اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده
برچسپ ها: ذی الحجه ، تولد ، امام هادی
غلامرضا سازگار
اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده
سینه سینای دل مرکز طور آمده
ساقی توحید با جام طهور آمده
جلوه گر از برج غیب آیت نور آمده
محو شده باطل و حق به ظهور آمده
که گشته روشن به او چشم و دل خاص و عام
بیا به بستان وحی فیض دگر را ببین
به دست شمس الضحی رشک قمر را ببین
روی ملک را نگر، جن و بشر را ببین
با پدری چون جواد بهین پسر را ببین
علی بخوانش ولی پیامبر را ببین
امام هادی است این هدایتش مستدام
دهُم ولی خدا امام این نه وراق
به علم او پایبند هشت جهان هفت طاق
شش جهت و پنج حس بدو بَرَد اشتیاق
فتد در این چار ام بدون مهرش فراق
اگر دو عالم کند به مهر او اتفاق
به ذات یکتا شود جحیم، دارالسلام
محبّت او بود عنایت واسعه
به امر و نهیش مدام جاذبه و دافعه
ز فیض او شد قوی باصره و سامعه
عنایتی از کفش عناصر اربعه
حکایتی از دمش زیارت جامعه
کز آن هزار آفتاب درخشد از هر کلام
بیا به بیت الولا جمال داور ببین
جمال داور نگر روی پیمبر ببین
کمال خیرالنسا جلال حیدر ببین
کنار ابن الرّضا رضای دیگر ببین
جواد را با گلی بهشت پرور ببین
بهشت از این گل گرفت آبرو و احترام
ابوالحسن کنیه و علی بود نام او
ز حور دل میبرد کبوتر بام او
پرندگان هوا شیفتة دام او
درندگان زمین اشک فشان رام او
چشمة آب حیات جرعهای از جام او
الا الا تشنگان از او ستانید جام
پناه من کوی او نگاه من سوی اوست
کعبة من سامره قبلة من روی اوست
رشته توحید من سلسلة موی اوست
بهشت در سایة قامت دلجوی اوست
جهان هستی همه پر از هیاهوی اوست
عالم خلقت کند در حرمش ازدحام
به هر کجا ساکنم مرا وطن سامره است
تکلمم روز و شب به هر سخن سامره است
نقل سخن سامره نُقل دهن سامره است
مرا به حجن چه کار؟ بهشت من سامره است
که خاک آن مظهر حیّ زمن سامره است
به صبحگاهش درود به شامگاهش سلام
بر این زمین آسمان دوخته چشم نگاه
بر این زمین آورد ملک ز گردون پناه
از این زمین میوزد نور به عرض اله
از این زمین یافت دل به سوی معبود راه
در این زمین خفتهاند دو آفتاب و دو ماه
نرجس نیکو سرشت حکیمه با دو امام
بگوش عالم رسد ندای این خاندان
دوده آدم شود فدای این خاندان
ناز به شاهان کند گدای این خاندان
خلقت هستی بود برای این خاندان
زبان «میثم» کند ثنای این خاندان
هماره در روز و شب همیشه در صبح و شام
غلام رضا سازگار