دل تان گنجشکی نباشد

برچسپ ها: دل ، نباشد ، گنجشکی

Print Friendly and PDF

دل تان گنجشکی نباشد

 


گاهی دیگران را بی پروا نقد می کنید، حواستان نیست که شاید طرف مقابل از شما دلگیر شود. این امر را زمانی متوجه می شوید که خودتان مورد نقد قرار می گیرید. هنوز صحبت فرد تمام نشده است، ابروهایتان در هم گره می خورد و حالت تدافعی به خود می گیرید.


گنجشک ، پرنده، عشق

 

یكی از رموز موفقیت هر فردی، بالا بردن ظرفیت انتقاد پذیری است، انتقادپذیری و  نرنجیدن از انتقاد نشانه رشد روحی واخلاقی است. به بیان دیگر هرفردی نیاز به خیرخواهی نصیحت و انتقاد دیگران دارد، به شرط اینکه هدف چیزی دیگری نباشد.
معمولا ما از شنیدن نظر مخالف خود احساس خوبی نداریم و دوست داریم بیشتر از ما تعریف شود تا انتقاد! ولی اگر درباره انتقاد هم درست فکر کنید می‌توانید برخورد بهتری با آن داشته باشید و نتیجه بهتری از آن بگیرید. حال سوال این است، شرایط یک انتقاد درست چیست و چطور از یکدیگر انتقاد کنید تا ضمن رنجش‌خاطر کمتر به نتیجه بهتری برسید؟ برای اینکه بتوانیم نتیجه بهتری از انتقاد بگیریم، بهتر است ابتدا دید درستی نسبت به آن داشته باشیم. فراموش نکنید شما هر شغل و مقامی که داشته باشید، دیگران نسبت به شما، شیوه کار و برخوردتان انتقاداتی دارند. پس بهتر است با روحیه‌ای مثبت از انتقاد استقبال کنید و هنگام شنیدن نظر دیگران درباره خودتان حالت تدافعی نداشته باشید و در مقابل آن مقاومت نکنید.

اگر مزایای رفتاری و گفتاری یک نفر دیگر را به رخ طرف مقابل‌تان بکشید، معمولا تاثیر انتقادتان معکوس می‌شود


انگیزه اصلی تان چیست؟
گاهی بهتر است خودتان بخواهید دیگران رفتار و کارهای تان را ارزیابی کنند و صادقانه از آنها بپرسید، چگونه می‌توانید کارهایتان را بهتر انجام دهید.هنگامی هم که خودتان می‌خواهید از دیگران انتقاد کنید از خود بپرسید دقیقا چه چیزی را می‌خواهید بگویید یا تغییر دهید و انگیزه اصلی شما از انتقاد راجع به دیگران چیست و چطور می‌توانید به بهترین نحو این کار را انجام دهید.


سرزنش‌ ممنوع!
نکته مهم دیگری که هنگام انتقاد باید در نظر داشته باشید این است که از کلمات سرزنش‌آمیز و تحقیرکننده استفاده نکنید زیرا در غیراین صورت فهم مثبتی از انتقاد شما استنباط نمی شود. به‌علاوه شما باید اعتماد او را جلب کنید و رفتارتان به‌گونه‌ای باشد که فکر نکند قصد دخالت یا توهین به او را دارید.

 

قلب ، عشق

 

شوخی را با انتقاد مخلوط نکنید

 

اگر چه شاید بامزه به نظر برسد که به هنگام انتقاد کردن از این و آن، حرف‌های‌تان را با شوخی مخلوط کنید اما بیشتر آدم‌ها فکر می‌کنند که دارید آنها را مسخره می‌کنید و در چنین شرایطی هم طبیعتا دیگر نمی‌شود به انتقادتان بگویید انتقاد سازنده.


از مقایسه کردن بپرهیزید
اگر مزایای رفتاری و گفتاری یک نفر دیگر را به رخ طرف مقابل‌تان بکشید، معمولا تاثیر انتقادتان معکوس می‌شود. از هر گونه مقایسه‌ای که به تحقیر فرد انتقاد شونده منجر می‌شود، پرهیز کنید. این کار، سازندگی انتقادتان را مخدوش می‌کند اما مقایسه‌هایی که طرف مقابل‌تان در آنها دست بالا را خواهد داشت، مطلوب‌اند و حسن نیت شما را به فرد انتقاد شونده منتقل می‌کنند.


