از رواق چشم یاران
برچسپ ها: چشم ، یاران ، از رواق
وصف آن گویم که او روح خداست
آن که گفتارش همه ذکر خداست
آن که در حکمت چو لقمان حکیم
حدس او الهامی از سوی خداست
صبر ایوب است، صبر آن عزیز
همچو اسماعیل، در صدق و وفاست
بت شکن، خصم همه نمرودیان
چو خلیل الله، آن روح خداست
پر خروش اندر مصاف کافران
خشم و قهرش موسی عمران نماست
از دم عیسایی آن رادمرد
زنده دلها و همه اندیشه هاست
خلق او یادآور «خلق عظیم »
راستی، او یادگار مصطفی است
با صلابت استوار و با نشاط
در شجاعت چون علی مرتضاست
باشد او سرچشمه خیر کثیر
گوهری از کوثر خیر النساست (1)
امام خمینی، شخصیت بزرگی بود که تحولات عظیمی را در دنیای معاصر پدید آورد، آن عارف خلد آشیان با گذر از مسیری که عالمان شیعه هموار کرده بودند; طرحی نو در انداخت و بر مبنای اسلام ناب محمدی (ص) معماری بنیان با شکوه و پرابهت انقلاب اسلامی را عهده دار گشت و چراغ فروزان دین را بر زوایای زندگی فردی و اجتماعی آدمیان تاباند و برای افزایش این درخشندگی به نفی حاکمیت استبدادی و سلطه استعماری پرداخت و به نحو شایسته ای از تلفیق حکومت الهی و رای مردم، نظام جمهوری اسلامی را پدید آورد که بر نیروی معنوی تشیع، اتکاء داشت. از مهمترین امتیازات آن یگانه دوران، این بود که; ضمن رویکرد به سنت های مذهبی و اصالتهای دینی، مقتضیات زمان و مسایل روز را در نظر داشت و افکار و برنامه هایش، با نوآوری; ابتکار; خلاقیت و نشاط آفرینی و بهجت روحانی و شادمانی ملکوتی، توام بود.
او نسیم آرامش; کوه استوار اطمینان; چشمه امید و چشم بیدار مظلومان و محرومان صالح بود، با وجود آن که در وصف این نامدار میدان دیانت و تداوم بخش طریق خاندان عصمت و طهارت (ع)، سخن ها گفته، مقالات و کتبی نگاشته اند; هنوز ابعادی از فروزندگی این خورشید تابناک در هاله ای از گمنامی و ناشناخته بودن می باشد و آنچه هم در وصفش گفته اند مصداق این شعر مولوی است:
مادح خورشید مداح خود است که دو چشمم روشن و نامرمد است
مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای نوشته اند: «هنوز هیچ بیانی نتوانسته عظمت امام و عظمت فقدان او را باز گوید و هنوز هیچ زبان گویایی نتوانسته مرثیه او را بسراید، پیش از این در هر مصیبتی ما به او پناه می بردیم و او وزن و مقدار آن را در بیان خود به ما می فهمانید و هم ما را تسلی می داد. . . اما امروز کجاست آن میزان عظیم که وزن و مقدار این مصیبت (فقدان امام راحل) را بسنجد و کیست آن دریا دلی که جویبارهای خروشان و آشفته ما را در سینه پر عمق خود به سکینه و اطمینان تبدیل سازد؟ . .» . (2)
محمد العاصی; امام جمعه واشنگتن، در مراسم شب هفت امام نیز گفت: امام عزیز ما برج و تکیه گاه عظیمی بود که مانند او شاید هر چند صد سال یک بار پدیدار شود. روزنامه السفیر در مقاله ای به مناسبت چهلمین روز عروج ملکوتی آن میهمان قدسیان نوشت: انسان در فهم وجود چنین رادمردی عاجز است; زیرا امام خمینی از جمله تاریخ سازان قرن حاضر بود که طنین انقلابش، دنیا را به لرزه درآورد. وی نه تنها فرهنگ و ارزش های اسلامی را به ایران بازگرداند; بلکه اراده سردمداران کاخ سفید را به پشت کیسه های شن و سنگرهای بتونی کشاند و جنبش تغییر در نظام شوروی سابق را سرعت بخشید. (3)
آقای «آلوارو ماچورو دوم کومینز» شاعر; نویسنده; روزنامه نگار و محقق اسپانیایی - که چندین بار به ایران آمده و مشغول تحقیق و بررسی، برای تحریر کتابی درباره امام خمینی می باشد - امام را مرد قرن بیستم نامیده و می افزاید: «آن بزرگوار، انسانی برجسته; خردمند; زاده فرهنگ غنی و پرمحتوای اسلام است. او دریای معرفت; علم و ایمان بود و چون نوری بر من نمایان گردید و تکانم داد، او دو هزار سال تاریخ را دگرگون ساخت. کسی را نمی توان با وی مقایسه نمود. من شدیدا و عمیقا اعتقاد دارم که حتی مردم ایران، امام خمینی را درک نکردند» . (4)
روزنامه تشرین - چاپ سوریه - چنین نگاشت: او (امام خمینی) کاروان انقلاب اسلامی را با درایت و تدبیر از میان طوفان، شن زارها و صحراهای مخوف جهان متلاطم امروز، به سوی نور هدایت کرد. امروز، امام در میان امت خود نمی باشد; اما خطی را ترسیم کرد که به عنوان منشور ابدی و جاودانه انقلاب باقی خواهد ماند. (5)
ذکر احوال شخصیتی چون امام، مصداق بیان لطیف حدیث نبوی است که می فرمایند: «عند ذکر الصالحین تنزل الرحمة » (6) و رحمت همان سعادت راستین و لقای پروردگار است که عین آن را در هنگام سخن گفتن از بندگان وارسته و پرهیزگار و اولیای الهی نازل می شود و رغبت و شوق در دلهای مستعد و شایسته پدید می آورد، خصوصا در نسل جوان، اثر ژرف تری دارد; چنانکه حضرت علی (ع) فرموده اند: «دل نوجوان همچون زمین بکر و تهی است آنچه در آن می پاشند; پذیرا می شود و بخوبی قبول می کند» . (7)
ولی پیچیدگی انسانی چون امام خمینی و وسعت و عظمت او کار بیان و بنان را دشوار می کند و ترسیم سیمای چنین وجودی را مشکل می نماید; زیرا تفکر در آثار; احوال و ویژگی های چند جانبه او همچون شناوری در دریای مواجی است که اندیشه ها پیاپی موج ایجاد می کنند و بیان و قلمی که بتواند به وصف او بپردازد نادر است; و قالب از معنای مقصود لبریز می گردد; اما این مشکلات، هیچگاه نخواهد توانست، وقفه ای در شناخت ابعادی از سیره عملی و نظری امام پدید آورد و ما را از انوار درخشان، جرعه های حیات بخش او محروم کند. البته باید در هر زاویه ای از زندگیش با دقت و دیدی جامع نگریست تا بتوان او را چنان که بوده; بشناسیم و به دیگران معرفی کنیم.
امام خمینی; به پیروی از سالار شهیدان، بر دشمنان، پیروز شد و فکر و راهش بعد از ارتحالش، تضمین گردید و آن چه که دشمنان می خواستند، بر زبانش جاری نگردید و این برنامه، نشان از استقامت حسینی وار او دارد و به همین علت، خصم را از تهدید و فشار، مایوس نمود. خردمندان عالم، اگر با نگرش منطقی و واقعی بر افکار و کردار امام بنگرند و تحلیلی دقیق در این زمینه داشته باشند; متوجه خواهند شد که راه صحیح همان طریقی بود که او پیمود و از این حرکت مقدس با فتح و ظفر و سربلند بیرون آمد.
امام بانفوذترین رهبر سیاسی بود، و شیوه اش در استماع سخنان گروه ها و افراد سیاسی بر این بود که به گفته و سخن فردی در مساله ای خاص، اکتفا نمی نمود; هر چند که به آن فرد اطمینان داشت و چون به اظهارات او گوش می داد نظرهای مخالفش را هم می شنید و در این زمینه، سخنان دیگران را نیز گوش می کرد و از مجموع شنیده ها، با استنباط عالی و ذکاوت فوق العاده ای که داشت به نتیجه می رسید. و این که برخی ادعا می کنند; امام بر حسب برخی اوضاع و احوال و آگاهی های افراد، تصمیماتی اتخاذ می نمود; صحت ندارد. و دوراندیشی، ژرف نگری و شناخت دقیق امام در مورد افراد و تصمیم های حکیمانه ایشان، امروزه بخوبی برای طالبان حق و مشتاقان معرفت، روشن است.
