی ندارد .
این گوشه ای کوچک و ناچیز از حیات سر تا سر مبارزۀ حضرت باب الحوائج است. و تعجبی ندارد اگر چنین انسان مؤمن و مجاهد نستوهی، که به خودش امیر دلها لقب داد، توسط دولت وقت، بازداشت شود و سال های سال میهمان زندان باشد. و در زندان هم از زندان تن با نوشیدن جام شهادت، آزاد شود و رهسپار کوی دوست گردد .
راستی چرا او امیر دلها نباشد؟ مگر کنیزی که هارون برای صید امام به زندان فرستاده بود، خود، شکار اخلاق ملکوتی امیر دلها، موسی ابن جعفر علیه السلام نشد؟ و با او سر بر خاک در پیشگاه رب جلیل نسایید؟ و مگر زندان بانان امام علیه السلام، به جای شکنجۀ امام، مرید او نشده بودند؟
سلام بر امیر دلها وقتی پا بر سفینۀ خاک گذاشت، و سلام بر امیر دلها آن هنگام که از خاک به افلاک پر کشید و سلام بر امیر دلها آن هنگام که چون لاله سر از خاک برمی آورد .

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

امیرکبیر

زندگی نامه, میرزا, تقی, خان, امیرکبیرميرزا تقي ‌خان فراهاني، صدر اعظم مشهور دورهٔ ناصرالدّین شاه قاجار از نوادر تاريخ كشور است.

آرامش ازکجا و چگونه؟؟

اما چگونه می‌توان با یك برنامه‌ریزی مناسب، این آرامش و رضایتمندی را تجربه كرد؟

راز ولادت علی علیه السلام در درون کعبه

در سیزدهم رجب سال 30 عام الفیل، حادثه بس عجیبی رخ داد که هرگز در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است، و آن حادثه، به دنیا آمدن نوزادی است در درون خانه کعبه که به نام علی علیه السلام اسم گذاری شد.

3دستور اخلاقی امام علی علیه السلام

اى کمیل! هر روز را با یاد خدا آغاز کن و ذکر «لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ» را هر روز فراموش نکن، و توکّل بر خدا بکن (هر روز «تَوَکَّلت عَلَى الله» بگو) و همه روز یادى از ما کن (و صلوات بر ما بفرست). سپس به خودت و خانه ات و خانواده ات فوت کن. (با انجام این اعمال) به فضل خداوند از شرّ آن روز ایمن خواهى بود.

شخصیت امام علی علیه السلام

از نظر روان شناسان، شخصیت هر فردی متشکل از سه عامل مهم است که هر یک در انعقاد و تکون شخصیت تأثیر بسزایی دارد و گویی روحیات و صفات و طرز تفکر انسان همچون مثلثی است که از پیوستن این سه ضلع به یکدیگر پدید می آید. این سه عامل عبارتند از:

شریف ترین مؤمنان

شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا ما برای خطاب قرار دادن حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه)، باید ایشان را به نام امیرالمؤمنین بخوانیم؟ حضرت فرمودند:

هفت کلید طلایی موفقیت در نهج البلاغه

زندگی چند بعدی، مسئولیت های چندگانه، درس و تأمین معاش و مدیریت امور خانه و تعهدات اجتماعی... کلافه اش کرده بودند.

سفارشات پیامبر (ص) به امام علی (ع)

علی جان حفظ کن وصایا را مادام که عمل کنی در خیر هستی ای علی کسی که غیض خود را فرو برد در حالیکه قدرت بر اجرای ان دارد در قیامت امنیت پیدا میکند و ایمانی پیدا میکند که طعمش را میچشد.

آخرین حرف ها به آخرین نفرات!

هنگامی که ابن ملجم امام علی علیه السلام را ضربت زد، حضرتش به حسن و حسین علیهما السلام چنین فرمود: شما را به تقوای الهی سفارش می کنم و اینکه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید و حق بگویید و برای پاداش (اخروی) کار کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

غدیر از نگاه چهارده خورشید

اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; دیگری حدیث غدیر. می توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.

مردی متفاوت

تو زیباتر از همسالانت بودی، رشیدتر، چابک تر و سرزنده تر.

عزای حقیقت و سوگ عدالت

نوزدهم ماه مبارک رمضان، یکی از غمگین ترین روزهای حقیقت و عدالت است. در سحرگاه آن روز سرخ، محراب در عزای مردی گریست که تا آن روز، چنین گوهری را در آغوش خود نگرفته بود.

فجر و شفق

دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود

طلوع خورشید از درون کعبه

آسمان جلال و شکوه خاصی داشت. در پهن دشت وسیعش افق و کرانه ای به چشم نمی خورد و سکوت اسرارآمیزی بر همه جا دامن گسترده بود.

علی کعبه آمال حق جویان

ای فاطمه بنت اسد! آن نوزاد را «علی » نام گذار زیرا او والا و برتر است و خدای علی اعلی می فرماید: من نامش را از نام خودم برگرفتم و به ادب خود او را ادب کردم و بر دشواری های علمم آگاهش ساختم .

امیر مهربانی

کعبه، در هلهله فرشتگان، برای میلاد عشق لحظه شماری می کرد؛ میلاد علی مظهر تمام عشق و صفا و تفسیر بلند عدالت و شجاعت.

لیله المبیت

به مناسبت فرارسیدن ماه ربیع الاول شب لیله المبیت

فروغ ایمان در قلب ابو طالب

در برخی از کتب اهل تسنن جملاتی درمورد ابوطالب دیده می شود که حکایت از کم لطفی یا بی لطفی یا کینه نویسندگان آن کتاب ها نسبت به شخصیت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام دارد. جای شک نیست که اگریک دهم گواه هایی که بر ایمان و اسلام ابوطالب آمده است،

قرآن ناطق

بر اساس روایات فراوانی که ذکر شده است حضرت علی(ع) و همچنین فرزندان او لسان و کتاب ناطق الهی و قرآن ناطق هستند.

مثلث شوم!

صبحگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 هجری توسط شقی ترین انسان ها، عبدالرحمان بن ملجم مرادی مجروح شده و سه روز بعد در 21 رمضان به شهادت رسید.

قلّه ایمان و جهاد

سخن پیـرامون سـیمای امـیرالمؤمنین (ع) در قرآن با الهام از زیارت امام هادی (ع) در روز غدیر است. در این زیارت، حضرت امام هادی(ع) از مناقب بـرجسته امیرمؤمنان علی(ع) یاد فرموده و تکیه گاه حضرت قرآن کریم است. در این مقاله، با الهـام از این زیارت به دیـگر ویـژگی حضرت مولا علی(ع) از نگاه قرآن کریم می پردازیم.

و اوست امام و راهنمای آشکار...

نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که «اگر در ابلاغ آن چه اینک بر تو فرو فرستاده ام، کوتاهی کنی، در حقیقت، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من، عمل نکرده ای» و هم او - تبارک و تعالی - حفظ و نگه داری مرا در برابر مخالفان، تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده ای بزرگوار است. اینک، این است آن پیام که بر من نازل فرموده است: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ الناسِ».1