در محفل عمومی انتقاد نکنید
انتقاد از یک نفر در میان جمع، معمولا به ایجاد حس حقارت و دست کم‌ حس شرمندگی منجر می‌شود. چنین انتقادهایی در بیشتر مواقع موجب رنجش خاطر می‌شوند و نتیجه مطلوبی در پی ندارند اما انتقادهایی که در خلوت انجام می‌شوند، گویای حسن نیت انتقاد کننده‌اند و بار سازندگی‌شان بیشتر است.


انتقاداتی که دائمی هستند
گاهی بعضی افراد، برای انتقاد کردن زندگی می‌کنند. اگر یک روز از فردی انتقاد نکنند، روزشان شب نمی شود. در برخورد اول فکر می کنید، خیر و صلاح تان را می خواهند اما کمی جلوتر که می رود متوجه می شوید، کار به تحقیر کردن  شما رسیده است. در این شرایط باید با آنها گفتگویی بی‌رودربایستی داشته باشید. به آنها بگویید که از توجهی که به شما دارند، متشکرید، اما اظهار نظرهای مداوم آنها ناراحت‌کننده و آزاردهنده است. اگر این هجمه‌ها پایان نیافت، باید از رو به رو شدن با این فرد دست بردارید. از وقت‌گذراندن با افرادی که مدام شما را ناراحت می‌کنند و دست از انتقاد برنمی‌دارند، اجتناب کنید.

گاهی بهتر است خودتان بخواهید دیگران رفتار و کارهای تان را ارزیابی کنند و صادقانه از آنها بپرسید، چگونه می‌توانید کارهایتان را بهتر انجام دهید


چطور بگویم...
با توجه به اینکه انتقاد نقش عمده‌ای در روابط اجتماعی ما دارد، چگونگی بیان آن نیز بسیار مهم است. متأسفانه معمولا آنچه می‌گوییم و نحوه گفتارمان هنگام انتقاد، به‌گونه‌ای است که نتیجه‌ای خلاف میل ما به‌دنبال دارد؛ یعنی اگر هدف ما از انتقاد، تغییر شرایط حاضر برای رسیدن به وضع بهتر است، اگر درست بیان نشود امکان دستیابی به آن وجود ندارد؛ یعنی هر یک از موارد ممکن است کاملا بجا و درست و بیانگر رفتار نادرستی باشد که می‌تواند مورد انتقاد واقع شود؛ اما نحوه گفتن آن و لحنی که از آن استفاده می‌کنیم می‌تواند به‌جای آنکه نتیجه مثبتی به‌دنبال داشته باشد باعث رنجش و کدورتمخاطب شود.


هیچ‌کس کامل نیست
باید توجه داشته باشیم همه ما ایراداتی داریم و هیچ‌کس نمی‌تواند بدون ایراد و کامل باشد ولی تصویری که انسان از خود دارد باید به‌گونه‌ای باشد که بتواند با اعتماد به‌نفس به رفع معایب خود بپردازد. اما اگر به‌خاطر مشکلاتی که داریم دائم خود را سرزنش کنیم توان لازم را برای انجام صحیح کارها از دست می‌دهیم. در واقع باید بپذیریم که همه ما گاهی دچار خطاهایی می‌شویم و اشتباهاتی می‌کنیم اما نفی احساسات درست و بجا از ابراز عواطف سالم و ضروری هم جلوگیری می‌کند. سعی کنید همیشه در انتقاد از خود یا دیگران با توجه به همه عوامل، شرایط و موقعیت‌های موجود نظر بدهید و انصاف را رعایت کنید.

 


 

منابع :

همشهری،بیتوته

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

برای آن که آدم خوش صحبتی باشید چه باید کنید؟

صحبت؛ بازی دلنشینی است به شرط آن که از قواعد آن پیروی کنید. شما با رعایت چند دستور ساده می توانید فردی خوش صحبت و مورد توجّه باشید. انسان باید در روابطی که با هم نوعان خود برقرار می کند؛ از هرگونه برخورد بی جهت؛ ناسازگاری و عدم توافق دوری کند و علّت این برخوردها و ناسازگاری ها هرچه باشد باید از آن پرهیز کرد و هیجان عصبی و دل تنگی و خودخواهی و مسخره بازی نباید در این روابط تاثیر داشته باشد. در این جا برخی از این قواعد و قوانین شرح داده می شود:

یک در آهنی برای قلبمان بسازیم!

