ابعاد معنوی حجّ ابراهیمی

برچسپ ها: حج ، ابراهیمی ، معنوی

Print Friendly and PDF

حج ابعاد گوناگوني مانند بعدهاي عرفاني, سياسي, اجتماعي و ... مي باشد که پرداختن به همه ي آن ها در اين مقال نمي گنجد, به همين جهت تنها به بعد معنوي و عرفاني آن مي پردازيم: عبادات كه به عنوان هدف آفرينش انسان[1] تعيين شده است اسراري دارد كه اين اسرار غير از آداب و احكام ظاهري عبادات مي‏باشد. نوعا عبادات و فرائض الهي با اختلاف درجات فراواني كه نسبت‏ به هم دارند، براي تقويت ‏بعد روحاني و نفساني و در جهت ‏سير و سلوك انسان وضع شده تا از عوالم جسماني به عوالم روحاني تكامل يابند و به مقام قرب الهي برسند. چنان‏ كه مرحوم آقا ميرزا جواد ملكي تبريزي عارف بزرگ در اين زمينه فرموده است: «مقصود اصلي از تشريع حج و سائر عبادات، تقويت‏ بعد روحاني انسان است و تكاليف و فرائض الهي از نظر خاصيت اثرگذاري در روح و جان انسان مختلفند. بعضي اثر تطهير و تخليه را دارند كه ظلمت را از فضاي روح و جان بشر دور مي‏كند و بعضي ديگر موجب تحليه و تزيين جان و وسيله جلب نورانيت مي‏گردد. و دسته ديگر، جامع هر دو اثر (تخليه و تحليه) هستند و حج از اين دسته سوم است. زيرا حج ‏يك معجون الهي است كه جميع امراض قلوب مثل بخل و استكبار و تنبلي و. . . را كه مانع نورانيت قلب‏ها هستند، علاج مي‏كند.[2]

بنابراين و با توجه به مطلب فوق، حج از ميان عبادات و فرائض الهي، جامع هر نوع آثار و فوايد و اسراري است كه در عبادات ديگر وجود دارد. چنان‏ كه مرحوم علامه طباطبائي در اين مورد مي‏فرمايد: وقتي كه سرگذشت ابراهيم، آن‏ چنان كه در قرآن بيان شده را، به دقت مطالعه كنيم مي‏يابيم كه اين جريان يك دوره كاملي از سير عبوديت و بندگي خدا و به اصطلاح يك سير و سلوك معنوي است كه بنده از موطن خود تا قرب الهي را مي‏پيمايد و با پشت سرانداختن زخارف دنيا و لذائذ و آرزوهاي مادي و جاه و مقام و خلاصي از وسوسه‏هاي شيطاني به مقام قرب الهي دست مي‏يابد. اين وقايع و اعمال و نسك حج گرچه به ظاهر از هم جدا هستند، اما مطالعه دقيق آن نشانگر دقايق آداب سير طلب و حضور مراسم حب و عشق و اخلاص و بالاخره بيرون آمدن از مقامات دانيه و پيوستن به مقامات عاليه است كه هرچه بيش‏تر در آن‏ دقت ‏شود حقائق تازه ‏تر و نكات لطيف‏ تر عايد انسان مي‏گردد.[3] از اين‏ رو خداوند متعال هم براي فراهم‏ شدن اين سير بندگي و رسيدن به مقام قرب و حضور الهي و زيارت كعبه حقيقي، به حضرت ابراهيم خليل ‏الرحمن و اسماعيل ذبيح‏الله ماموريت دادند كه حريم خانه‏اش را از هر چيزي كه مانع اين سير و سلوك معنوي باشد، پاكسازي نمايند[4] تا زائران الهي در خانه‏اش صرفا به او بينديشند و دور او طواف نمايند و از ظلمت ماسوي الله رهايي يابند تا بتوانند در خانه عشق مهمان او شوند و آماده ملاقات با يگانه معبود عالم هستي گردند. چنان‏ كه همين ماموريت‏ با همين هدف در سوره حج ‏به گونه‏اي روشن‏ تر و دقيق ‏تر بيان شده است: قرآن در اين زمينه مي‏فرمايد: به خاطر بياور زماني را كه محل خانه كعبه را براي ابراهيم آماده ساختيم و به ابراهيم گفتيم كه اين خانه را كانون توحيد كن و چيزي را شريك من قرار مده و خانه‏ام را براي طواف‏ كنندگان و قيام ‏كنندگان و ركوع‏كنندگان و سجده‏گزاران پاك گردان. «وَإِذْ بَوَّأْنَا لإبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ»[5] مرحوم علامه طباطبائي در توضيح آيه مي‏فرمايد: مراد از آماده ساختن كعبه براي ابراهيم اين است كه آن‏ جا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آن‏ جا را خانه عبادت قرار بدهند، نه اين‏ كه ابراهيم آن مكان را محل سكني و زندگي خود قرار دهد. از اين‏ رو خانه را به خودش نسبت داد و فرمود «بيتي‏» تا اعلان كند كه اين خانه، كانون توحيد و مختص عبادت خداست و هيچ چيز نبايد شريك خداوند قرار داده شود و هدف ديگر اين بوده كه ابراهيم براي كساني كه قصد خانه خدا نموده‏اند عبادتي را تشريع كند كه خالي از هرگونه شائبه شرك باشد.[6]

