او آمد

برچسپ ها: آمد ، او

Print Friendly and PDF

رنویسنده : عباس پسندیده

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.2

شهرها در گمراهی تیره و تار، فرو رفته بودند و جهل و نادانی، برآنان چیره شده بود و خشونت و بربریت، حاکمیت داشت و مردم، حرام را حلال می کردند و دانایان را خوار و خفیف می شمردند. بدون ایین، زندگی می کردند و با کفر و بی دینی می مُردند.3

روزگار درازی بود که پیامبری برانگیخته نشده بود و مردم، در خوابی طولانی به سر می بردند و فتنه ها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود و آتش جنگ ها شعله می کشید و دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگ های درخت زندگی، به زردی گراییده و از به بار نشستن آن، قطع امید شده بود.4

خداوند سبحان، محمّد(ص) را به حق، مبعوث کرد.

الگوی زندگی (اُسوه)

خیاط نوآموز، به الگو نیاز دارد تا پارچه را براساس آن، قیچی بزند و لباسی زیبا بدوزد. خطاط نوآموز، به سرمشق استاد نیاز دارد تا تمرین خط کند و سبک خوش نوشتن را بیاموزد ... انسان

نیز به الگویی نیاز دارد تا سبک زندگی کردن را در او ببیند و از او بیاموزد. زندگی کامیاب، در گرو داشتن سَبک زندگی است. زندگی بدون سبک، هرز می رود و رَه به جایی نمی برد؛ امّا مهم تر از سبک داشتن، سبک گزیدن است. گزینش درست، یک هنر است . کامیابی از آنِ کسانی است که از «هنر سبک گزینی» برخوددار باشند.

محمّد(ص) نیز از جنس آدمیان (و نه فرشتگان) بود؛ ولی به انسانِ معیار تبدیل شد و راز موفقیت او می تواند برای همگان، سرمشق زندگی باشد. پس، زندگی را از محمّد(ص) بیاموزیم که بهترین سبک زندگی را دارد: «و رسول خدا، برای شما، اسوه ای نیکوست».5

رسول

هر وسیله مهمی که از بازار بخرید، دفترچه «راهنما» دارد. اگر هر کالایی با توجه به ویژگی هایی که دارد، مورد استفاده قرار گیرد، عمری طولانی تر داشته و بهره ای بیشتر خواهد داد. سازنده کالا دقیق ترین اطلاعات را درباره آن دارد و لذا بهتر از هر کسی، برنامه استفاده از آن را می داند... بی تردید، در آفرینش ما نیز ویژگی هایی وجود دارد که تنها آفریدگار مهربان و حکیم، از آن آگاه است او بهتر از هر کس می داند که صلاح زندگی و تباهی زنگی انسان در چیست. لذا بهترین برنامه زندگی را نیز باید از او بگیریم؛ اما چگونه؟

پروردگار مهربان، بهترین بنده اش را برگزید تا کامل ترین کتاب راهنما و برنامه زندگی را به ما برساند.

آن که زندگی کامیاب می طلبد و به پیام او گوش فرا می دهد؛ چرا که کامیابی حقیقی، در عمل کردن به برنامه ای است که خداوند متعال، توسط آخرین فرستاده اش برای ما فرستاده است. از این رو، قرآن کریم می فرماید: «محمد، رسول خداست»6 و «ای کسانی که ایمان آورده اید! چون خدا و رسولش شما را به چیزی دعوت می کنند که شما را زنده می کند، دعوت آنان را اجابت کنید».7

چراغ (سِراج)

زندگی بدون نور، تاریک است. بدون چراغ، راه از چاه، نمایان نمی شود و راه نَوَرد زندگی، یا به بی راهه می رود و یا در چاه می افتد. محمّد(ص)، آن چراغ روشن و پُر نوری است که سینه ظلمات جهل را می شکافد و راه زندگی را به نور علم و آگاهی روشن می سازد. پس در دریای متلاطم زندگی باید چشم به فانوس محمّدی داشت تا به ساحل امن نجات رسید: «ای پیامبر! ما، تو را... دعوت کننده به سوی خداوند و چراغی روشنی بخش فرستادیم».8

