ملاک برتری

برچسپ ها: تقوا ، برتری ، ملاک

Print Friendly and PDF

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ

 

«ذَکَرٍ وَ أُنثَی»: یک نر و یک ماده. مراد آدم و حواء است. «شُعُوباً»: جمع شَعْب، تیره‌ها و ملتها. جمع عظیمی از مردم که دارای اصل واحدی بوده و قبیله‌ها از آن منشعب می‌گردد. «لِتَعَارَفُوا»: تا یکدیگر را بشناسید و از هم جدا کنید. اشاره به این است که تفاوتهای بیرونی و درونی انسانها سبب شناسائی آنان است و اگر همه یکسان و شبیه همدیگر باشند، زندگی اجتماعی مردمان مختل و ناممکن می‌گردد.

 

مقاتل و ابوملیکة گویند: علت نزول آیه چنین بوده که در روز فتح مکه رسول خدا صلى الله علیه و آله به بلال دستور فرمود که بر بالاى کعبه رود و اذان بگوید. عتاب بن اسید ابن العیص به خاطر تعصب جاهلیت گفت: خدا پدرم را بیامرزد که وفات یافت و این صدا را نشنید و نیز حارث بن هشام از روى مسخره گفت: اى کاش محمد به جاى این کلاغ سیاه (مرادش بلال بوده) فرد دیگرى را براى گفتن اذان وامی‌داشت سپس این آیه نازل گردید.[۱]

و نیز گویند: درباره ثابت بن قیس بن شماس نازل شده که به خاطر کرى گوش در مجالس نزد پیامبر مى نشست تا از سخنان پیامبر استفاده کند. روزى از روزها دیر به مسجد آمد و جاى او را دیگران گرفته بودند لذا در نزد مردى براى خویش جائى تهیه دید. آن مرد با مهربانى به ثابت گفت که بنشیند ثابت چون کر بود از حرف او برآشفت و پنداشت که به او بد مى گوید لذا با خشونت به وى گفت تو پسر آن زن نیستى؟ و او را به مادرش خواند و قصدش توهین به او بوده زیرا مادر او در جاهلیت از فواحش محسوب می‌شده است، آن مرد شرمگین شد.

پیامبر این موضوعات را مى شنید، فرمود: کیست که نام مادر را مى برد؟ ثابت برخاست و گفت: منم یا رسول اللّه سپس پیامبر فرمود: آیا این مردم را مى بینى که داراى رنگ‌هاى مختلف مى باشند؟ گفت: بلى یا رسول اللّه. بعد فرمود: باید بدانى که تو را بر این اشخاص مزیت و برترى نیست سپس این آیه نازل گردید.[۲]

ابن بشکوال به خط خود این حدیث را که در تفسیر ابوبکر ابن ابى داود ذکر شده نوشته است که این آیه درباره ابوهند نازل گردیده. بدین شرح که پیامبر به طائفه بنو بیاضة دستور فرمود که زنى از طائفه خویش را به حباله نکاح وى درآوردند ولى آن‌ها گفته بودند یا رسول الله دختران ما با پسرعموهاى خود ازدواج می‌نمایند سپس این آیه نازل شد.

يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‌ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ «13»

اى مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را تيره‌ها و قبيله‌ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، همانا گرامى‌ترين شما نزد خدا، با تقواترين شماست، همانا خدا داناى خبير است.

جلد 9 - صفحه 195

نکته ها

بعضى مفسّران اين آيه را مرتبط با آيات قبل دانسته و گفته‌اند: چون مسخره و غيبت كردن، برخاسته از روحيّه‌ى خودبرتربينى و تحقير ديگران است، اين آيه مى‌فرمايد: ملاك برترى و كرامت، تقواست، نه جنس و نژاد.

دراين آيه به سه اصل مهم اشاره شده است: اصل مساوات در آفرينش زن و مرد، اصل تفاوت در ويژگى‌هاى بشرى و اصل اين‌كه تقوا ملاك برترى است. البتّه در آيات ديگر قرآن، ملاك‌هايى از قبيل علم، سابقه، امانت، توانايى و هجرت نيز به چشم مى‌خورد.

پیام ها

1- مرد يا زن بودن، يا از فلان قبيله وقوم بودن، ملاك افتخار نيست كه اينها كار خداوند است. «خلقنا، جعلنا»

2- تفاوت‌هايى كه در شكل و قيافه و نژاد انسان‌ها ديده مى‌شود، حكيمانه و براى شناسائى يكديگر است، نه براى تفاخر. «لِتَعارَفُوا»

3- كرامت در نزد مردم زودگذر است، كسب كرامت در نزد خداوند مهم است.

«أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ»

4- قرآن، تمام تبعيض‌هاى نژادى، حزبى، قومى، قبيله‌اى، اقليمى، اقتصادى، فكرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود مى‌شمارد و ملاك فضيلت را تقوا مى‌داند. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»

5- برترى‌جويى، در فطرت انسان است و اسلام مسير اين خواسته‌ى فطرى را تقوا قرار داده است. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»

6- ادّعاى تقوا و تظاهر به آن نكنيم كه خدا همه را خوب مى‌شناسد. «عَلِيمٌ خَبِيرٌ»

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

تقوا و محبت الهی

به نظر می رسد تحلیل دقیق رابطه انسان با خدا براساس آموزه های قرآنی بسیار دشوار و پیچیده باشد؛ زیرا به همان اندازه كه از حركت انسانی به سوی خدا گفته می شود،

تقوا و محبت الهی

به نظر می رسد تحلیل دقیق رابطه انسان با خدا براساس آموزه های قرآنی بسیار دشوار و پیچیده باشد؛ زیرا به همان اندازه كه از حركت انسانی به سوی خدا گفته می شود، از نوعی مشیت الهی و اراده او برای تحریك انسانی نیز گفته شده است؛

«تقوا» یا «نسبت خویشاوندی»، کدام از این دو؟!

جمله ی «سلمان منّا اهل البیت»[1]را خصوصا برای ما ایرانیان زیاد تکرار کرده اند. در روایات دیگر، حضرات معصومین علیهم السلام راه کسب این جایگاه بلند را تقوا[2]، عمل صالح[3] و پیروی از خود[4] معرفی کرده اند. امام صادق علیه السلام با استشهاد به آیه ی 36 سوره ابراهیم[5] می فرماید هر کسی تقوا داشته، عمل صالح انجام دهد از ما است.[

راهکار های از پلیدی

دانه اگر تکیه بر خاکستر کند هرگز سبز نخواهد شد بلکه باید تکیه بر خاک کند، همان خاکی که هر چه دارد از اوست. ما هم مثل دانه ایم و هر چیز جز خداوند شبیه خاکستر است که هرگز بذر وجود ما را سبز نخواهد کرد.

معامله ای که فقط سود دارد و ضرر ندارد

این روزها، واپسین روزهاییست که از زمستان سرد و خشن باقی مانده است. فصلی که به تعبیر قرآن، زمین در آن خشک و مرده به نظر می رسد و وقتی این فصل قطرات باران را به زمین انفاق می‌کند، تَنَش را به جنبش در آورده، اَسباب رویش گونه‌های بی‌شماری از گیاهان بَهجَت‌آفرین را فراهم می کند. (حج:5)

تقوا

4- قرآن، تمام تبعيض‌هاى نژادى، حزبى، قومى، قبيله‌اى، اقليمى، اقتصادى، فكرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود مى‌شمارد و ملاك فضيلت را تقوا مى‌داند. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»