آن چه كه اين عبادت خالص را فاسد مي‏كند و از اختصاصي ‏بودن خدا خارج مي‏كند و در نتيجه انسان را از بندگي و عبوديت منحرف مي‏كند، همان شرك است كه خود داراي انواع و اقسام است كه در قرآن ظلم عظيم تلقي شده است.[7] و شايد در راستاي تحقق همين هدف، در موقع احرام بايد گفته شود «لا شريك لك لبيك‏» و به تعبير عارفانه امام خميني _ ‏قدس سرهم _ لبيك ‏گويان براي حق، نفي شريك در همه مراتب كنيد و از خود كه منشا بزرگ شرك است‏ به سوي او جل و علا هجرت نمائيد. ( حج دركلام و پيام امام خميني، ص 10)

و شايد نكته اين‏ كه آيه «وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ» - بعد از آيه «طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ»[8]- ذكر شده اين باشد كه ابراهيم اول ماموريت ‏يافت تا محيط كعبه را براي عبادت خالصانه خدا از هرگونه مظاهر شرك و كفر پاك سازي نمايد و آن‏گاه دعوت عمومي بنمايد تا طواف و نماز و ساير اعمال حج فقط براي او انجام پذيرد. يعني طواف دور خانه عتيق بايد سبب آزادي از بند عبوديت غيرخدا شود چنان‏ كه ذبح و قرباني هم بايد موجب رهايي انسان گردد. كه آيه ديگري درباره قرباني مي‏فرمايد: گوشت‏ها و خون‏هاي قرباني به خدا نمي‏رسد، بلكه آن چه به خدا مي‏رسد تقوي و پرهيزكاري شماست.[9] يعني هدف از اين سفر الهي، كسب تقوي و توشعه معنوي است چنان كه فرمود: (در اين سفر) زاد و توشه تهيه كنيد كه بهترين زاد و توشه پرهيزكاري است. اي صاحبان عقل و خرد از امن بپرهيزيد.[10] يعني تنها صاحبان عقل و خرد از اين سفر كسب تقوي مي‏كنند و با پيمودن مدارج تقوي به مقام قرب الهي مي‏رسند، چه اين‏ كه اگر تقوي به خدا مي‏رسد «يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُم» ، نفس متقي به خدا مي‏رسد چنان‏ كه استاد آيت‏الله جوادي آملي در توضيح آيه فرمود:[11] از آن‏ جايي كه تقوي با نفس متقي اتحاد دارد، پس نفس متقي هم به خدا مي‏رسد و ممكن نيست تقوي به خدا برسد اما متقي نرسد، پس گوارا باد بر حج ‏گزاري كه قرباني‏اش لله باشد و غيرخدا را در آن نبيند تا تقوايش به خدا برسد و در نتيجه خودش هم به خدا برسد و شايد به خاطر همين تقوي ارزشمند و «موعود به‏» در نحر باشد كه روز نحر را « حج ‏الاكبر» و شايد تفسير آيه «ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ‏»[12] در روايات، به ملاقات با امام معصوم _ عليه السلام _ ، اشاره به اين نكته باشد كه اگر زائر متقي با قرباني به خدا مي‏رسد، همچنان كه آلودگي‏هاي ظاهري را از بدن دور مي‏سازيد، بايد آلودگي‏هاي روح را با ملاقات با حج بيت‏الله برطرف نمايد. چنان‏ كه امام صادق _ ‏عليه السلام _ در اين زمينه فرمود: بايد آلودگي‏هاي روح و جان را با ملاقات با امام _ ‏عليه السلام _ برطرف نمايند.[13] امام باقرعليه السلام هم در اين‏ باره فرمود: تكميل حج ‏ به آن است كه حاجي امام را ملاقات نمايد.[14] احتمالا براي همين نكات بوده كه حضرت ابراهيم با طي اين منازل و مراحل حج ‏ به مقام والاي امامت نائل گشت. از جمله آيات ديگري كه دلالت ‏بر بعد معنوي و عرفاني حج دارد آيه‏اي است كه اشاره به نتيجه اعمال حج دارد:

