در این حالت توبه پذیرفته نمی شود
برچسپ ها: توبه
در این حالت توبه پذیرفته نمی شود
انسان مختار است، مى تواند ایمان آورد و یا كفر ورزد. مى تواند بر ایمان خود پایدار و یا در كفر خود پافشارى كند. مى تواند توبه كند یا بر گناه اصرار بورزد.
إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الضَّآلُّونَ (آل عمران ـ 90)
كسانى كه پس از ایمان خود كافر شدند سپس بر كفر [خود] افزودند هرگز توبه آنان پذیرفته نخواهد شد و آنان خود گمراهانند.
گرچه راه توبهبر احدى بسته نیست، امّا نباید گروهى از این توبهى مقدّس سوء استفاده كنند. كسانى كه از ایمان خود دست برداشته و دائماً بر كفر و لجاجت خود مى افزایند و جز لحظه ی مرگیا غلبهى مسلمین، حاضر به توبه نیستند، توبه این گونه افراد قابل قبول نخواهد بود، زیرا توبه آذاب وشرایطو شیوهاى دارد كه شامل حال اینها نمى شود.
پیام های آیه:
1ـ ایمانیارزش دارد كه تا پایان عمر تداوم داشته باشد. ایمانى كه با كفر پایان پذیرد، كارساز نیست. «كَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ»
2ـ انسان مختار مى تواند ایمان آورد و یا كفر ورزد. مى تواند بر ایمان خود پایدار و یا در كفر خود پا فشارى كند. مى تواند توبه كند یا بر گناه اصرار بورزد. «كَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ»
3ـ هر یك از كمالات و یا انحرافات، قابل افزایش و یا كاهش است.
ازدیاد علم مانند: «زِدْنِی عِلْمًا» (طه، 114)
افزایش هدایت: «زَادَهُمْ هُدًى» (محمّد، 17)
افزایش گمراهى: «ازْدَادُواْ كُفْرًا» (آل عمران، 90)
4ـ خداوند توبه پذیر استولى گروهى زمینهها را از دست دادهاند. جرّاح هر چقدر هم لایق باشد، تا زمینهى پیوند در مریض نباشد كارى پیش نمى برد. «لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ»
5ـ اصرار و تداوم كفر، سبب محرومیت از توبه است. «ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ»
إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ (آل عمران ـ 91)
همانا كسانى كه كفر ورزیدند و در حال كفر (بدون توبه) مردند، اگر چه زمین را پر از طلا كرده و به عنوان فدیه و باز خرید (از عذاب) بدهند، هرگز از هیچ یك از آنان پذیرفته نمى شود. آنان را عذابى دردناك است و برایشان هیچ یاورى نیست.
در قیامت، مال دنیا بى ارزش است و ذرّهاى كارآیى ندارد. گرچه از جنس طلا و مقدار آن به اندازه ظرفیّت زمین باشد، باز هم پشیزى ارزش ندارد. «مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً»
پیام های آیه:
1ـ کافر مردنبزرگ ترین خطر است. «ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ» و مسلمان مردن، آرزوى پیامبران است. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»
2ـ در قیامت، مال دنیا بى ارزش است و ذرّهاى كارآیى ندارد. گرچه از جنس طلا و مقدار آن به اندازه ظرفیّت زمین باشد، باز هم پشیزى ارزش ندارد. «مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً»
3ـ ایمان، ارزشى فراتر از تمام مادّیات دارد. در قیامت تنها ایمان است كه مى تواند انسان را نجات دهد. «مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً»
4ـ مرگ در حال كفر، زمینهى شفاعت را از بین مى برد. «ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ»
شأن نزول:
بعضى گفتهاند آیه اول در مورد اهل كتاب كه قبل از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله به او ایمان آورده بودند اما پس از مبعث به او كفر ورزیدند نازل شده، و بعضى دیگر گفتهاند در مورد "حارث بن سوید" و یازده نفر از یاران او كه از اسلام برگشته بودند نازل شده ولى حارث پشیمان شد و توبه كرد و چنان كه در شأن نزول آیه قبل نیز اشاره شد، یازده نفر از همراهان او به حال خود باقى ماندند و باز نگشتند و در پاسخ دعوت حارث به او گفتند: ما در مكه مى مانیم و به كار خود بر ضد محمد صلی الله و علیه وآله ادامه مى دهیم و انتظار شكست او را داریم؛ اگر مقصود ما حاصل شد چه بهتر و در غیر این صورت راه توبه باز است و هرگاه برگردیم (او ما را مى پذیرد و) درباره ما همان چیزى كه درباره حارث نازل شد نازل مىگردد.
هنگامى كه رسول اللَّه صلی الله علیه و اله مكه را فتح كرد بعضى از آنها وارد اسلام شدند و توبه آنها پذیرفته شد و اما در مورد كسانى كه در حال كفر از دنیا رفته بودند آیه دوم نازل گردید. (مجمع البیان، جلد 1- 2 صفحه 472 ذیل آیه مورد بحث)
توبه بى فایده
در آیات قبل سخن از كسانى در میان بود كه از راه انحرافى خود پشیمان شده و توبه حقیقینموده بودند و لذا توبه آنها قبول شد ولى در این آیه سخن از كسانى است كه توبه آنها پذیرفته نیست. اینها كسانى هستند كه نخست ایمان آورده سپس كافر شده و در كفر پافشارى و اصرار دارند و به همین دلیل هیچ گاه حاضر به پیروى از دستورات حق نیستند مگر اینكه كار بر آنها مشكل شود و راهى جز اطاعت و توبه و تسلیم نبینند یقیناً خداوند توبه این گونه افراد را قبول نخواهد كرد.