امام خمینی با وجود همه عظمت، ابهت و مکارمی که داشت; درباره خویشتن می فرمود: «اگر به من خدمتگزار بگویند بهتر است که رهبر بگویند.» و در کلامی دیگر فرموده اند: «طلبه ای خدمتگزارم که زندگی ام خدمتی به اسلام نکرد، شاید مرگم باعث خدمتی شود.» . (8)
ذخیره الهی مرحوم آیة الله بروجردی، در مورد ایشان گفته اند: «چشم حوزه علمیه، به وجودشان روشن است و حوزه تدریس ایشان، سرآمد حوزه های دیگر و [جای] بس امیدواری هاست. و برخی از افاضل حوزه نجف اشرف، از مرحوم حاج شیخ محمد تقی بروجردی، نقل می کنند که مرحوم آیة الله بروجردی می فرمود: «قصد دارم که در موقعیت مناسبی زیر بازوی جوانی را بگیرم که برای اسلام و مسلمین ثمربخش باشد (و اشاره به امام خمینی کرده بود) . آن مرجع عالیقدر، به ایشان اعتماد و اطمینان ویژه ای داشت و در مواقع حساس با وی ارتباط برقرار می کرد و مشورت می نمود. (9)
آیة الله حاج شیخ عبد الکریم حائری، در مکتب خود، فرزانگان و خردمندان سترگ را پرورش داد که در میان آنان، امام خمینی چون خورشیدی در آسمان معرفت و فقاهت می درخشید. او که در دوران تدریس، عنایت ویژه ای به این شاگرد خود داشت همواره او را تشویق و حمایت می نمود و به آینده اش امیدوار بود. آیة الله حائری، نه تنها از نبوغ و استعداد ذاتی و شایستگی های امام خمینی بر خود می بالید و در موجی از نشاط واقع می شد، بلکه اراده قوی; شجاعت و شهامت امام در آن سالهای جوانی و واقف بودنش بر اوضاع جهان اسلام و آگاهی گسترده و کنجکاوانه در مورد نقشه های استعماری و ظلم و جور رضاخانی او را به شگفتی، وا می داشت. (10)
علامه نستوه; آیت الله عبد الحسین امینی که با مطرح نمودن ولایت و امامت و بحث های علمی و کاوشگرانه پیرامون آن، از نخستین متفکران اسلامی بود که به ولایت فقیه در عصر غیبت رسید و حکومت را از آن ولی فقیه به حساب آورد و گفت: «دیگران غاصبند و این مقام، حق مسلم آن فریادگر است (11) و در جای دیگر به صراحت هر چه تمام تر ندا برداشت: الامام الخمینی ذخیرة الله للشیعة; یعنی، امام خمینی ذخیره خدا برای جهان تشیع است » . (12)
زیرا او از طلوع فجر صادق و رسالتی که بر دوش آن مجدد قرن نهاده شده بود آگاهی داشت و شاگردی چون نواب صفوی تربیت کرد تا حکومت علوی را فریاد زند و با یاران خویش، پایه های سلطه غاصبان را به لرزه درآورد. وی (نواب صفوی) طی رفت و آمدی که به حوزه علمیه قم داشت با امام خمینی آشنا گردید و ملاقات هایی با آن روح قدسی انجام داد (13) و به سوی اندیشه های والای ایشان متمایل گردید و در تالیف کتاب «جامعه و حکومت اسلامی » از پرتو انوار مشعشع امام برخوردار گشت. (14)
امام خمینی در آن روزگار اختناق بر طبق تعالیم قرآن و عترت وظیفه خود را مبارزه می دانست; اما از هرگونه حرکت و عمل حساب نشده و صرفا احساساتی اجتناب می کرد و با به کار بستن روش های انقلابی به گونه ای حرکت می کرد که تا آغاز روز نهضت، حتی نزدیکترین افراد و دوستانش به حقیقت، افکار و منویاتش پی نبردند، اما گویا آیة الله کاشانی، تا حدی مقصد ایشان را درک کرده بود و از برنامه هایش آگاهی داشت. چنانکه نقل کرده اند در مجلسی اظهار کرده بود: «تنها کسی که بعد از من امید است به درد ملت ایران بخورد آقای خمینی [قدس سره] است (15) و ایشان را الخیر الموجودین یاد می کند. (16)
حضرت آیة الله میلانی با تاسی به برخورد شدید اللحن امام خمینی با دولت علم، در خصوص تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، نامه ای به نخست وزیر «شش کلاسه » وقت شاه نوشت و خواستار لغو آن گردید و پس از حادثه روز سوم فروردین 1343 ه ش مدرسه فیضیه - که از دردناکترین صحنه ها در تاریخ نهضت اسلامی است - آیة الله میلانی، ساکت ننشست و در نامه ای برای علمای حوزه علمیه قم از حرکت اما خمینی حمایت کرد. حمله به این مکان با شرافت را، یورش چنگیزانه نامید. با وقوع قیام 15 خرداد 1342 و دستگیری حضرت امام خمینی; آیة الله میلانی طی حرکتی اعتراض آمیز، از مشهد عازم تهران گردید و با صدور اعلامیه ای سرکوب خونین مسلمانان را در این ماجرا از سوی عوامل حکومتی تقبیح نمود و خطاب به امام خمینی نوشت: «. . . . خواستم به تهران آیم و از نزدیک پشتیبانی و هماهنگی خود را اعلام کنم و بگویم; آنچه شما گفته اید، گفته همه روحانیون بلکه گفته اولیاء خدا و ائمه اطهار (ع) است » . (17)
و چون امام به ترکیه تبعید گردید طی تلگرافی در پنجم رجب 1364 ه ق با تایید اقدامات و برنامه های سیاسی ایشان خاطرنشان ساخت: خوشا به سعادت آن سرزمینی که حضرت عالی در آن تشریف دارید، قلوب همه مردم با ایمان متوجه شما است - فانه تعالی جعل افئدة من الناس تهوی الیک - و همگی برای نصرت و تایید شما که لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستید و گفته شما کلام حق و حقیقت است دعا می نمایند و در چهارم صفر 1383 در جواب اصناف بازار که راجع به مقام امام پرسیده بودند، نوشت: «حضرت آیة الله حاج آقا روح الله خمینی از مفاخر عالم اسلام و یکی از مراجع تقلید می باشند، موقعیت دینی و شخصیت اسلامی ایشان بر کسی پوشیده نیست متعجبم چرا چنین سؤال می شود» . (18)
شهید آیة الله سعیدی می گوید: «هنگامی که نام امام نزد آیة الله میلانی برده می شد، می فرمودند: «سلام الله علیه » پس عده ای معترض بودند، فرمودند ساکت باشید ای فلانی! اینجا مساله تقلید در بین نیست که گفته شود فلانی اعلم است یا من؟ بحث رهبری است و چنین نمی باشد که هر مجتهدی لیاقت رهبری داشته باشد، لیاقت رهبری را تنها فقیه سیاستمدار دارا است که عالم به زمان خویش باشد و در راه خدا از ملامت ملامتگران هراسی نداشته باشد و اکنون در این مشخصات کسی جز آیة الله خمینی نمی باشد» . (19)
آیة الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در تلگرام خود به سفارت ترکیه می گوید: «میهمان عالیقدر که در این ایام قدم به خاک ترکیه نهاده یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل علم; فضیلت و تقواست. مرحوم آیة الله حاج شیخ محمد تقی آملی ضمن اعلامیه ای در سال 1383 ه ق نوشت: «مقامات علمی و عملی حضرت آیة الله آقای خمینی (مد ظله العالی) پوشیده نیست تا محتاج به بیان باشد. این جانب جناب ایشان را به عنوان یک نفر از مجتهدین و مراجع تقلید طراز اول می شناسم. (20)
خورشید آسمان فضیلت امام خمینی به همراه علما و مراجع و فرزانگانی که به دفاع از حریم تشیع پرداختند و از ارزش های معنوی صیانت کردند و در صحنه های علمی و سیاسی و فرهنگی برای محو استبداد و استکبار جدیت داشتند، همچون منظومه نورافشانی هستند که در آسمان فضیلت به درخشندگی پرداخته و ظلمت ها و جهالت ها را از بین برده و فضای سرشار از معنویت را برای علاقه مندان به دیانت به ارمغان آورده اند.
بدیهی است در این مجموعه پرفروغ، امام، چون شمس می درخشد و دیگران نیز به مثابه ستارگانی فروزان در هدایت مردمان به سوی طریق حق گام های مؤثر و مفیدی برداشته اند و وصف این خورشید پرصلابت از دیدگاه آن ستارگان فضیلت می تواند ما را به سوی حقایق و مضامینی آموزنده و ارزنده سوق دهد.
حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی با رهبر کبیر انقلاب - قدس سرهما - از دیرباز ارتباطی صمیمی داشتند، بعد از تبعید امام به ترکیه، این مرجع عالی قدر بدون درنگ، فرزند برومندش حاج آقا مهدی را برای اطلاع از وضع روحی و جسمانی امام خمینی (ره) به این کشور فرستاد و از احوال ایشان جویا گردید و در تلگرامی که مخابره نموده مراتب نگرانی خویش را از این وضع اسف بار اعلام کرد، در موقع ورود امام به تهران نامه ای حاکی از شادمانی و شعف به امام نگاشت (21) و در وقت ورود امام فقید به قم آن مرجع بزرگوار تا مدخل شهر - مسجد امام حسن مجتبی (ع) - به استقبال شتافته و بدین وسیله اشتیاق خود را نسبت به ایشان بروز داد.