هنگامي كه مناسك حج ‏خود را انجام داديد، پس ذكر خدا را بگوئيد؛ همانند يادآوري كردنتان از پدران بلكه از آن هم شديدتر و بيش‏تر.[15] يعني بعد از اعمال حج و پيمودن منازل آن: بايد چنان حالت ذكري به زائر خانه خدا دست‏ بدهد كه غير خدا را فراموش نمايد، آن‏ هم لااقل مثل آن شور و سوزي كه در افتخار و مباهات به پدران خود در جاهليت داشتند بلكه «اشد ذكرا» به شورتر و عميق‏تر و با كيفيت ‏بهتر و بالاتر؛ چه اين‏ كه «اشد ذكرا» به كميت ذكر كار ندارد، بلكه مربوط به توجه قلبي است كه چه بسا يك ذكر قلبي همراه با سوز و گذار به مراتب بهتر و برتر و كارسازتر از يك عمر اذكار لفظي است. پس سرانجام حاجي مي‏تواند با توجه قلبي شديد به خدا برسد چنان‏ كه نبي مكرم اسلام _ ‏صلي الله عليه و آله و سلم _ در اين‏ باره فرمود: هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسك به پاداشتن ذكرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حج چه ارزشي خواهد داشت.[16] از اين‏ رو خداوند در توصيف مؤمنين فرمود: مؤمنان تنها كساني هستند كه هر وقت نام خدا برده شود، دل‏هاي آن‏ها ترسان گردد.[17] از اين‏ رو حضرت ابراهيم بالاترين مقام را كه مقام تسليم باشد در كنار كعبه، براي خود و ذريه‏اش درخواست نمود: پروردگارا، ما را تسليم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نيز امتي مسلمان قرار ده.[18]

از جمله آيات ديگري كه دلالت‏ بر بعد معنوي و عرفاني حج دارد، آيه‏اي است از سوره مباركه مائده كه خداوند فرمود: «اي كساني كه ايمان آورديد شعائر الهي را نقض نكنيد و حريم آن‏ها را حلال نشمريد و احترام را نگه داريد و قرباني‏هاي بي‏نشان و يا نشاندار را حلال نشمريد و نيز احترام كساني كه براي به دست آوردن فضل پروردگار و جلب رضوان او به قصد زيارت خانه خدا حركت مي‏كنند، نگه بداريد و براي آن‏ها مزاحمت ايجاد نكنيد.[19] از آن‏ جايي كه «رضوان‏» در لغت‏ به معناي رضايت كثير[20] است، پس حاجي در اين سفر مقدس بايد دنبال كسب رضوان الهي باشد كه مهم ‏ترين سرمايه براي هر عبدي، كسب رضايت مولي است. «وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ»[21]و محل كسب چنين رضايتي، موسم با شكوه حج است. چنان‏ كه امام صادق _ ‏عليه السلام _ در ضمن حديث مفصلي فرمود: حج ‏شعبه‏اي از رضوان الهي است.[22]

