ربيع‎الثّانی

برچسپ ها: ربیع ، ربیع الثانی ، الثانی

Print Friendly and PDF

 

اعمال, مناسبت‌های, ماه ربيع‎الاولماه ربیع الثانی (یا  ربیع الآخر)  ماه چهارم از ماه‌های قمری است.  ربیع به معنى بهار از ماده رَبع مى باشد. علّت اين که به اين ماه ربیع گفته مى شود اين است: در بهار گياهان تر و تازه اند و نام گذارى اين ماه در فصل بهار رخ داده است. مهمّ ترین خاطره این ماه، میلاد امام حسن عسکری علیه‌السّلام است که در 8 ربیع الثانی 232 قمری رخ داده است و مستحب است به شکرانه این نعمت عظیم در آن روزه دار باشیم.

 مناسبت‌های ماه ربيع‎الثّانی: 

  1. قیام توابین
  2. ميلاد امام عسکرى علیه السّلام
  3. وفات حضرت موسی مبرقع علیه‌السّلام
  4. رحلت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام
  5. درگذشت معاویه بن یزید بن معاویه بن ابوسفیان
  6. هلاکت هشام بن عبدالملک و چند تن از خلفاء عباسی
  7. قیام مختار ثقفی در کوفه، به خونخواهى شهیدان دشت کربلا حسینی

گرچه مناسبت‌های ماه ربيع‎الثّانی و حوادث مهمّ تاریخى این ماه کم است، ولى این حادثه ها از یک سو یادآور یک روز سرور و شادى است که مایه خیر و برکت مى باشد و از سوى دیگر، روز اندوه، به خاطر رحلت کریمه اهل بیت، در سرزمین مقدّس قم است، و از سوى سوم یادآور یک روز عبرت انگیز است که با قیامى خونین، جنایتکاران حادثه کربلا، در مدّت بسیار کوتاهى تار و مار شدند، و نام ننگین آنان، براى همیشه همراه با نفرت و لعن و نفرین در صفحات تاریخ باقى ماند.