شهید رجایی پس از ملاقات با آیة الله گلپایگانی می گوید در وهله اول پرسیدم که چه فرمایشی دارید؟ مجموعه مطالبشان این بود که هر چه در توان دارید امام را تقویت نمائید (22) و چون امام رحلت فرمود آیة الله گلپایگانی طی پیامی نوشت: «شخصیتی دعوت حق را لبیک اجابت گفت که با مجاهدت بزرگ و فداکاریها و رهبری های قاطع و محکم خود اسلام را در عالم معاصر زنده کرد و ندای تکبیر توحید را به گوش جهانیان رسانید و مجد و عظمت مسلمانان را به آنان بازگردانید و فریاد کوبنده اش دلهای مستکبران ابرقدرت را به لرزه درآورد. مردی دنیای فانی را وداع نمود. . . که با اتکا به نصرت الهی و شجاعت و ایمانی انقلاب اسلامی ایران را به وجود آورد و بر جریان استبداد و استعماری که به این ملت استضعاف شده حکومت داشت، پایان داد و در همه جا مسلمانان مستضعفان را علیه تباهی برانگیخت. فقیهی بزرگ و مرجعی مسلم. . . که در زهد و عبادت و شب زنده داری و خوف از خدا و حق گویی و حقیقت طلبی و صفات ممتاز دیگر از آیات الهی بود» . (23)
حضرت آیة الله العظمی اراکی (ره) خاطرنشان نموده است: ایشان (امام خمینی) مرد بسیار جلیلی است و شناختم او را به جلالت، بسیار مرد پاکی است، پاکی نفس دارد، پاکی ذاتی و درونی دارد و این بر همه خلق معلوم شده است، ما در مدت پنجاه سال که با این شخص بزرگ آشنایی پیدا کرده ایم جز تقوا، دیانت، سخاوت، شجاعت، شهامت، بزرگی نفس، بزرگی قلب، کثرت دیانت و جدیت در علوم نقلی و عقلی و مقامات عالی در او نیافتیم و ندیدیم. مردی با تقوا به تمام معنی و فداکار اسلام به تمام معنی. این مرد قد مردانگی علم کرد و در مقابل کفر ایستاد و ید غیبی هم با او همراهی کرد به طوری که محیر العقول بود و در هیچ خانه ای و زاویه ای از زوایای مملکت باقی نماند مگر که گفته شد: مرگ بر شاه. . . او مانند جدش علی بن ابی طالب (ع) است، یک چنین کسی که کمیاب است و نظیر ندارد. .» . (24)
آیة الله العظمی حاج میرزا هاشم آملی، در اعلامیه ای به مناسبت رحلت امام نوشت: «با فاجعه دردناک و جانگداز رحلت حضرت آیة الله العظمی امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - ملت مسلمان را اندوهی عمیق و غمی جانکاه فرا گرفت، شخصیت امام که جامع علم و عمل و ایثار و مجاهده بود توانست با رهبری خالصانه خویش در دنیایی که غرق در ماده پرستی، ظلم و جور بوده و هست کلمه اسلام و توحید را بلندآوازه سازد. از خداوند متعال می خواهم که مساعی جمیله و مجاهدات خستگی ناپذیر معظم له را به رضوان و قرب خویش ماجور فرماید. (25)
آیة الله العظمی مرعشی نجفی، در جواب جمعی از طلاب می نویسد: «حضرت آیة الله آقای خمینی - دامت برکاته - که یکی از مراجع عالم تشیع هستند، از اساطین روحانیت اسلام و مفاخر عالم تشیع (بوده و می باشند) . در غائله انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی، آیة الله مرعشی همگام با امام خمینی، شدیدترین اعلامیه ها و تلگراف های اعتراض آمیز را صادر نمود و همراه با اوج گیری مبارزات سیاسی مردم ایران به رهبری امام خمینی، به عنوان یکی از پایه های ثابت مبارزه و جهاد درآمد و دفاعیات ایشان از امام در حادثه پانزده خرداد و دستگیری آن قائد بزرگ معروف است و با بیانات آتشین و شدید اللحن خواستار آزادی امام و سایر علما گردید، مکاتبات آن فقیه فقید با حضرت امام خمینی نشان دهنده صمیمیت، همدلی و ارتباط تنگاتنگ بین نامبرده و امام بوده است. (26)
آیة الله العظمی حاج آقا رضا بهاءالدینی، همواره با اخلاص و صفا از امام خمینی یاد می کرد و آمال و آرزوهای آن فرزانه خودساخته را گوشزد می نمود. ایشان طی بیاناتی فرموده اند: «ما بیش از شصت سال امام را می شناختیم. ایشان از ابتدای امر متعبد بودند. در پنجاه سال قبل که شایع بود استاد فلسفه اند، در عین حال همه می گفتند ما چنین مرد حکیمی که تا این اندازه به مسائل، ائمه (ع) و اوضاع امور وارد باشد سراغ نداریم. . . از نظر اخلاق هم بی نظیر بودند جلسات نشست او با شاگردانش که تشکیل می گردید عاری از مساله استاد و شاگردی بود، نمی گفت: این ها شاگردان من هستند، این حرف ها نبود، گاهی ریاست جلسه به ست شاگردان می افتاد، اما امام استاد جلسه بود خلاصه این که از ابتدای تاسیس حوزه علمیه قم تاکنون ما برای امام نظیر نیافتیم و همه به خاطر خودسازی و تهذیب ایشان بوده است. . . اعتقاد ما این است که مثل امام خمینی در زمان فعلی نداریم. . . درک او فوق درک ها و شجاعت ایشان فوق شجاعت هاست. . . باید انسان مؤید من عندالله باشد تا بگوید: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» . (27)
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، از همان دوران کودکی با امام خمینی انس پیدا کرد، زیرا آن بزرگوار از دوستان والدش بود و بین آنان رفت و آمد زیادی وجود داشت، از همان دوران این معنا در ذهن آیة الله لنکرانی مسلم گردید که امام با سایر رفقای پدرش فرق دارد، خودشان می گویند: «دیدم یک وضع خاصی در ایشان هست و از جهات اخلاقی حالت ویژه ای در وی مشاهده می گردید و یادم است از همان موقع که این تمییز در من به وجود آمد ایشان را با این خصوصیات ویژه شناختم. یک ارادت بسیار قوی و محکمی نسبت به او پیدا کردم. کم کم رسیدیم به مقامی که می توانستیم در درس ایشان حضور یابیم، ایشان همان طور که در مسایل سیاسی و رهبری از یک فکر صحیح و بینش کامل برخوردار بود و تحت تاثیر دیگران قرار نمی گرفت، در خصوص مسایل علمی هم این گونه بود.