هم ‏چنان كه حضرت ابراهيم عرض كرد: «پروردگارا! من بعضي از ذريه‏ام را در سرزميني بي‏آب و علف در كنار خانه‏اي كه حرم توست، ساكن ساختم تا نماز را برپادارند».[23]از اين آيه هم بعد معنوي حج استفاده مي‏شود، چون كه كلمات «غير ذي زرع و عند بيتك الحرم و ليقيموا الصلوة‏» اشاره به اين واقعيت دارد كه غرض از اسكان، زراعت و كسب و تجارت نيست، بلكه اسكان دراين مكان فاقد هر نوع امكانات اوليه، براي تقرب محض الي‏الله و متمحض شدن در عبادت اوست. پس جو حج ، يك جو عبادت و بندگي و دوري جستن از هرگونه تعلقات مادي است و سفر حج ‏ يك سفر الي‏الله است. بنابراين، حاجي از همان اول كه نيت‏ حج مي‏كند و از خود و خانه و كاشانه و همه تعلقات مادي جدا مي‏شود تا احرام و طواف و سعي و رمي و هدي كند، همه جا خدا را مي‏جويد و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ اين سو و آن سو مي‏رود و در كوه و بيابان سرگردان مي‏شود تا در مهمانسراي الهي آيات روشن الهي را با چشم سر و چشم جان مشاهده نمايد. « فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ »[24]و با سعي و تلاش همچون هاجر چشمه‏اي از معرفت‏براي او گشوده گردد. پس، هركس كه قصد سفر الي‏الله را نموده، بايد از ابتداء از هرگونه اموري كه با اين سفر ضديت دارد دوري جسته و دل را فقط متوجه خدا بنمايد. چنان‏ كه امام صادق _ ‏عليه السلام _ در اين‏ باره فرمودند: حاجي مي‏خواهد با احرام حرم امن الهي در خود به وجود آورد و منطقه وجودش را براي غيرخدا ممنوعه اعلان كند: «مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا»[25]تا براي هميشه بر روي غيرخدا ممنوع گردد. خود ميزبان فرمود: كساني كه (به واسطه احرام) حج را بر خود واجب نموده‏اند بايد از هرگونه تمتعات جنسي و انجام گناه و گفت‏ و گوهاي بي‏فايده و جر و بحث‏هاي بي‏ارزش اجتناب كنند.[26]

مسائل معنوي و عرفاني حج هرگز تمام‏ شدني نيست، و رسيدن به مقامات عاليه در حج ، وقف احدي نيست‏ بلكه بستگي به سعي و تلاش، همت و خلوص و سوز و گداز زائران دارد. و هر زائر خانه خدا بايد بداند كه اگر كسي در اين بعد از حج كه مهم‏ترين ابعاد حج است موفق نگردد، در ابعاد ديگر هم ‏چندان موفق نخواهد شد. چنان‏ كه حضرت امام خميني _ ‏قدس سره _ احياگر حج ابراهيمي، محمدي در اين‏ باره فرمودند: تحصيل ابعاد ديگر حج در گرو تحصيل بعد معنوي حج است؛ بعد سياسي و اجتماعي حج ‏حاصل نمي‏شود، مگر آن‏كه بعد معنوي و الهي آن جامه عمل بپوشد.[27] بنابراين، حاجي تنها نبايد اين بدن را از راه دور حركت داده و به ميقات و مطاف و مسعي و عرفات و مشعر و مني رساند، اما با جان خالي از معارف آسماني و دست تهي از بهره معنوي حج ‏با چمدان‏هاي پر از عروسك و اسباب بازي برگردد.[28] «فوا اسفاه من خجلتي و افتضاحي‏»[29]آن‏كس كه با پا به كعبه رود كعبه را طواف مي‏كند و آن‏كس كه با دل برود او را طواف مي‏كند و اگر حاجي در ايام حج ‏ به خود نپردازد و از خودبيني رها نشود و به خودسازي همت نگمارد و از احرام تا حلق و تقصير و طواف خود را از آلودگي خلاصي نبخشد، پس كي؟ اگر قبل و بعد او فرق نكند، پس كي؟ چه آن‏كه حج فراموش كردن خود، در راه خدا و ذوب شدن من، در ما است.

پي نوشت ها


[1] « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِيَعْبُدُونِ ‏» ، ذاريات / 56

[2] آقا ميرزا جواد ملكى تبريزى، المراتبات، قم، دارالمثقف المسلم، 1363، ص 197

[3] علامه محمدحسين طباطبايى، الميزان، ج 1، قم، منثورات جامعه مدرسين، بى‏تا، ص 298

[4] بقره /125

[5] حج /26

[6] طباطبايى، پيشين، ج 14، ص 368 و 367

[7] « إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ » لقمان /13

[8] حج /26

[9] حج /37

[10] بقره/197

[11] آية‏الله جوادى آملى، جرعه‏اى از بيكران زمزم، تهران، معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظم رهبرى، 1371، ص 143

[12] حج /29

[13] ليقضوا تفثم لقاء الامام: عروسى حويزى، نورالثقلين، ج 3، قم، مؤسسه اسماعيليان، بى‏تا، ص 493، محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 4، بيروت: داراحياء التراث العربى، 1402 ق، ص 549

[14] تمام الحج لقاء الامام، نورالثقلين، پيشين، ج 1، ص 183; مجلسى، پيشين، ج 96، ص 374; وسائل‏الشيعه، ج 14، ص 324 و 325; شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، (بيروت: دارصعب درالتعارف، 1401 ق) ، ص 345