توبه آنها ظاهرى است چرا كه وقتى پیروزى طرفداران حق را ببینند، از روى ناچارى اظهار پشیمانى و توبه مى كنند و طبیعى است كه چنین توبهاى پذیرفته نشود.
احتمال دیگرى كه در تفسیر آیه اول داده شده این است كه این گونه اشخاص زمانى پشیمان مى شوند و توبه مى كنند كه خود را در آستانه مرگ و پایان عمر ببینند.
و مىدانیم كه در آن ساعت درهای توبه بسته نمی شوندو چنان توبهاى پذیرفته نخواهد شد.
تفسیر سومى براى آیه ذكر شده كه منظور از آن توبه از گناهان معمولى در حال كفر است. مثلاً كسى در كفر خود اصرار داشته باشد ولى از گناهانى مانند ظلم و غیبت و فحشاء توبه كند، توبه او بى فایده است؛ چرا كه شستن آلودگى هاى سطحى از جان و دل با وجود آلودگى هاى شدید و عمیق موثر نخواهد بود.
لازم به یادآورى است كه تفسیر هاى سه گانه فوق منافاتى با هم ندارد و ممكن است آیه ناظر به تمام این توبههاى بیهوده باشد هر چند تفسیر اول با آیات گذشته و شأن نزول این آیات سازگارتر است.
در آیه بعد به دنبال اشارهاى كه در آیه گذشته به توبه هاى بیهوده شد سخن از كفاره بیهوده مى گوید. روشن است كفر تمام اعمال نیك انسان را بر باد مى دهد و اگر تمام روى زمین پر از طلا باشد و در راه خدا انفاقكنند پذیرفته نخواهد شد و صد البته اگر چنین چیزى در قیامت در اختیار آنها باشد و بدهند پذیرفته نیست.
بدیهى است منظور از این تعبیر (تمام روى زمین پر از طلا باشد و انفاق كنند) این است كه انفاق آنها هر قدر زیاد هم باشد، با وجود آلودگى روح و جان و دشمنى با حق بى فایده است وگرنه معلوم است كه اگر مجموع زمین پر از طلا گردد در آن موقع ارزش طلا با خاك یكسان خواهد بود. بنابراین جمله بالا كنایهاى براى بیان وسعت دایره انفاق وبخشش است.
گرچه راه توبه بر احدى بسته نیست، امّا نباید گروهى از این توبهى مقدّس سوء استفاده كنند. كسانى كه از ایمان خود دست برداشته و دائماً بر كفر و لجاجت خود مى افزایند و جزلحظهى مرگ یا غلبهى مسلمین، حاضر به توبه نیستند، توبه این گونه افراد قابل قبول نخواهد بود، زیرا توبه آداب و شرایط و شیوهاى دارد كه شامل حال اینها نمى شود
در اینكه منظور از این انفاق در این جهان یا جهان دیگر است مفسران دو احتمال دادهاند ولى ممكن است آیه ناظر به هر دو باشد؛ چه تمام دنیا را در حال حیات خود انفاق كنند و چه در قیامت به عنوان فدیه بدهند پذیرفته نیست هر چند ظاهر آیه نشان مى دهد كه مربوط به جهان دیگر است. زیرا مى گوید: كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنیا رفتند یعنى پس از مرگ در حال كفر، اگر فرضا بزرگ ترین ثروت هاى جهان در اختیارشان باشد و تصور كنند همانند این جهان مى توانند با استفاده از ثروت مجازات الهى را از خود دور سازند، سخت در اشتباهند و این جریمه مالى و فدیه به هیچ وجه در مجازات آنها اثر نخواهد داشت.
در واقع مضمون آیه شبیه چیزى است كه در آیه 15 سوره حدید آمده است كه مى گوید: فَالْیَوْمَ لَا یُوْخَذُ مِنكُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ كَفَرُوا:" امروز نه از شما (منافقان) و نه از كافران فدیه و غرامتى گرفته (و پذیرفته) نمى شود".
بحث لغوی:
ملاء: (بكسر- م) مقدارى را گویند كه ظرفى را پر كند و بفتح میم به معنى پر كردن است؛ خواه با آب باشد یا با غیر آن.
افتدى: فدیه، فدى و فداء: عوض (عوضى كه شخص از جانب خود یا دیگران مى دهد) افتداء: عوض دادن.
(بَعْدَ إِیمانِهِمْ) در اینجا به معناى (بعد ان آمنوا) می باشد.
تشابه آیات:
این آیه شبیه همان چیزى است كه در سوره نساء آیه 18 آمده كه مى فرماید: "كسانى كه اعمال بد انجام مى دهند و به هنگامى كه مرگشان فرا مى رسد توبه مى كنند، توبه آنها پذیرفته نیست."
منابع:
تفسیر نور، ج 2
تفسیر نمونه، ج 2
تفسیر احسن الحدیث، ج 2
تفسیر آسان، ج 2
تبیان