شهامت ایشان از حد و حصر بیرون است و دستگاه جبار طاغوت هم به این معنا پی برده بود که آن چه فشار، تهدید و زندان و تبعید در مورد امام به عمل آورد کمترین اثری در روحیه ایشان نخواهد داشت و بلکه روز به روز بر اثر این مسایل مقاوم تر و مصمم تر می شود» . (28)
ایشان در جای دیگر اظهار داشته اند، تحولی را که امام در جامعه ایران پدید آورد شبیه همان دگرگونی است که رسول اکرم (ص) در مردم جاهلیت به وجود آورد. او در پرتو اسلام نه تنها قوانین این آیین را پیاده کرد بلکه به مردم ایران و جهان بینش داد و به مردم ایران به تمام معنا آزادی و استقلال اعطا نمود» . (29)
آیة الله العظمی مکارم شیرازی، درباره شخصیت امام خمینی (ره) می گوید: «چگونه می توان باور کرد مردی که مایه آن همه شور و حرکت و صاحب آن همه قدرت و عظمت بود اکنون در میان ما نیست. ما به هر جا قدم می گذاریم به هر ارگانی مراجعه می کنیم در هر اجتماعی وارد می شویم و به هر نماز جمعه ای سر می زنیم، حضور او را لمس می کنیم. . . چگونه می توان کسی را که آثار وجودی اش صحنه اجتماع را پر کرده و در هر جا گام می نهیم با اثر تازه ای از او روبرو می شویم و کران تا کران عالم هنوز از او سخن می گویند در صف مردگان دانست » . (30)
آیة الله العظمی حسین نوری همدانی، طی مصاحبه ای به گوشه هایی از ابعاد زندگی امام اشاره کرده و گفته اند: «امام به کار خودشان صد در صد مطمئن بودند و به پیروزی و پیشرفت کار خود یقین داشتند، در بلندنظری، کرم، بزرگواری، و رعایت موقعیت، اشخاص براستی ممتاز بودند، برای ساختن افراد و مهیا کردن آنان جهت حرکت و انقلاب خیلی تلاش می کردند، بیانات ایشان در پیشرفت انقلاب و پیدا کردن افکار و بسیج کردن مردم نیز خیلی مؤثر بود، هر چند در بیان و قلم نبوغ داشتند ولی قلمشان قوی تر بود» . (31)
آیة الله مشکینی، ضمن تشریح جوانب معنوی و زوایای سیره ملکوتی امام خمینی، به این حقیقت اشاره دارند که: امام امت با توکل به خدا قیام کرد و مردم را به نهضت دعوت کرد و پیروز شد. اگر ما می خواهیم بر شیطان بزرگ پیروز شویم باید با اتکا به الله به فرامین امام عمل کنیم. (32)
آیة الله سید محمود طالقانی، با شناخت دیرینه ای که از امام داشت وی را یگانه شخصیتی لایق برای به دست گرفتن پرچم رهبری انقلاب اسلامی می دانست و در این ارتباط گفت: «من از دوران طلبگی از نزدیک با ایشان بوده ام و افکار و نظریات و حسن سوابق ایشان برای همه روشن است حضرت آیة الله العظمی خمینی از همان آغاز دارای تقدس خاص و از هر جهت ممتاز بوده و هستند» . (33)
و در سخنرانی روز سی ام تیر در میدان بهارستان تهران گفت: «رهبری . . . به قدری قاطع به قدری دارای ایمان و حسن نیت است که شما کمتر می توانید مثل او پیدا کنید» . (34)
و در جای دیگر اظهار داشت: «من اخیرا می بینم که امام مطالبی را مطرح می کنند که برای من دارد ثابت می شود که حتما از جایی الهام می گیرند. .» . (35)
و در بیاناتی جالب اظهار داشت: «من هر وقت احساس ضعف می کنم گاهی یاس برایم پیش می آید (به قم) می روم پیش چنین رهبری قاطع و از توکل و ایمان و خلوص او الهام می گیرم » . (36)
علامه حسن زاده آملی، قبل از 15 خرداد 1342 در تهران مشغول تحصیل و تدریس بود و چون شنید امام خمینی (ره) مبلغینی را که برای ایام محرم به نقاط گوناگون برای تبلیغ می روند موظف نموده که مسایل سیاسی اجتماعی جهان اسلام را به گوش مردم برسانند و آنان را از مصائب مسلمین آگاه کنند، از تهران به قم عزیمت نمود و به محضر امام شرفیاب گردید و به ایشان عرض کرد بنده هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز ان شاء الله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست به دست هم می دهیم و ان شاء الله تعالی کشور را از دست فاسقان و فاجران نجات داده و دین خدا را پیاده می نمائیم » . (37)
و در سمینار تعلیم و تربیت در اسلام که در دانشگاه کرمان برگزار گردید، چنین دعا کرد: خدایا از پیشگاه والای تو خواهانیم که این کشتی انقلاب عظیم اسلامی ما را و این ملت به حق قیام کرده و رهبر گرامی (امام خمینی) را. . . در کنف عنایات خود . . . محفوظ فرما.» . (38)
حضرت آیة الله جوادی آملی، که از پرورش یافتگان مکتب امام خمینی است در بیان و بنان به تشریح سیره عملی و نظری استاد خویش پرداخته، در اظهارات خویش می گوید: حضرت امام خمینی - قدس سره - نوآوری های فرهنگی و فکری فراوانی داشت که در سایه آنها رهبری را تصاحب نموده و قافله دلها را تسخیر کرد. امام راحل از فکری بلند برخوردار بود که احیانا در لابه لای کتب و آثار علمی سلف صالح به چشم می خورد اما آن ها آن توان را نداشتند که این اندیشه را از علم به عین آورند، اما او این اندیشه های بلند را کاملا ترسیم کرده، عملا پیاده نموده و به همگان فهمانید که می توان آن را عینیت بخشید. . . امام راحل - قدس سره - در نهان و نهاد خود دو کار را انجام داد; یعنی همه خواسته ها را بر قرآن درونی عرضه کرد آن گاه عاقل شد و از نظر کارهای بیرونی نیز سعی کرد که فرشته خوی شود. (39)
عالم محقق حضرت آیة الله سبحانی، که در جلسات درس امام حضور داشته و از پرتو افکار آن بزرگوار محفوظ بوده در سخنانی گفته است: (امام) در تدریس و سخنرانی استاد بزرگی بود و سخت ترین مسایل را به روشن ترین بیان برای ما می گفت و در سخنرانی هایی که برای جامعه می کرد اندیشه های عرفانی و اجتماعی را درست روشن می کرد و دارای قلم بود، هم فارسی و هم عربی، مسایل علمی و اندیشه های خود را از همان دوران جوانی می نوشت و ضبط می کرد و آن چه از ایشان منتشر شده روشن است بنابراین امام در میان علما ذو ریاستین است هم ریاست بیان را دارد و هم ریاست قلم را و البته در حوزه هم معروف بودند. (40)
و طی مصاحبه ای می گوید: امام خمینی، در روحیه عمیق و گسترده خود عناصر دور از هم را جای داده بود، او مظهر عاطفه و در عین حال قهرمان خرد بود، در برابر ناملایمات سخت متاثر و در برابر گردن کشان مقاوم و سرسخت بود، عارف و سالکی بود که متجاوز از شصت سال نماز شبش ترک نشد و با معبود خود راز و نیازی داشت و احیانا مناجات های خود را در قالب شعر عرفانی ریخته است، غرق در تفکر بود ولی در عین حال سیاست مدار عادل، مدبر و رشیدی بود که با دست آهنین خود سکان کشتی کشور (ایران) را به ساحل نجات رسانید، فیلسوف موشکافی بود که به حق الهیات را خوب درک کرده و بلکه چشیده بود، ولی در مجال و قلمرو فقه انسانی عرفی بود که اندیشه خود را به حد یک پرسشگر عادی که مساله را از امام می پرسید تنزل می داد. (41)
آیة الله سید عز الدین زنجانی، که محضر پرفیض امام را در حکمت و فلسفه درک کرد، اظهار داشته است:
«از ابتدای آشنایی ام با امام خمینی - قدس سره - یک خلوص نیت عجیبی را در ایشان مشاهده کردم. . . یکی از عمده ترین موجبات محبوبیت ایشان در بین مردم نوع هدایت و رهبری آن بزرگوار بود، حضرت امام پیش از هر کس دیگر مردم را شناخته بود و به آنان اطمینان کامل داشت، از جمله مسائل مهمی که در پیروزی انقلاب مؤثر بود، بعد از توکل به خدا همین اطمینان ایشان به مردم بود. امام در مقصد خود که همان اسلام خواهی بود، راست می گفت و هیچ گونه شائبه دیگری دخالت نداشت، کاملا خالص بود و این حقیقت را در سرتاسر زندگی نورانی و آکنده از خیر و برکت خود ثابت کرد و امتحان های سخت و توانفرسایی را پشت سر گذاشت » . (42)
حضرت آیة الله محمد هادی معرفت، فقه و اصول را از محضر امام خمینی (ره) استفاده نموده و از همان دوران طلبگی با اندیشه ها و حالات اخلاقی امام آشنا بود. وی در فرازی از اظهارات خود در خصوص ویژگی های آن روح قدسی می گوید:
«امام رایی (فکری) را که انتخاب می کرد، جوانبش را بررسی می نمود و با این سابقه این تفکر برایش چون کوه صلابت داشت و بر همین اساس برای مخاطبین قاطعیت می آورد، چون با تعمق و اندیشه به آن رای دست یافته از آن برنمی گشت، برای ساختن انسان ها مهارت فوق العاده ای داشت و جامعه را برای پذیرش حرف های خودش مهیا می کرد. در بحث ها سکوت می کردند و گوش می دادند و وارد بحث نمی شدند مگر این که بگوئیم آقا چه می فرمایید آن وقت به طور جدی وارد می شدند نه این که بخواهد ما را اقناع کند یا مثلا از بحث در برود، این روش هایی که ایشان داشت برایمان کاملا افتخارآمیز، حیات بخش و آموزنده بود. (43)
رواق عشق دانشوران شهید کاروانی شکوهمند از انسان های رشد یافته اند که از دنیای لرزان و فریبنده «من » و «ما» رها گشته و با خویشتنی اصیل و راستین بر قله عشق هستی آفرین صعود نموده اند.
آنان در طول حیات با برکت خویش با قلم، بیان و قدم ارزش های والای انسانی را از چنگال خون بار درندگان انسانیت رهانیدند و از صدق و اخلاص که توسط مبتلایان به بیماری مهلک خودخواهی زیر پا گذاشته شده بود، دفاع کردند. این پروانه های شمع فروزان ملکوت، درخشش انوار معنوی و فروغ های ربانی را بر آدمیان نوید دادند و در اقیانوس حیات طیبه، کشتی نشینانی بودند که در ساحل آرام بخش نفس مطمئنه لقای الهی را مشاهده می کردند; مسیر حق را طی طریق کردند و کمال برین را دریافتند و به دشتی رسیدند که رایحه روان بخش توحید در فضایش پیچیده بود، در آن جا گوش دل را باز کردند و نغمه های قدسی و طنین لبیک های پروردگار فیاض و هستی بخش را شنیدند. مبارزان میدان حق با باطل که خویش را آماج تیرهای ستم، قدرت و نفاق نمودند و در حالی که ذکر حق بر زبان داشتند و هیچ فکری جز اعتلای اسلام و تقویت ولایت در سر نمی پرورانیدند به قربان گاه عشق شتافتند، ببینیم این قهرمانان میدان معرفت و معنویت در خصوص رهبری که مردی از سلاله حماسه آفرین کربلاست چه گفته اند و معلم آگاه خود; یعنی امام خمینی (ره) را در چه مضامینی وصف کرده اند.