آیت الله مجتهدی تهرانی در یکی از جلسات خود نقل کردند: «نجاری به محضر آیت الله اراکی رفت و از ایشان خواست موعظه ای کنند. آیت الله اراکی پرسیدند شغل تو چیست؟ مرد گفت نجارم. در و پنجره می‌سازم. آیت الله اراکی گفتند این همه در و پنجره ساختی برای دلت هم در ساخته ای؟ اگر برای دلت در نساختی یک در برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند.»

تو کنار منی، نمی ترسه دلم!

دل آشوبه گرفته بودم ... اصلاً حالم دست خودم نبود ... نمی دونستم چم شده ....دنبال یه بهانه ای بودم برای اینکه از این وضعیت خارج بشم ...

جوانان در بهاران دل

جوانی جامی است زیبا و جرعه ای است فرح انگیز که «درروح » آن،لطافت خاص دارد و در پرتو آفتاب معنویت، تلالو و طراوت می یابد.

حسی که آدمی را هیچ گاه رها نمی کند

حتما برای همه ی شما این صحبت مصداق دارد که در هر مقام و منزلت و جایگاهی که هستید، یک ترس، حزن و غمی با شما همراه است و آنچه که متفاوت است ورژن ها و سطح های مختلف این ترس ها است؛ یکی ازاین می ترسد که خطای مرتکب شده اش را پدر و مادرش بفهمند، یکی از این می ترسد که یک روزی چیزی را که خیلی دوستش دارد را از دست بدهد و امثال این موارد ...

دلیل محبوبیت امام چیست؟

بعد از سال‌ ها که از رحلت امام خمینی می‌ گذرد، همچنان او محبوب دل‌ها و میزان انقلاب است. امام این محبوبیت را از کجا آورده بود؟

شمیم دل انگیز استجابت دعا/به بهانة روز عرفه

خداوند بزرگ به دلیل غنای ذاتی که دارد، هدفی خارج از ذات نداشته، منفعت و فایده ای به او بر نمی گردد، اما چون حکیم است و کار عبث نمی کند فعل و کارش دارای هدف است

دل هـای نـور باران

یکی از موضوعات بایسته پژوهش، بررسی نقاط اشتراک و افتراق قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. این دو قیام در برخی عناصر و مؤلّفه ها، مشترک و در برخی شاخصه ها متفاوت هستند. یکی از نقاط اشتراک قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، ویژگی های مشترک یاران این دو امام است که ما در اینجا به آن می پردازیم.

درخت دل در باغ خرد

شهید مظلوم آیت اللّه دکتر بهشتی در زمره شخصیتهای نادر جهان تشیّع است که چون ستاره ای فروزان در افق انقلاب اسلامی ایران درخشید و در فضایی که عوامل معاند، ضد انقلاب و نفاق، در صدد آن بودند که امت مسلمان را از این خورشید پر فروغ محروم سازند و در آسمان نهضت اسلامی تیرگی پدید آورند به پرتوافشانی پرداخت. وی را که اجتهاد، تفکر دینی، سیاست و تدبیر خویش را با واقع بینی و صداقت قرین ساخته و سعه صدر، استقامت و اهتمام را پیشه خود نموده بود، می توان از معماران بزرگ تجدید بنای تفکر مذهبی و تشکیلاتی انقلاب اسلامی به شمار آورد که تحت لوای رهبری امام امت به هدایت جامعه در جهت گرایش آنان به ارزشهای دینی و تعمیق شعائر مذهبی پرداخت.

در درون سینه می سوزد دل شیدای من

در درون سینه می سوزد دل شیدای من ای خدا دریای خون شد سینه سینای من

محمد (ص) اینگونه در دلها نفوذ کرد

به اعتدال رفتار می‌کرد، سخنش راهگشا و حکمش عادلانه بود.همچون طبیبی دوره گرد بود که خود به بالین مریض می رفت و مَرهم او بهترین درمان برای دلهای بیمار بود.دعوت بردگان را می پذیرفت و با آنان هم سفره می شد و به هر کس می رسید ـ حتی کودکان ـ سلام می کرد.بر روی خاک می نشست، شیر از گوسفند می دوشید، کفش خود را وصله و لباسش را رفو می کرد. همیشه به خود عطر می زد. بر حمار بدون پالان سوار می شد و آنگاه که بر مرکبی بود اجازه نمی داد کسی پیاده در کنارش حرکت کند.