بَشیر (نوید دهنده)

دوندگانی که در مسابقه شرکت می کنند، به شوق کسب جایزه، رنج دویدن و عرق ریختن را برخود هموار می سازند. اگر جایزه ای در کار نباشد، نه مسابقه ای به پا خواهد بود و نه دونده ای در میان. آنچه دوندگان را جمع می کند و به آنان نیرو می دهد، وعده جایزه ای است که هر چه بزرگ تر باشد، اشتیاق ها نیز بیشتر و تلاش ها افزون تر خواهد شد.

زندگی نیز مسابقه بزرگی است از دنیا تا بهشت؛ با این تفاوت که در این مسابقه، تنها نفر اوّل یا نفرات نخستین نیستند که پاداش می گیرند؛ بلکه تمام کسانی که به خط پایان برسند، از پاداش های آن بهره مند می گردند؛ زندگی جاویدان، آسایش بی پایان و دیگر نعمت های فراوان و بی مانندی که نه چشمی مانند آن را دیده و نه گوشی شنیده و نه حتی به ذهن کسی خطور کرده است... .

اما آدمی که در آغاز، ناآگاه است و در ادامه، غافل، کسی را می خواهد که او را از این مسابقه، آگاه و به پاداش آن «بشارت» دهد و محمّد(ص)، آن بشیر زندگی است که ما را از این مسابقه و آن پاداش بزرگ، آگاه می سازد و زنگار غفلت را از دل و دیدگانمان می زداید: «[ای پیامبر!] ما، تو را نفرستادیم، مگر برای آن که بشارت دهنده و بیم دهنده ای برای تمامی مردمان باشی».9

نذیر (بیم دهنده)

در میدان زندگی، مسابقه میان انتخاب هاست؛ انتخاب راه درست یا راه نادرست. آن که راه درست گزیند، به پاداش می رسد و آن که راه نادرست گزیند، نابود می شود و همه هستی اش را از دست می دهد.

در مسابقه زندگی، مکافات بازنده، جایزه نگرفتن نیست؛ هلاکت است و نابودی. پایان راه درست، بهشت است و پایان راه نادرست، دوزخ؛ با عذاب هایی که نه گوشی شنیده و نه چشمی همانندش را دیده و نه حتی به ذهن کسی خطور کرده است. البته این عذاب ها نتیجه طبیعی انتخاب نادرست و سپس رفتارهای نادرستی است که در پی آن می ایند و کسی از سر کینه و عصبانیت، انسان را مجازات نخواهد کرد. ما خود هستیم که خودمان را مجازات می کنیم.

ناآگاهی از این واقعیت ها سبب می شود که انسان به هزینه سنگین انتخاب خود توجّه نداشته باشد و لذا مانعی در راه خود نبیند.

محمّد(ص) که همچو پدری مهربان است، آمده تا فرزندان ایمانی اش را از این خطرات هولناک، ایمن سازد. او نمی خواهد و نمی تواند کسی را مجبور کند؛10 امّا دلسوزانه و دردمندانه، خطرات راه نادرست و سرنوشت شوم انتخاب بد را بیان می دارد تا فرزندانش از راه هلاکت و نابودی، دور شوند و شاهد خوش بختی باشند و سعادت را در آغوش کشند: «[ای پیامبر!] ما تو را فرستادیم تا به حقیقت، نوید دهنده و بیم دهنده باشی و هیچ اُمّتی نبوده اند، مگر آن که بیم دهنده ای به میانشان رفته است».11

 

پدر اُمّت

او سلطان خشنی نیست که با داغ و درفش آمده باشد. او پدری بزرگوار است12 که با قلبی مهربان و دلی سرشار از عشق آمده است. آنچه ما را بیازارد، او را رنج می دهد و آنچه ما را بیاراید، او را خرسند می سازد. او عاشق هدایت و سعادت پایدار ماست و در این راه، حریصانه تلاش می کند13 و به شدّت، خود را به رنج می اندازد14 و اگر فرزندی از فرزندانش بی راهه رود، چنان متأثّر می شود که نزدیک است جان دهد!15