متفکر به خون خفته شهید آیة الله مرتضی مطهری، که در درس اخلاق و عرفان امام شرکت می نمود می نویسد: «. . . اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در معقولات را نداشتم اما درس اخلاقی که وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می کرد، بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آن چنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیدا تحت تاثیر آن می یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درسهای دیگری - که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم - انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم راستی که او روح قدس الهی بود. (44)
در جای دیگر می گوید: «من نسبت به امام حالتی چون مولوی به شمس دارم. (45)
آن سفر کرده که صدها قافله دل همراه اوست نام او، یاد او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، شجاعت او، روشن بینی او، ایمان جوشان او، زبانزد خاص و عام است یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالی قدر و بزرگوار ما حضرت آیة الله العظمی خمینی. . . حسنه ای است که خداوند به قرن ما و روزگار ما عنایت فرموده است. . . قلم بی تابی می کند که به پاس دوازده سال فیض گیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه بهره های روحی و معنوی که از برکت نزدیک بودن با آن منبع فضیلت و مکرمت کسب کرده ام، اندکی از بسیار را بازگو کنم » . (46)
وقتی حضرت امام خمینی به ترکیه تبعید گردید، شهید آیة الله سید محمد باقر صدر، که به قیام ایران به رهبری آن بزرگوار امیدوار بود، اندوهگین شد، در سال 1344 در نامه ای به یکی از دوستان خود نوشت: «اما در مورد ایران وضع هم چنان است که بود و آقای خمینی از سوی مزدوران آمریکا در ایران، به ترکیه تبعید شده است، این بار آقای خمینی توانست دهان شاه را ببندد که همواره جنبش مخالف خود را در ایران به ارتجاع و عقب ماندگی متهم کند و در تاریخ نهم جمادی الثانی 1385 ه - ق که امام به نجف آمد، آیة الله صدر با اشتیاق تمام به همراه علمای دیگر در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت و شاگردان و هم فکرانش را نیز به این مراسم دعوت کرد و عظمت معنوی امام را برایشان بیان کرد و در طول چهارده سال اقامت رهبر کبیر انقلاب در نجف با او ارتباط نزدیکی داشت و به وی عشق می ورزید» . (47)
هنگامی که امام در پاریس اقامت داشت، ضمن تجلیل از قیام پرشکوه امت مسلمان ایران به رهبری ایشان آمادگی خود را برای هرگونه همکاری اعلام کرد و پیامی خطاب به شاگردان و علاقه مندان خود در ایران فرستاد و در آن خاطرنشان ساخت هم چنان از فداکاری در راه پیروزی انقلاب اسلامی ایران دریغ نورزند، در این پیام آمده است: «در وجود امام خمینی ذوب شوید. همان گونه که او در اهداف الهی و اسلامی خود ذوب گردید» . (48)
او در سخنی دیگر اظهار داشته است: «امام خمینی در طرح شعار جمهوری اسلامی تجلی گر تداوم دعوت انبیاء و استمرار حضور حضرت محمد (ص) و علی (ع) در برپایی حکومت الهی در زمین بوده است، مرجعیت امام خمینی امروزه امیدهای اسلام را در ایران تجسم بخشیده است.»
فرازهایی از بیانات شهید مظلوم دکتر بهشتی درباره امام خمینی: سخن امام این بود و لو سرکوب کنند، همه ما را بگیرند و بکشند و نابود کنند برای این که ما می میریم اما آرمانمان زنده خواهد بود. . . امام در میان فقهای گران قدر عالم تشیع یکی از ویژگی هایش همین چند بعدی بودن است. از نظر وسعت نظر امام هم فلسفه، هم عرفان، هم فقه، هم اصول، هم حدیث، هم قرآن، همه این ها در دوران خودسازی خود را ساخته و پرداخته و چند رشته از این ها را سال ها در قم تدریس فرموده، به همین دلیل خیلی باز و وسیع می نگرد» . (49)
همه هستی شهید آیة الله سعیدی، در امام خلاصه شده و او زندگی بدون خمینی را بیهوده می دانست و هیچ روزی را بی زمزمه نام او سپری نمی کرد، گزیده ای از سخنان آن شهید درباره امام چنین است: «. . . حضرت آیة الله خمینی نمونه بزرگی است که نظیری برای او نیست. . . من افتخار می کنم که مداح ایشانم و تا جان در بدن دارم از آیة الله خمینی سخن خواهم گفت. . . آنچه امام خمینی را پیشوای امت قرار داد غیر از علم و تقوا و شجاعت. . . ساده زیستی و غم محرومین خوردن او بود. .» . (50)
شهید آیة الله غفاری، خالصانه در راه اهداف امام گام برداشت و در زندان شاه با فریاد رسا گفت: دشمن خمینی کافر است و چون به او گفتند بیا و دست از تبعیت امام بردار، در جواب خاطرنشان ساخت: خداوند همه شماها را ریشه کن کند، من بیایم و دست از مرد شریفی مثل او بردارم که حیثیتم محفوظ باشد و بتوانم چهار صباحی یک لقمه نانی بخورم و بعد دست به محاسنش برد و گفت: این محاسنی که در اثر مخالفت با آقای خمینی - مرجع تقلید من - باقی باشد محاسن نیست و به همین دلیل پاهایش را با مته سوراخ کردند و تا زانو در روغن زیتون جوش گذاشتند و با این شکنجه ها وی را شهید کردند» . (51)
شهید محراب آیة الله شهید صدوقی گفته است: «ما هر چه داریم قبل از پیروزی و بعد از آن از این مرد شریف و بزرگوار حضرت امام هست که مرده بودیم و زنده مان کرد حیاتی نداشتیم و او به ما حیات اسلامی و سیاسی داد. . . (52) پوشیده نیست که اگر رهبری های داهیانه آن حضرت نمی بود دشمنان انقلاب خاصه آمریکای مکار و خیانت پیشه می توانستند به مقاصد شوم و استعماری خود نائل آیند. شکر خدا را که با توجهات و عنایات خود امام را برای رهبری امت اسلامی و نجات مسلمین از حت سلطه استعمار و استثمار بیگانگان برای ما حفظ فرمود» . (53)
شهید آیة الله سید اسد الله مدنی، با آن همه مقام و لیاقت شخصی خویشتن را در امام فانی می دانست و بی نهایت به آن وجود مبارک عشق می ورزید و هر موقع می خواست از تبریز خارج شود از رهبر کبیر انقلاب اجازه می گرفت، با وجود آنکه به درجه اجتهاد رسیده بود به خود اجازه نمی داد تبلیغ از خویشتن نماید و می گفت: «کسانی که مرا می شناسند می دانند برای مثل من به اصطلاح کسر شان است که از شخص دیگری غیر از خود ترویج کنم. قاعدتا باید از خود بگویم، ولی چه کنم دینم به من می گوید باید امروز خودت را فراموش کنی و خود را زیر پای این مرد (امام خمینی) بگذاری تا یک قدم بالا بیاید و به دنبال ایشان حرکت کنی و عده ای از من می پرسند و خواسته اند که چرا رساله نمی نویسی؟ وقتی مرجعی چون حضرت آیة الله العظمی خمینی - روحی له الفدا - وجود دارد ما باید همه مروج چنین مرجعی باشیم. شهید مدنی بارها می گفت: امام هر فرمانی بدهند باید بدون چون و چرا آن را اطاعت کنیم، حتی اگر به ضرر جانمان هم باشد» . (54)
آن شهید در تمام مراحل قدم به قدم از حرکت و رهنمودهای امام پیروی می کرد و در نجف همیشه در نماز جماعت شرکت می نمود و به حضورش شرفیاب می گردید و از محضرش استفاده می کرد. (55)
شهید محراب آیة الله اشرفی اصفهانی، در وصف امام گفته است: «کسی که در تمام عمرش یک ترک اولایی از او صادر نشده امام امت است، دیگران را با امام خمینی نمی شود مقایسه کرد. امروز خداوند به ما لطف کرده که نه تنها یک رهبر بلکه مجتهد جامع الشرایط اعلم و افقه و اورع به ما عنایت کرده وظیفه ما همه این است که باید از ایشان تبعیت کنیم. در زمان غیبت (امام زمان) مانند امام امت ما دیگر ندیده ایم کسی را، امام امت نظیر ندارد. (56)
شهید آیة الله دستغیب، در میعادگاه عبادی - سیاسی نماز جمعه در دفاع از رهبری و ولایت فقیه اظهار داشت: «واجب است در هر دوره ای مسلمین دور یک محور باشند، یک رهبر الهی داشته باشند. . . در زمان غیبت مهدی (عج) فقیه عادل زمان و امروز حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (رهبر) است و هر کسی در مقابل او ایستاد قانون خدا را شکسته است. ولایت فقیه; یعنی حکومت خدا، حکومت رسول خدا (ص)، رسول خدا (ص) ولایت کرد سرپرستی کرد، لشکرکشی کرد و تمام امور مسلمین را به عهده داشت، حال امام هم دنباله آن را گرفته اند، بزرگترین گناه یک قوم که دارای یک رهبر الهی است، مخالفت با این رهبر است و بزرگترین عبادت جهت آن قوم اطاعت از چنین رهبری است و بزرگترین دام شیطان جدایی ملت مسلمان از رهبر الهی است. (57) شهید دستغیب از آن جایی که به امام خمینی، عشق می ورزید یکی از مساجدی را که در شیراز بنا نهاد، روح الله نامید، مثل این که در امام امت بیش تر محو می شد و می خواست نام او تا ابد زنده تر بماند، هر چه می پرسند نام فلان مسجد یا مکان را چه بگذاریم می فرمود: خمینی روح الله. (58)
