مناظره علمی
برچسپ ها: طوسی ، الدین ، نصیر ، خواجه
جامعیت علوم خواجه نصیر، این حسن را داشت که، در برقراری ارتباط با مخالفین بلافاصله نقطه اشتراک را پیدا نموده بدون ایجاد هرگونه تشنج رفتاری به هدایت وی می پرداخت. می گویند:
در عصر خواجه نصیر الدین طوسی یکی از علمای بزرگ اهل تسنن به نام «ملا قطب الدین شیرازی» مجلس درسی داشت. خواجه با لباس مبدّل در درس وی حاضر شد و بی هیچ سخنی بعد از پایان درس بازگشت.
شخصی که کنار خواجه بود و او را می شناخت، پس از پایان درس به استاد گفت: آنکه پهلوی من نشسته بود خواجه بود. ملا قطب گفت:
او فردا نیز حتما می آید؛ باید از علمی گفتگو کنیم که وی از آن مطلع نباشد.
شاگردان گفتند وی در هر علمی تألیفی دارد مگر پزشکی، روز بعد ملا قطب کتاب قانون ابن سینا «بحث نبض» را تدریس کرد و اشکالات فراوانی به ابن سینا وارد نمود. آنگاه به یکی از شاگردان که کنار خواجه بود گفت درس را تقریر کن و جواب بده. موقع جواب لکنتی بر زبان شاگرد عارض شد. خواجه گفت اگر اجازه بدهی من عرض کنم.
ملا قطب گفت: شما هم فهمیدید!!!
خواجه گفت اول اشکالهای شما را بگویم، یا حق را بیان دارم؟
ملا قطب گفت: اول سخنان مرا بگوی سپس اشکالات را و بعد نظر خود را.
خواجه نیز چنان کرد. ملا قطب از جای برخاست و دست خواجه را گرفت و بجای خود نشاند و احترام بسیار به وی کرد. پس از آن ماجرا روزی بحث «امامت» را به میان کشید. آن دو پیرامون این موضوع به سخن نشستند. خواجه خلافت امیر مؤمنان علیه السّلام را اثبات کرد. قطب سه بار شیعه شد و باز برگشت. دفعه چهارم گفت: من تاب مناظره با شما را ندارم، اگر یکی از شاگردان تو بتواند مرا مجاب کند. شیعه می شوم.
خواجه به یکی از شاگردان دستور مناظره داد و قطب دلایل عقلی وی را پسندید و به سوی نور گام نهاد.[1]
پی نوشت
[1] خواجه نصير ياور وحى و عقل 95 تا 93.