چند دلیل کوچک برای خوشبختی
برچسپ ها: چند ، خوشبختی ، دلیل
چند دلیل کوچک برای خوشبختی
اگر میخواهید احساس خوشبختی کنید، نیازی نیست هفت کفش آهنی بردارید و بروید تا پشت کوه قاف آنرا پیدا کنید ، برای داشتن این حس یک فرمول ثابت وجود دارد.
گاهی اوقات برای چیزهای ساده دنبال تعاریف پیچیده می گردیم و همین باعث می شود نتوانیم آن ها را به دست بیاوریم. چیزهای ساده ای مثل خوشبختی که خیلی از ما فکر می کنیم برای به دست آوردنش باید هزار راه نرفته را طی کرد و به لیست بلند بالایی از داشته ها رسید و در نهایت احساس خوشبختی را به دست آورد. احساسی که خواسته ی نهایی ماست از بسیاری تلاش های روزمره مان. درس می خوانیم تا مدرک بالاتری به دست بیاوریم، کار می کنیم تا پول بیشتری داشته باشیم، ازدواج می کنیم تا تنها نمانیم و ورزش می کنیم تا سالم باشیم، رژیم های غذایی را رعایت می کنیم تا ظاهر متناسب تری داشته باشیم و در نهایت، بسیاری از کارهایی که می کنیم برای این است که احساس خوشبختی کنیم. اما برای خوشبخت بودن چه چیزی لازم است؟
خوش بختی در پشت کوه قاف
ما انسان ها با عمر نامحدود اما فرصت محدود زندگی در دنیا ، نمی توانیم برای یافتن خوشبختی به پشت کوه قاف برویم. شاید یکی از اهداف زندگی ما دور و سخت باشد که برای رسیدن به آن باید برنامه ریزی کرده و به دستش بیاوریم اما در طول مسیر اگر با حس رضایت و خوشبختی قدم برنداریم مانند کسی که در سفر آنقدر برای رسیدن به مقصد عجله می کند که زیبایی های مسیر را نمی بیند، بخش عمده ای از عمرمان را هدر می دهیم. باید خوشبختی را وابسته به اهداف دور و دراز نکنیم تا بتوانیم از هر شرایطی که داریم کمال استفاده را ببریم. طول مسیر تا رسیدن به خواسته هایی که خیلی از آنها با گذشت زمان و تلاش به دست می آیند می تواند به زیبایی مقصدی باشد که در ذهن داریم. پس بهانه های کوچک را برای خودمان بزرگ کنیم تا حس مثبتمان بیشتر شود.بهانه هایی مثل:
خوشبختی اگر قرار باشد وابسته به لیست آرزوهای ما شود، هیچ وقت به دست نمی آید چون این لیست تمام نشدنی است، خوشبختی مان را به لیست داشته هایمان منگنه کنیم تا همیشه دلیلی برای این احساس زیبا داشته باشیم.
_وقتی پدر و مادری هستند و بتوانیم به آنها زنگ بزنیم و حالشان را بپرسیم. آخر هفته به خانه شان برویم و خانه ی پدری باشد که در آن همیشه به روی مان باز است و کسانی در آن با لبخند و آغوش باز پذیرای ما هستند این یعنی خوشبختیم.
_ وقتی می توانیم راه برویم ، درختان ، ماشین ها و خیابان ها را ببینیم ، لیست خرید را بخریم و با دستانمان به سختی تا خانه بیاوریم، نفس بکشیم و از آلودگی هوا شاکی باشم ، غذا بخوریم و نگران اضافه وزنمان شویم، یعنی خوشبختیم.
_ وقتی که فرزندی داریم تا خانه را به هم بریزد و وقتی بعد از یک خواب کوتاه بعد از ظهر بیدار می شویم ، می بینیم دیوارهای خانه را با ماژیک خط خطی کرده و به قول خودش گل کشیده، یعنی خوشبختیم.
_وقتی که شغلی داریم و مجبوریم هر روز صبح با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شویم و با نگرانی از دیر رسیدن به محل کار با عجله حاضر شویم و تمام مسیر را با سرعت راه برویم یعنی خوشبختیم.
_وقتی می توانیم کتابی که دوست داریم را بخوانیم، یک فنجان چای بریزیم و با وسواس از ظرف روی میز شکلات با طعم دلخواهمان را انتخاب کنیم ، یعنی خوشبختیم.
خوشبختی اگر قرار باشد وابسته به لیست آرزوهای ما شود، هیچ وقت به دست نمی آید چون این لیست تمام نشدنی است، خوشبختی مان را به لیست داشته هایمان منگنه کنیم تا همیشه دلیلی برای این احساس زیبا داشته باشیم.
شما چه بهانه های کوچکی دارید تا هر روز به خودتان بگویید، من چقدر خوشبختم؟ آنها را با ما و دیگر کاربران تبیان قسمت کنید.