شهید آیة الله قاضی طباطبایی، پس از تحمل زندان و مدتی بستری شدن در بیمارستان در اواخر سال 1343 ه ش به عراق تبعید گردید، در این مدت با امام خمینی که مدتی قبل از ایشان به نجف تبعید گردیده بود، ارتباطی نزدیک پیدا کرد. و چون به ایران بازگشت منزلش یکی از عمده محل های توزیع بیانیه ها، نوارها و رساله امام بود، او که سال ها نزد امام تلمذ کرده و از انوار وجودی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران بهره برده بود عشق و علاقه عمیقی به امام داشت و حتی در سال هایی که نام بردن از امام بزرگوار ممنوع بود، علنا در منابر از ایشان اسم برده و خود را شاگرد او می خواند و بر این امر افتخار می نمود. (59)
شهید آیة الله دکتر مفتح، عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد رهبر کبیر انقلاب آموخت و علاوه بر روابط شاگردی و استادی با امام پیوندی صمیمانه داشت، وی در سخنان پرشوری که در سیزدهم بهمن 1357 ایراد نمود خاطرنشان ساخت: تشریف فرمایی رهبر بزرگ، با این شوکت و عظمت و هیجان بار دیگر این آیه کریمه
«قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا»
را مصداق عملی داد، واقعا چنین هیجانی در تاریخ بی سابقه بوده است. این همه شور و احساس نشان دهنده عشق و علاقه به حقیقت است. . . بدون علت نیست که یک فرد این قدر در دنیا عظمت پیدا می کند این نمودار همان آیه کریمه حق پایدار است همین سخن معروف
«ان الباطل جولة و للحق دولة »
باطل یک چند روزی جولان دارد و نابود می شود و حق ثبات دارد. (60)
و در سخن دیگری می گوید: «مردم به این دلیل قانون اساسی را تصویب کردند که امام تصویب کرده بود و این یک امر موقت و زودگذر نیست مردم به این دلیل از امام حمایت می کنند چون به صداقت و رهبری ایشان اعتقاد دارند» . (61)
شهید آیة الله قدوسی، در محضر امام خمینی دریایی از علوم، دقت و قدرت علمی یافت و در مکتب آن رهبر فرزانه علاوه بر مسائل درسی جنبه های معنوی، تقوا و زهد و اخلاص امام خمینی به شدت مورد توجه او قرار گرفت و در وجود آن بزرگوار شخصیتی را مشاهده کرد که از مرز هوی و هوس و مسایل دنیایی گذشته و چنان محو در انجام وظیفه و متوجه به خداوند است که کوچک ترین لغزشی در مسائل از او سر نمی زند، جنبه های معنوی امام تاثیری شگرف و عظیم در روح شهید قدوسی باقی گذاشت که تا آخر عمر نه تنها اثر آن باقی ماند، بلکه آن شهید پیوسته از این تاثیرات و از عجایب و شگفتی هایی که از امام دیده بود با احترام، تکریم و تجلیل سخن می گفت. (62)
شهید دکتر محمد جواد باهنر، در مصاحبه با حامد الگار برای معرفی امام و تاریخ آشنایی خود با رهبر کبیر انقلاب اظهار داشت: «از سال های 1333 تا 1341 به مدت هشت سال به عنوان یک طلبه در کلاس درس ایشان شرکت می کردم، بهتر از این نمی توان گفت که امام خمینی یک انسان اسلامی است با همه ابعادش، بدون این که اظهار تعجبی در این قضاوت بشود. . . همیشه حالتی از وارستگی، غنای فکری و حالت عهد در وجودشان دیده می شود. در درس عرفان چنان اوج روحی به انسان می داد که احساس می کردیم دیگر تهی از تمامی این متعلقات مادی می باشیم و پروازی روحی به ما دست می داد. امام خمینی در برخوردهای شخصی خود همیشه همراه با قاطعیت و پاسخ های کوتاه می باشد و از اتلاف وقت و بیهودگی جلوگیری می کنند ولی در عین حال انسان احساس انس می کند و هیچ وحشتی از تماس نیست » . (63)
عشق شهید هاشمی نژاد، به رهبری در اطاعت از ولی فقیه جلوه می کرد، خانه دلش با یاد امام مصفا می گشت و گفتار و کردارش آئینه قلب امام بود و در صحبت از آن رهبر فرزانه می گفت: «اگر روزی خطر متوجه امام شود و ما به قیمت از دست دادن جان خود توان رفع خطر را داشته باشیم در آن صورت چقدر از سر و جان گذشتن آسان است. شکر نعمت ولایت فقیه بر زبان و دلش جاری بود و با شناخت کامل امام را صاحب کرامت می دانست » . (64)
شهید آیة الله محلاتی، در خصوص نقش شگفت انگیز امام در محو استبداد و استکبار می گوید: «نامه هایی از چهل سال قبل، پنجاه سال قبل از امام مانده که از روحیه امام حکایت دارد که از همان وقت در مقام این بود که در حوزه افرادی را تربیت کند و یک قدرتی برای روحانیت به وجود بیاورد تا بتواند این قدرت استبداد که وابسته به استعمار خارجی است در هم بکوبد و اسلام را حاکم کند. اگر کسی با تفکر امام آشنا باشد می داند در درس هایشان هم مباحثی که نقل می کردند، مثلا در درس اصولشان، مبحث اجتهاد و تقلید مباحث ولایت را تشریح می کردند در آن جا عنوان را ریشه ای بحث می کردند که اصلا یک مجتهد در زمان غیبت چه اختیاری دارد. این را روی ادله، روایات، آیات قرآن، اصول و مسایل عقلی مورد بررسی قرار می دادند. . . شاگردهایی که امام تربیت کرده بود به او اعتقاد داشتند و مراتب علم، تقوا و طرز تفکر امام را درک کرده بودند. (65) همسر شهید محلاتی، می گوید: «آن شهید متجاوز از چهل سال با حضرت امام آشنایی داشت و یک روز را بدون رهبر نزیست و رهرو واقعی، مؤمن و شجاع حضرت امام بود تا به محبوب خود رسید، نسبت به امام عشق می ورزید و ایشان را در وصیت نامه خود شفیع قیامت قرار داد» . (66)
جامعیت در اندیشه و عرصه عمل
استاد محمدرضا حکیمی، یکی از عناصر برجسته و والایی را که در ساختن انقلاب اسلامی نقشی شگرف داشت ویژگی های شخص رهبر می داند و می افزاید: امام خمینی از نظر عمل و علم، درک وسیع اسلامی، تقوای اصولی و مراحل باطنی در حد یکی از بزرگترین شخصیت های اسلامی در میان عالمان بزرگ اسلام، در طول قرون تاریخ این دین می باشد و به نظر وی جامعیت امام خمینی در علوم اسلامی، تهذیب نفس، پاکی اخلاقی، شور و شوق مناجات، سلوک قلبی، زهد و اعراض از دنیا و شجاعت کم مانند، هوش بیکران در شناخت دسیسه ها و نیرنگ ها، قطع علاقه از هر چه غیر از حکمت و حقیقت است، دلنشین بودن سیما و حسن هیئت ظاهر، نفوذ عمیق و خدانگاهی که حاکی از صدق و پاکی عمیق قلب است، این ها همه (پس از مقام نیل ناپذیر پیامبران و امامان) بدانگونه که در امام خمینی است در کمتر کسی به هم می رسد و این حاکی است از عنایت خاص ازلی و زمینه تقدیر که خداوند برای این برهه از تاریخ اسلام، و حفظ دین و دفاع از حقوق محرومین حضور این انسان بزرگ را در حیات بشری مقدر کرده است » . (67)
آیة الله ربانی املشی، از تاثیر نفس امام در درس اخلاق سخن گفته و خاطرنشان ساخته: برای ما همه چیز امام آموزنده بود، همه خوبی ها را داشت، شهامت، شجاعت و صراحت لازم رهبری را دارا بود. افکار سیاسی خیلی عالی و بلندی داشت، ولی مسئله ای که برایم خیلی مهم بود و بیش از همه چیز جلب توجه می کرد، تقوا و تارک هوی بودن امام بود، این خصلت های برجسته بود که مرا و عده کثیری را فریفته امام ساخته بود به طوری که از جان و دل او را دوست می داشتیم. در وجنات امام همیشه آینده درخشان را مشاهده می کردم و بعدها معلوم شد که نظرم صائب بود. خیلی وقت ها در کارهای ایشان نصرت و امداد الهی را می بینم » . (68)
علامه محمد تقی جعفری، طی بیاناتی به تشریح ابعاد گوناگون عرفان مثبت پرداخته و در فرازی از سخنان خود این حقیقت را مطرح کرده که شخص عارف قدرت را در مسیر حیات معقول به کار می اندازد و به این اعتقاد رسیده که مقدس ترین تجلی قدرت در مهار کردن، تعدیل و تنظیم آن در مسیر جاذبه کمال می باشد و این تجلی مقدس قدرت الهی در دست امیر المؤمنین (ع) بود که هرگز جز در احیای حق و امحای باطل به کار نیفتاد، هماهنگی عرفان با قدرت همان فرو رفتن در قدرت الهی است و به نفس مطمئنه رسیدن چون در جلسه ای از هر دری درباره قدرت های بزرگ دنیا سخن می رفت، حضرت امام خمینی فرمود: تا کنون به یاد ندارم از چیزی یا کسی ترسیده باشم، جز خداوند متعال در سال 1343 بعد از آن که آزاد شدند و در مسجد اعظم قم سخنرانی نمودند، گفتند: «والله من به عمرم نترسیدم، آن شبی هم که آن ها مرا می بردند، من آن ها را دلداری می دادم، آری قدرت علمی و معرفتی گاهی به درجه ای می رسد که شخص عالمی چون امام خمینی این قدر قدرت ها را ناچیز می بیند و گامی فراتر نهاده از بالا به امور می نگرد. (69)