[15] بقره /200

[16] مرحوم نراقى، جامع‏السعادات، ج 2، نجف، مطبعة النجف، 1383، ص 345

[17] «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ » ، انفال/2

[18] بقره /127

[19] مائده /2

[20] الرضوان الرضا الكثير و لما كان اعظم الرضا رضاالله تعالى خص لفظ فى القرآن بما كان من الله تعالى. مرحوم راغب اصفهانى، المفردات، بيروت، دارالمعرفه، بى‏تا

[21] توبه /72

[22] فهو شعبة من رضوانه، مجلسى، پيشين، ج 96، ص 29

[23] ابراهيم /37

[24] آل عمران /97

[25] آل عمران /97

[26] بقره /197

[27] حج در كلام و پيام امام خمينى، ص 10

[28] حضرت امام خمينى در اين‏باره فرمود حاجى بايد به جاى سوغات‏هاى مادى و فانى، دستاوردهاى باقى و ابدى براى دوستان سوغات آورند، همان مدرك، ص 11

[29] مفاتيح‏الجنان، قسمتى از مناجات تائبين خمسة عشر.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

بی تو حجّ ام را چه سود؟!

روز 8 ذی الحجة، سال 60 هجری قمری حج خود را به عمره مفرده تبدیل کرد تا در مسیر مأموریت الهی خود قدم بگذارد و راهی را آغاز کند که انتهایش را می دید...

فصل قرب

«عید قربان»، جلوه گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است.

حج در رهگذر تمدن ها

پیشینه حج را می توان با تاریخ حیات انسان پیوند داد. به بیان قرآن کریم نخستین خانه ای که برای مردم بنا شده، کعبه است در مکه مکرمه، که از همان آغاز حیاتِ انسان در زمره شعائر موحّدان و پیامبران خدا از آدم علیه السلام تا خاتم صلی الله علیه و آله بوده، که همواره برای طواف و انجام مناسک حج، به آن دیار بارِ سفر بسته اند.

جرعه از از زلال وحی ; حج در قرآن

در قرآن کریم از برنامه معنوی ج به شیوه های گوناگونی یاد شده است؛ از جمله می فرماید: «خداوند زیارت این خانه [کعبه] را بر کسانی که توانایی رفتن به آن را دارند واجب کرده است».

چرا امامان با پای پیاده به حج می رفتند؟

سوال در بسیاری از اخبار آمده که امامان ما، از جمله امام حسن و امام حسین (علیهم السّلام) ، با پای پیاده به حج می رفتند، در حالی که مرکب ایشان نیز با ایشان بوده. از آن جایی که این اولیاء، الگوی ما هستند، آیا برای ما و زمان ما نیز چنین عملی نیک است؟ در این صورت، با توجّه به این که پیاده رفتن خیلی بیشتر از سواره (یا با هواپیما) طول می کشد، آیا بهتر نیست که سریع تر رفت و در عوض آن وقتِ اضافی را در عبادت و اعمال دیگر (مثل کسب علم) صرف کرد؟ اگر اوّلی بهتر است، چرا اکثر بزرگان و علمای روز ما این کار را انجام نمی دهند، و اگر دومی بهتر است، چرا امامان که وقتشان پر ارزش ترین و عبادتشان کامل ترین بوده، چنین نمی کردند؟

روح حج

مقاله حاضر بخشی است از ترجمه کتاب «حقیقة الحجّ» نوشته «وحیدالدین خان» یکی از چهرههای علمی و مسلمان هند که پارهای از اسرار حج را به تصویر کشیده و با قلم «ظفرالاسلام خان» به عربی برگردان شده است. و اینک ما ترجمه دو فصل از آن; یعنی «روح حج» و «حج سازنده تاریخ» را با اندک تصرّف و تلخیص در پارهای موارد، تقدیم خوانندگان گرامی میداریم. به امید آن که مفید و شایان توجّه باشد. «مترجم»

فصل قرب

«عید قربان»، جلوه گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است.

جرعه از از زلال وحی ; حج در قرآن

در قرآن کریم از برنامه معنوی ج به شیوه های گوناگونی یاد شده است؛ از جمله می فرماید: «خداوند زیارت این خانه [کعبه] را بر کسانی که توانایی رفتن به آن را دارند واجب کرده است».

فلسفه معنوی نوروز

عید در لغت شادی مجدد و سروری را می گویند که سالیانه تکرار می شود