حالتان بهتر می شود اگر...

برچسپ ها: بشود ، حالتان خوب ، خواهید ، می ، اگر

Print Friendly and PDF

 

گذشت، عفو و بخشش، عصبانیت، امام حسین (ع)

رد پای گذشت در زندگی ما

گاهی بعضی ها به خاطر یک حرف سال ها با هم قطع رابطه می کنند، بعضی دیگر به خاطر یک اتفاق تا مدتها سایه همدیگر را با تیر می زنند، عده ای به خاطر یک خطا یک نفر را طرد می کنند، برخی هم سالها به امید روزی زندگی می کنند که بتوانند زخمی را که از فلانی خورده اند تلافی کنند... این داستان ها چقدر برای شما آشنا است؟ عفو و گذشت در روابط بین فردی شما چه جایگاهی دارد؟ آیا جزء کسانی هستید که از جفای دیگران می گذرند و آرامش را به خودشان هدیه می دهند یا بر عکس جزء افرادی هستید که تا مدت ها اتفاقات گذشته را در ذهنشان نشخوار می کنند و بی آنکه بدانند اجازه می دهند تا خوره ی خشم و کینه ذره ذره استخوان هایشان را بخورد؟ به عبارت دیگر رد پای گذشت در زندگی شما چقدر پررنگ است؟ 

شکوه گذشت در میدان جنگ

حتماً داستان رفتار امام حسین (ع) با حر بن یزید ریاحی را شنیده و در مورد آن خوانده اید. عفو و گذشت امام حسین (ع) نسبت به حر یکی از با شکوه ترین گذشت های تمام تاریخ است. شاید یکی از ظرافت های این گذشت بی بدیل آن باشد که درست در وسط میدان جنگ اتفاق افتاد. کم لطفی است اگر این رفتار امام حسین (ع) را فقط به حساب بخشیدن یک نفر –حر- بگذاریم و از درس های مهمی که پشت این رفتار کریمانه پنهان است به سادگی عبور کنیم. 

ما که دوستدار امام حسین (ع) هستیم، چقدر گذشت را از ایشان آموخته ایم؟ 

چرا گذشت کردن حال بعضی ها را خوب نمی کند؟

 بعضی از ما اهل گذشت کردن هستیم، یعنی وقتی از کسی ناراحت می شویم می گوییم که از او گذشتیم، ولی خیلی طول نمی کشد که دوباره پای غیبت و خودخوری به دنیایمان باز می شود. دلیل مهم این اتفاق آن است که برداشت درستی از گذشت کردن نداریم و یا فکر می کنیم که گذشت کردن همان فراموش کردن های مقطعی است. در حالی که گذشت کردن یک فرایند روانی است و ملزوماتی دارد که به طور مختصر به آنها اشاره می کنیم: 

1.     اگر می خواهید گذشت کنید، اول باید فکری به حال عصبانیت تان بکنید. وقتی حرف از گذشت به میان می آید که پای رنجشی در میان باشد. رنجش هم موجب عصبانیت و خشم ما نسبت به کسی که ما را رنجانده است می شود. تا وقتی که این خشم سر جای خودش باشد و یا انکار بشود، ما نمی توانیم کسی را واقعاً ببخشیم. برای کنترل عصبانیت می توانید به روانشناس مراجعه کنید یا از افرادی که دلسوز و دانا هستند مشورت بگیرید.  

2.     ببینید آیا واقعاً می خواهید ببخشید؟ بخشیدن اگر تحت فشار دیگران و یا به صورت ظاهری اتفاق بیفتد نمی تواند حال شما را بهتر کند. بخشش واقعی زمانی اتفاق می افتد که شما از ته دل به این نتیجه برسید که می خواهید از فکر و خیال های مربوط به آن رنجش خلاص شوید و خودتان بخشش را انتخاب کنید. 

3.     طرف مقابلتان را دیو نبینید. کسی که شما را رنجانده هم زخم هایی از گذشته بر جانش نشسته است که البته به جای آنکه درصدد تیمار آنها بربیاید ترجیح داده است با زخم زدن به دیگران دردش را آرام کند. اما بخشش واقعی وقتی اتفاق می افتد که شما بتوانید با نگاهی وسیع تر به فرد رنجاننده نگاه کنید و به جای متنفر شدن، او را به چشم کسی که خودش هم توسط افرادی رنجانده شده است ببینید. 

4.     به دنبال کشف معنی باشید. کسانی که به دنبال گذشت کردن حال دلشان خوب می شود، کسانی هستند که می توانند به درد و رنج ناشی از رنجش شان معنی بدهند. چنین افرادی به یاد می آورند که خودشان هم در مراحلی از زندگی اشتباهاتی داشته اند و نیازمند گذشت و بخشش دیگران بوده اند. 

5.     الگوها را فراموش نکنید. داستان برخورد امام حسین (ع) با حر، یکی از شاخص ترین الگوهای عفو و گذشت است. کاش قدر این الگوهای ارزشمند را بیشتر بدانیم.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

محمد می آید.

محمد می آید.

سه عاملی که عزتتان را خدشه دار می کند

امام علی (علیه السلام) در کلام نورانى اش به پیامدها و آثار سوء سه رذیله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است که عمل نکردن به این توصیه می توان عزت انسان را خدشه دار کند.

در حسرت علم می مانیم

تاریخ ادبیات و میراثی ما بر اساس کتابهای برجای مانده نشان می دهد بخش اعظم آن میراث، مجادلات ما دینی و مذهبی بوده و بیشترین حجم انرژی و توان اندیشه ای را ما در این حوزه سپری کرده ایم.

محمد می آید

محمد در ماه «ربیع» می آید و همراه با خود، ربیع قلوب، بهار جان ها و طراوت ایمان را به همراه می آورد.

اگر زینب نبود

در کتاب قاموس اللغه آمده است که اصل کلمه زینب همان «زین اب » یعنی زینت پدر است. همه مورخان نوشته اند که فرشته والامقام وحی، حضرت جبرائیل این نام را از سوی خدوند برای او برگزید و چه نیکو انتخابی!

اگر دلت بشکند

پنجره اتاق را باز می کنم. نگاهم به گنبد و بارگاه ضامن آهومی افتد. دوباره از شوق زیارت لبریز می شوم. خورشید با طلوع خودشروع روز دیگری را در مشهد رضوی اعلام می کند. از مسافرخانه بیرون می آیم.

اگر دلت بشکند

پنجره اتاق را باز می کنم. نگاهم به گنبد و بارگاه ضامن آهومی افتد. دوباره از شوق زیارت لبریز می شوم. خورشید با طلوع خودشروع روز دیگری را در مشهد رضوی اعلام می کند.

اگر دلت بشکند

پنجره اتاق را باز می کنم. نگاهم به گنبد و بارگاه ضامن آهومی افتد. دوباره از شوق زیارت لبریز می شوم. خورشید با طلوع خودشروع روز دیگری را در مشهد رضوی اعلام می کند.