امام خمینی، از نظر عرفان عملی نیز اندیشه هایی والا و تفکرات ارزشمندی داشت و کتاب مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة از جمله آثار قلمی آن انسان سترگ در عرصه عرفان است که استاد سید جلال الدین آشتیانی در معرفی آن چنین می نگارد: «یکی از آثار نفیس در مبحث نبوت و ولایت به طریقه محققان از عرفا و کمل از حکمای اسلامی رساله «مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة » اثر سید السادات و اماجد العرفاء و الفقها قدوة الحکماء المتالهین استاد محقق در حکمت متعالیه، مرحوم مبرور حضرت امام خمینی سقی الله تربته می باشد، مرحوم امام خمینی کتاب سر الصلوة که به حق اثری است بی نظیر و شرح دعاء السحر و اثر حاضر را به زبان عرفان تصنیف فرموده اند. . . مصنف همه جا به لسان خواص از عرفا با عبارات پرمعنا سخن می گوید و سعی فرموده که اثر خود را از صورت رساله در حلیات کتاب مبسوط در نیاورد و از تعرض به مسایل غیر نافع احتراز نموده است. .» . (70)
آیة الله عمید زنجانی، که از دومین سال ورود به حوزه علمیه قم در سال 1331 ه - ش با نام و شخصیت امام آشنا شده است، طی خاطراتی می گوید: «آن چه در اولین برخورد در خود احساس نمودم با توجه به سابقه ذهنی که از شخصی به نام حاج آقا روح الله داشتم جلوه ای از علم امام صادق (ع) و شجاعت و وقار جدش علی (ع) و شمایی از شخصیت جامع پیامبر (ص) بود. در آن روزها طلبه هیجده ساله ای بودم که می خواستم از همه حالات امام برای خود اسوه و الگو بگیرم، علم جامع، اخلاق، عرفان، وقار و تعبد و حتی پاکیزگی ظاهری امام برایم الگو بود» . (71)
خطیب مشهور مرحوم حجة الاسلام فلسفی، خاطرنشان ساخته است: «من از همان اوایل آشنایی با حضرت امام یک ایمان قوی و ثابت در او دیدم، به علاوه فهمیدم که او مردی فقیه، مجتهد، آگاه به دقایق احکام اسلام است، از این گذشته او را دارای عزمی آهنین یافتم. من می دانستم هدف او خیلی بلند است، ولی نیل به آن مستلزم پیمودن این راه پرخطر است. او این گونه نبود که در راه رسیدن به هدف دو دل و مردد باشد و یا حرفش را پس بگیرد و عقب برود. (72)
حضرت آیة الله سید مصطفی خوانساری، که با حضرت امام ارتباط زیادی داشته، می گوید: «هرگاه از ایشان صحبت به میان می آید متاثر می شوم، واقع مطلب این است که منقلب می گردم شاید باور نکنید اگر بگویم کمتر کسی را سراغ دارم که مانند ایشان اهل عبادت و تهجد باشد، در امام عبادت و تهجد اگر بی نظیر نبود یقینا کم نظیر بود، آن شخصیت بزرگ دارای ابعاد گوناگونی بود، فضائل علمی و عملی داشت که منحصر در خودش بود و با خودش هم برد و به هیچ کس نداد. تهجدات، گریه ها و حالت فوق العاده ای که داشت منحصر به فرد بود، ایشان استعداد ذاتی منحصر به خودش داشت، مجمع الفضایل و ذخیره الهی برای اسلام و مسلمانان بودند» . (73)
حضرت آیة الله سید محمد حسینی همدانی (از شاگردان مرحوم آیة الله میرزا حسین نائینی) حضرت امام خمینی را به عنوان نابغه جهان اسلام معرفی کرده و افزوده است: امام خمینی (ره) به راستی لقمان علماست، (او) به گونه ای استقامت ورزید و بخشید که هیچ کس نمی تواند منکر شود مگر کسی بخواهد امور بدیهی را انکار کند، ما در گذشته عرفا، فقها و علمای بزرگی داشتیم اما تاریخ هیچ نشان نمی دهد که آن بزرگان به جز در رشته خودشان در زمینه دیگری کار فوق العاده ای داشته باشند، در مدت کمی واقعا تمام مردم را به صورت یک عده فدایی اسلام درآوردند، این امر فوق العاده نیست؟ این یک کرامت بزرگ و در خور تحسین نیست؟ من نمی دانم چگونه کسانی می توانند منکر این حقایق شوند؟ (74)
حجة الاسلام و المسلمین سید عباس مهری، عقیده دارد: «هیچ کس نمی تواند امام را مدح کند، به علاوه مادح باید بر ممدوح استیلا داشته باشد، ما واقعا معتقدیم که او انسانی عالی است، خیلی از علما و بزرگان را دیده ام تاکنون مثل ایشان را ندیده ام و این یک اعتقاد واقعی است، آن چه را که خودم پیدا کردم و یقین حاصل کردم این بزرگوار مافوق همه رجال عادی است » . (75)
آیة الله محمدی گیلانی، امام را وارث راستین انبیا دانسته و می افزاید: در فصل جوانی پیام حماسه آفرین و حیات بخش سید الشهداء (ع) صورت جوهریه نفس زکیه اش گردید و تکیه گاه بسیاری از خطابه ها و پیام های آینده وی شد، وی اعتقاد دارد آن شجاع و بت شکن که ترس و جبن از ترس او از دل های اهل ایمان پا به فرار می گذاشت همواره پیامش این بود که دل سراپرده محبت خدای متعال است. . . آن وارسته از غیر خدا در پرتو الزام شدید به شریعت و تعالیم الهی دل ها را به هم پیوست و مغناطیس قلوب شد و پیروز گردید» . (76)
وی در کلام دیگری امام را چنین معرفی می کند: «رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی اجتماعی در فرد بوده است آن هم نه هر اجتماعی فشرده شده در فرد بلکه اجتماع انوار انبیاء (ع) و حکما و اولیاء پاک و بی باک در مسایل الهی و به یک کلام او وارث حسین (ع) بوده است » . (77)
آیة الله محمد مؤمن، از سال 1337 ه - ش با شرکت در درس های خارج فقه و اصول حضرت امام با آن بزرگوار آشنا شد وی بی توجهی به دنیا و تسلیم در برابر وظیفه و مسؤولیت را از ویژگی های امام خمینی برشمرده و گفته است: «از اموری که در رفتار و گفتار حضرت امام به وضوح مشهود بود، اعتقاد ایشان به توحید افعالی حق متعال بود که همه چیز را از ناحیه او و در ید قدرت او می دانستند و وجود و بیانات ایشان در حوزه مبارکه، طلاب را به همین توحید افعالی و در عین حال مبارزه دعوت می کردند به طوری که واقعا مبارزه با طاغوت وجهه عبادتی بزرگ به خود گرفته بود» . (78)
آیة الله امامی کاشانی، گفته است: «در مدت هفت سالی که در جلسات درس امام بودم نکاتی به چشمم می خورد که عبارت است از جنبه معنوی و روحانی ایشان که وقتی جایی وارد می شدند، حتی اگر کسی شاگرد ایشان نبود به طرف امام جذب می شدند، ایشان توحید عجیبی داشتند، نصایحی می کردند که از آن توحید می بارید، حضرت امام در احترام نسبت به بزرگان از علما و فقها تکریم خاصی داشتند و بزرگان را با عظمت یاد می کردند، در عین قاطعیت مهربان و دلسوز بودند، تمام وجودش برکت و بهره رساندن بود. (79)
آیة الله حسین مظاهری، در سال 1332 ش. برای تحصیل علوم دینی به قم عزیمت نمود و چون مقدمات و سطح را در اصفهان به پایان رسانیده بود از همان بدو ورود به قم در درس امام خمینی حضور یافت. و پس از چند ماه از خواص ایشان گردید و متجاوز از سی سال از محضر امام استفاده نمود. وی طی خاطراتی می گوید: «درس ایشان (امام) فقط تعلیم و تعلم نبود بلکه مقید بودند در ضمن تعلم، تهذیب هم باشد، آنچه برای ما اعجاب انگیز و از الطاف بزرگ ایشان بود. تهذیب عملی بود، آنچه من فراموش نمی کنم ابهتی بود که از معظم له در مجالس حکمفرما می شد و محبتی بود که در دل همگی رسوخ داشت » . (80)
آیة الله ابراهیم امینی می گوید: «خصوصیات اخلاقی و مراتب اخلاص و ایثار و استقامت و قاطعیت و صفای باطنی امام خمینی در این زمان بر کسی پوشیده نیست، یکی از ویژگی های امام مبارزه با خواسته ها و هواهای نفسانی و کوشش برای اخلاص بود از مناظره، جدال و خودنمایی در بحث اجتناب می کرد، از مجموع حالات امام استنباط می کردم که مراقب و مواظب نفس خودش می باشد و با تمایلات مبارزه می کند و به همین جهت از عمق جان دوستش می داشتم » . (81)
پی نوشت ها:
1- ابیاتی از قصیده حجة الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی که در تاریخ 26/3/1368 سروده است.