شاهد

آرزوی هر پدری، سعادت و خوش بختی فرزندانش است؛ از این رو، با دقّت، بر رفتار آنان نظارت دارد. پیامبر اکرم(ص) پدر تمام مسلمانان است. او از جانب خداوند متعال، این امکان را یافته که تا همیشه تاریخ، شاهد و ناظر رفتار ما باشد.16 آنچه انجام دهیم و آنچه بیندیشیم و آنچه در خیال خود بپرورانیم، همه و همه، در دید اوست و چه شرم آور است اگر ما را در حال انجام دادن کار ناشایستی ببیند و چه خرسند می گردد اگر فرزندان خود را در حال انجام دادن کارهای نیک و شایسته بنگرد.

پس بدانیم که ما در زندگی مان شاهدی همچو او داریم: با عظمت و مهربان! یکی از چیزهایی که در تنظیم رفتار انسانْ تأثیر دارد، این است که خود را در منظر و محضر کسی بداند. چنین احساسی، شرم را در وجود ما بر می انگیزد و موجب تقویت کارهای نیک و تضعیف کارهای ناشایست می گردد. چه نعمتی است آن نظارت و این شرم، بویژه اگر ناظر، کسی همچون رسول اکرم(ص) باشد. هر چند قرن ها از زمان حیات او دور هستیم، امّا نباید تصوّر کنیم که او از ما غافل و بی خبر است و اگر تنها هستیم، نباید تصوّر کنیم که هیچ کس، شاهد خلوت های ما نیست. از کسانی که شاهد زندگی ماست، رسول اکرم(ص) است: «ای پیامبر! ما تو را فرستادیم تا شاهد و نوید دهنده و بیم دهنده باشی».17 و «آن گاه که برای هر اُمّتی شاهدی بیاوریم، تو را شاهد اینان قرار خواهیم داد».18

بیایید دل مهربانش را به درد نیاوریم و خاطر شریفش را مکدّر نکنیم.

 

پی نوشت ها:

1 . میزان الحکمه، ج 13، ص 6155، ح 19847.

2 . همان، ص 6157، ح 19850.

3 . همان، ص 6155، ح 19848.

4 . همان، ص 6157، ح 19859.

5 . سوره احزاب، ایه 21.

6 . سوره فتح، ایه 29.

7 . سوره انفال، ایه 24.

8 . سوره احزاب، ایه 46.

9 . سوره سبأ، ایه 28. نیز، ر.ک: سوره اسراء، ایه 105؛ سوره فرقان، ایه 56.

10 . ر.ک، سوره نمل، ایه 81؛ سوره روم، ایه 53؛ سوره غاشیه، ایه 22.

11 . سوره فاطر، ایه 24. نیز. ر.ک: سوره هود، ایه 12.

12 . ر.ک: دانش نامه امیرالمؤمنین، ج 8، ص 96.

13 . ر.ک: سوره نحل، ایه 37؛ سوره توبه، ایه 128.

14 . ر.ک: سوره توبه، ایه 80.

15 . ر.ک: سوره کهف، ایه 6؛ سوره شعراء، ایه 3.

16 . سوره توبه، ایه 94 و 105: «بگو عمل صالح انجام دهید که خداوند و پیامبرش و مؤمنان راستین (امامان شما)، عمل شما را می بینند». برای اطلاع بیشتر، ر.ک: سوره بقره، ایه 143؛ الکافی، ج 1، ص 219؛ بحارالانوار، ج 23، ص 337.

17 . سوره احزاب، ایه 44. در این باره، ر.ک: الکافی، ج 1، ص 190؛ بحارالأنوار، ج 7، ص 283.

18 . سوره نساء، ایه 41.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

او آمد

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.2

محرم آمد

خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر

او آمد

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.2

او مثل باران بود

مردی که سخت کوش و خوش استعداد بود که استادی در وصفش گوید وقتی مقابل او درس می گتم از خوشحالی حالتی رقص گونه به من دست می داد