او مثل باران بود
برچسپ ها: بود ، او ، باران ، مثل
او مثل باران بود
مردی که سخت کوش و خوش استعداد بود که استادی در وصفش گوید وقتی مقابل او درس می گتم از خوشحالی حالتی رقص گونه به من دست می داد
او در قم همچون غواصی شگرفت از دریای علم و حقیقت و علوم ناب محمدی در گوهر جمع می کرد
اما زمانی که سینه او مال مال علم ادب شد و زمان آن بود که
میوه های تلاشش را بچیند متوجه تشنگی جوانان شد
او دید که زمین ها آماده قلوب جوانان همه خشک بی بار بر شده و آفت کمنیست الحاد به جانشان افتاد
از این رو بود که قم را رها کرد و مثل باران بر دانشگاه ها و مجامع علمی بارید
جلسات او پر از جوانان جویای علم حقیقت بود و او با همه یک جور بود مثل باران
جوان و خوب متدین تا غیرش دختران با حجاب و بی حجاب
منش او آزادی بود
رفتارش متین
برخوردش مهربان و خوش رو
در مقابل خصم مودب و مستذل
ولی با همه این اوصاف مثل باران بود بی دریغ علمش را می بارید تا همه از آن بهره ببرند و بار بر دهند
اما صد افسوس که استعار در لباس تحجر گل زیبای علم اذب را پرپر کرد
و جامعه را ازوجودش محروم
نویسنده محمد کاظم زاده