2- فصلنامه علمی - پژوهشی انقلاب اسلامی، سال اول، پیش شماره دوم، بهار1378، ص 7.
3- همان.
4- فصلنامه حضور، بهار 1376 شماره 19 ص 31- 32.
5- فصلنامه انقلاب اسلامی، همان، ص 8.
6- سفینة البحار، ج 1، ص 447.
7- شرح نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 42.
8- خورشید بی غروب، محمد سپهری، مقدمه.
9- بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ص 101.
10- شیخ عبدالکریم حائری نگهبان بیدار، سعید عباس زاده، ص 83.
11- فریاد روزها، محمدرضا حکیمی، ص 24.
12- علامه امینی مصلح نستوه سید علیرضا سید کباری، ص 118.
13- مجله 15 خرداد، شماره 10، ص 62.
14- نواب صفوی سفیر سحر، سید علی رضا سید کباری، ص 100- 101.
15- بررسی تحلیلی از نهضت امام خمینی، ص 96.
16- مجله 15 خرداد، شماره 8- 9، ص 100.
17- آیة الله میلانی مرجع بیدار، سعید عباس زاده، ص 128.
18- مجله نور علم، دوره سوم، شماره 31، ص 134.
19- آیة الله میلانی مرجع بیدار، ص 134 پاورقی.
20- مجله نور علم، همان، ص 134.
21- روزنامه اطلاعات، پنج شنبه 19 بهمن 1357.
22- فرزند ملت در آیینه انقلاب اسلامی، ص 222- 224.
23- آیة الله گلپایگانی فروغ فقاهت، ناصرالدین انصاری قمی، ص 92.
24- سرگذشت های ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، به روایت جمعی از فضلا، ج 6 ص 14- 15.
25- مجله نور علم، همان، ص 136.
26- بر ستیغ نور، علی رفعیی، ص 54- 55.
27- حاج آقا رضا بهاءالدینی آیت بصیرت، سید حسن شفعیی - احمد لقمانی، ص 79 و 141 نیز مجله حوزه شماره ص 63.
28- سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 6 ص 311- 114.
29- مصاحبه با حضرت آیة الله محمد فاضل لنکرانی، مجله حوزه شماره 23 ص 132 133.
30- پرتوی از خورشید (ویژه نامه روزنامه رسالت) چهارشنبه 12 خرداد 1378، ص 5.
31- مصاحبه با حضرت آیة الله میرزا حسین نوری، مجله حوزه، شماره 32، ص 90 و نیز 109- 110.
32- یاد یار (ویژه اولین سالگرد رحلت امام خمینی) . روزنامه جمهوری اسلامی، 13 خرداد 1369، ص 63.
33- مجله پیام انقلاب، شماره 40، ص 26.
34- مجله اعتصام، ش 5 ص 29.
35- آیة الله طالقانی ابوذر امام، علی محمدی، ص 86.
36- مجله نور علم، مقاله نجوم امت، ناصر باقری بیدهندی، دوره سوم، شماره مسلسل 31، ص 109.
37- جرعه های جانبخش، از نگارنده، ص 158.
38- مجموعه مقالات، علامه حسن زاده آملی، ص 86.
39- بنیان مرصوص امام خمینی در بیان و بنان حضرت آیة الله جوادی آملی، ص 37 و ص 107.
40- رئیس قلم و بیان (سخنرانی حضرت آیة الله سبحانی درباره امام خمینی)، مجله حضور، بهار 76، ش 19، ص 42- 43.
41- مصاحبه با حضرت آیة الله سبحانی، مجله حوزه سال ششم، شماره 32، ص 122- 123.
42- همان مجله، مصاحبه با حضرت آیة الله سید عزالدین زنجانی، ص 72، 81، 85- 86.
43- همان مجله، ماخوذ از مصاحبه با حضرت آیة الله محمد هادی معرفت.
44- علل گرایش به مادی گری، شهید مطهری، ص 10.
45- یاد یار، ص 63.
46- پرتوی از خورشید، ص 4.
47- شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلیزاده، ص 37، 39.
48- زندگی نامه شهید آیة الله صدر، سید محمد موسوی، ص 20.
49- یاد یار، ص 64.
50- شهید سعیدی فریادی در سکوت، سید محمد سعیدی - حسن ابراهیم زاده، ص 87- 88.
51- سرگذشتهای ویژه از زندگانی امام خمینی، ج، 6، ص 162.
52- یاد یار، ص 63.
53- پرتوی از خورشید، ص 4.
54- یادواره شهید مدنی، علی شیرازی، ص 49- 50.
55- شهید مدنی جلوه اخلاص، سعید عباس زاده ص 66.
56- یاد یار، ص 64 پرتوی از خورشید ص 5.
57- یادواره شهید محراب (دستغیب) و یارانش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص 21.
58- یادواره شهید محراب (بخش سوم)، ضمیمه کتاب «نبوت » شهید دستغیب، ص 79.
59- مجلس نشین قدس، علی اصغر شعر دوست، ص 32- 33.
60- شهید مفتح تکبیر وحدت، از نگارنده ص 150- 151.
61- یاد یار، ص 65.
62- شهید قدوسی پارسای پرتلاش، محمد حسین قدوسی، ص 32- 33.
63- شهید دکتر باهنر الگوی هنر مقاومت (دفتر اول)، واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، ص 352- 353.
64- شهید هاشمی نژاد فریاد فضیلت، مرتضی بذر افشان، ص 101- 102.
65- سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 4، ص 84.
66- صحیفه دل، واحد خاطرات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 127.
67- تفسیر آفتاب، محمد رضا حکیمی، ص 143- 144.
68- سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 3، ص 19- 20.
69- مجموعه مقالات و سخنرانی های کنگره بین المللی بررسی ابعادی چند از شخصیت امام خمینی (تیر 1368)، ص 60.
70- با تو چشم انداز روشن خدا (ویژه نامه به مناسبت پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی قدس سره) همشری 12 خرداد 73، ص 8.
71- صحیفه دل، ص 101، سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 5، ص 135- 136.
72- پرتوی از خورشید، ص 32.
73- ماموذ از اظهارات آیة الله خوانساری در مصاحبه با مجله حوزه ش 32، ص 53- 54.
74- مصاحبه با حضرت آیة الله سید محمد حسینی همدانی، مجله حوزه، ش 32، ص 6- 7.
75- سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 6، ص 162.
76- فصلنامه ندا، شماره اول، ص 79.
77- مجموعه مقالات و سخنرانی های کنگره بین المللی بررسی ابعادی چند از شخصیت حضرت امام خمینی، ص 28.
78- صحیفه دل، ص 139.
79- فصلنامه نداء، شماره اول، ص 20- 21، سرگذشت های ویژه. . . ج 6، ص 19.
80- سرگذشت های ویژه، ج 5، ص 169.
81- همان، ج 4، ص 112- 113.
منبع : فرازهای فروزان , گلی زواره، غلامرضا