خورشید آسمان غیرت و عقلانیت
برچسپ ها: سیدالشهدا ، حمزه ، سیئ
حضرت حمزه علیه السلام
۱. حضرت حمزه بن عبدالمطلب علیهما السلام ۴۲ یا ۴۴ سال قبل از بعثت پیامبر صلوات الله به دنیا آمد.
۲. کنیه اش ابوعُماره و ابویعْلی و مادرش هاله بنت اُهَیب (وُهَیب) بن عبدمَناف بن زُهره بود.
۳. حمزه به معنای شیر یا تیز هوش است.
۴. حضرت حمزه ضمن این که عموی پیامبر صلوات الله بود؛ باجناق آن حضرت نیز بودند؛ چرا که یکی از همسران حمزه جناب "سلما بنت عمیس" از زنان با جلالت در عرب بود و خواهر جناب میمونه همسر پیامبر اکرم بودند.
حضرت رسول صلوات الله درباره عمیس فرمودند: 《 عمیس اکرم الناس اصهارا 》
عمیس با کرامت ترین مردم از جهت داماد است و این خبر از مراتب عالیه جناب حمزه علیه السلام نیز می دهد.
۵. آن حضرت قبل از ابوذر غفاری رضوان الله تعالی اسلام آورد و همین موضوع سبب و سرعت در اسلام آوردن بستگان ایشان شد.
۶. در دو یا سه سالی که مشرکان؛ بنی هاشم و بنی مطلب را در شِعب ابی طالب، محاصره کردند، حمزه با مسلمانان همراه بود.
۷. حضرت حمزه در پیمان برادری مسلمانان در مکه با زید بن حارثه برادر شده و در روز اُحُد هم او را وصی خود کرد.
۸.در توانایی آن حضرت همین بس، که از هر دو دست خویش می توانست استفاده کند: هم دست راست و هم دست چپ و لذا در جنگ ها با دو شمشیر می جنگید و در جنگ احد رشادت ها نمود.
۹.غزوه احد در روز شنبه ۷ شوال یا ۱۵ شوال سال سوم قمری اتفاق افتاد.
در این غزوه، حمزه به دست وحشی بن حرب ملعون، غلام حَبَشی دختر حارث بن عامر بن نَوْفَل یا غلامِ جُبَیر بن مُطْعِم، به شهادت رسید.
۱۰.به روایتی، هند برای خوردن جگر حمزه نذر کرده بود. وحشی حمزه را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه هم داد. سپس کنار بدن حمزه آمد و او را مُثْله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آن ها را با جگر حمزه به مکه برد. معاویة بن مُغیره و ابوسفیان هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند.
۱۱. حمزه نخستین شهید اُحُد بود که پیامبر اکرم صلوات الله بر او نماز گزارد و سپس سایر شهیدان را در چند نوبت آوردند و کنار او نهادند و رسول خدا بر آنها و بر او نماز می گزارد. بدین ترتیب، حدود هفتاد بار به صورت مستقل و همراه با دیگر شهداء بر پیکر وی نماز گزارد.حمزه را در پارچه ای که خواهرش صفیه آورده بود، کفن کردند؛ چراکه مشرکان او را برهنه کرده بودند.
۱۲. پیامبر اکرمصلوات الله چون حمزه را بدان وضع دید، گریست و آن گاه که گریه انصار بر کشتگان خود را شنید، فرمود: « اما حمزه گریه کننده ندارد.» سعد بن مُعاذ این سخن را شنید و زنان را بر در خانه رسول خدا آورد و آنان بر حمزه گریستند. از آن زمان به بعد، هر زنی از انصار که می خواست بر مرده ای گریه کند، نخست بر حمزه می گریست. زینب، دختر ابوسلمه، سه روز برای حمزه لباس عزا پوشید.
۱۳. حضرت فاطمه سلام الله به زیارت قبر حمزه می رفت و آن را با سنگ چین مشخص کرده بود؛ برخی نقل نمودند: حضرت زهرا سلام الله با خاک قبر حضرت حمزه؛ تسبیحی برای خود ساخته بودند
۱۴.امویان به سبب دشمنی با خاندان پیامبر صلوات الله، رفتاری ناشایست با قبر حمزه و دیگر شهدای احد داشتند. گفته شده است که ابوسفیان در عهد عثمان بر قبر حمزه پای کوفت و خطاب به او گفت آن چه دیروز برای حفظ آن بر ما شمشیر کشیدی، امروزه بازیچه جوانان ماست.
۱۵. معاویه ملعون ۴۰ سال پس از واقعه احد، به قصد جاری کردن آب چشمه و قناتی در احد و البته از سر دشمنی، دستور داد شهدای احد از جمله حمزه را نبش قبر و جنازه آنان را به جای دیگری منتقل کنند.
۱۶. وقتی هنده ملعونه قصد کرد جگر حضرت حمزه را بخورد؛ جگر سفت شد؛ ابوسفیان گفت پیامبر صلوات الله جادو نموده! حضرت فرمود سحر نیست بلکه خدا نخواست عضوی از بدن مطهر حضرت حمزه؛ وارد بر بدن ناپاک هنده شود.
۱۷. سلمان محمدی رضوان الله در خواب از حمزه پرسید کدام عمل در برزخ بسیار موثر است؟ حمزه فرمود صلوات بر محمد و آل محمد؛ لذا مومنین در گرفتاری ها صلوات نذر حضرت حمزه می کنند و اثر می بینند.
۱۸. پیامبر صلوات الله فرمود هر کس مرا زیارت کند اما عموی مرا زیارت نکند بر من ستم نموده و این یعنی شرط قبولی زیارت رسول الله صلوات الله؛ زیارت حضرت حمزه علیه السلام است.
منابع:
ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۲
ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۸؛ ابن هشام، السیرة النبویة، قسم ۱، ص۱۰۹
تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۵۳
ابن درید، کتاب الاشتقاق، ج۱، ص۴۵ـ۴۶
ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۹؛ ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۹؛
کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۹۸
ابن اسحاق، ص۳۲۴؛ ابن حبیب، المحبر، ص۱۱۳ـ۱۱۲؛ نیز ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۳۴
واقدی، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن سعد، ج۲، ص۳۶؛ بلاذری، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۱
ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۳۲۳؛ ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۰؛ واقدی، کتاب المغازی، ج۱، ص۲۸۵
بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۶ـ۲۸۷؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۱۶
ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۲
واقدی، کتاب المغازی، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶
انساب الاشراف، ج۱، ص۳۳۸؛
ابن هشام، السیرة النبویة، قسم ۲، ص۹۳
ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۱و ص۱۶
نهج البلاغة، نامه۲۸؛
کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۸۶،
ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۵ـ۱۶؛
بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۸ـ۲۸۹؛ کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۱۱
ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۴
واقدی، کتاب المغازی، ج۱، ص۳۱۵ـ۳۱۷؛ ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۱، قس ج۳، ص۱۷
ابن اثیر، النهایة، ج۵، ص۶۸
ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۹؛ ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة، ج۱، ص۱۳۲
ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۳۶
واقدی، کتاب المغازی، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۶۸؛ ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۱؛ ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة، ج۱،