  • قیام توابین(1ربیع الثانی سال65ه.ق)
  • ميلاد امام عسکرى علیه السّلام(8ربیع الثانی۲۳۲ه.ق)
  • وفات موسی مبرقع پسر امام جواد علیه‌السلام در سال 292 قمری
  • درگذشت معاویه بن یزید بن معاویه بن ابوسفیان در سال 64 قمری
  • هلاکت هشام بن عبدالملک و چند تن از خلفاء عباسی، مثل؛ معتصم و منتصر عباسی
  •  
  • ولادت امام حسن عسکری علیه السّلام
  • حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام سال 232 در مدینه طیبه به دنیا آمد. برخی ولادت را جمعه، 8 ربیع الثانی، برخی دوشنبه، چهارم و برخی دهم ثبت کرده اند.پدر آن حضرت امام بزرگوار حضرت هادى، ومادرش خانمى به نام حديثه بود. نام ايشان حسن، وكنيه آن بزرگوار ابو محمّد واز القاب ايشان زكى و عسكرى است.آنچه از صفات بزرگ وفضائل كه لازمه امامت است در آن حضرت جمع بود، يعنى: در علم، وزهد، كامل بودن در عقل وخرد، عصمت، شجاعت، كرم وبزرگوارى از تمام مردم زمان خود برتر بود، وعلاوه بر نصوص كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) وامامان گذشته در باره امامت آن حضرت وارد شده بود، حضرت امام هادى (عليه السلام) يعنى پدر بزرگوارشان نيز تصريح به امامت آن جناب فرمودند، ودر روايتى كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) در كتاب گرانقدر ارشاد نقل كرده است، حضرت امام هادى (عليه السلام) چهار ماه قبل از شهادت امام عسكرى (عليه السلام) را وصىّ خود قرارداد، وبه امامت آن حضرت تصريح كرده وگروهى از دوستان و شيعيان را بر اين امر گواه گرفت.آن حضرت در ميان مردم وبزرگان وحتّى افراد مخالف از احترام خاصى برخوردار بود، به حدّى كه حتى ناخواسته آن حضرت را احترام مى كردند. در اينجا به همين مناسبت وبراى آنكه فضل آن بزرگوار براى خواننده عزيز معلوم شود، داستانى را كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله)در كتاب ارشاد نقل كرده است مى آوريم.مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) از ابن قولويه نقل كرده است كه: احمد بن عبيدالله بن خاقان متصدى املاك وخراج شهر قم بود كه از طرف بنى عباس به اين كار گماشته شده بود، پس روزى نام علويان و مذهب آنان، در مجلس او برده شد و او مردى بود كه با اهل بيت دشمنى بسيار داشت. در عين حال گفت:من مردى از علويان مانند حسن بن على «حضرت امام عسكرى» در وقار وآرامش وعفّت وپاكدامنى وبزرگوارى در نزد خاندان خود نديده ونشناخته ام، به طورى كه همه فاميل او را بر سالمندان وبرزگان خود مقدّم مى داشتند، همچنين همه سران لشگر ووزراء وعموم مردم او را بر سايرين مقدم داشته احترام مى كردند.روزى پدرم براى ديدار با مردم نشسته بود، ومن بالاى سر او ايستاده بودم، ناگاه در بانان آمده وگفتند: ابو محمّد ابن الرضا بر در خانه است، پدرم به آواز بلند گفت: اجازه اش دهيد تا وارد شود.من از آنچه از ايشان شنيدم واز جرأت آنان كه نام مردى را در حضور پدرم با كنيه نام بردند متعجب شدم، با آنكه جز خليفه يا وليعهد، يا كسى را كه سلطان دستور داده بود نزد پدرم، با كنيه نام نمى بردند.پس ديدم مردى گندمگون، خوش اندام، خوش صورت، جوان، باجلالت و هيبتى نيكو وارد شد. چون چشم پدرم به او افتاد، از جا برخاست وچند قدم به سوى او رفت، ومن به ياد ندارم با هيچ يك از بنى هاشم و افسران و برزگان چنين رفتارى كرده باشد، چون به او نزديك شد او را در آغوش كشيده صورت وسينه او را بوسيد، و دست او را گرفته بر مسند خود كه روى آن مى نشست نشانيد، و در كنار او نشسته رو به او كرد وبا او به گفتگو پرداخت.در ضمن سخنان به آن حضرت مى گفت: قربانت شوم، فدايت شوم، ومن همچنان از آنچه مى ديدم در تعجب بودم، در اين هنگام دربانان آمدند، وخبر از ورود «موفق» برادر خليفه دادند، امّا پدرم همچنان سر گرم گفتگو با امام عسكرى (عليه السلام) بود اعتنايى به آنچه دربانان گفته بودند نكرد، تا زمانى كه غلامان ونوكران برادر خليفه آمدند، پدرم در اين حال آن حضرت را بااحترام وعزت هر چه تمام تر بدرقه كرد، وبه طورى كه موفّق آن حضرت را نبيند او را در آغوش كشيده وبا آن حضرت خداحافظى كرده وآن بزرگوار رفتند. من كه همچنان متعجب بودم به نوكران گفتم: واى بر شما اين چه كسى بود كه شما وپدرم او را اين چنين احترام نموديد؟ گفتند: اين شخص مردى علوى است به نام حسن بن على ومعروف به ابن الرضا، من همچنان در تعجب بودم تا آنكه شب شد، ورسم پدرم آن بود كه شبها بعد از نماز گزارش كارهاى روزانه را تنظيم مى كرد، چون نماز را خواند در برابر او نشستم، گفت: اى احمد كارى دارى؟
    گفتم: آرى، اگر اجازه دهى پرسش كنم، گفت: اجازه ات دادم، گفتم: پدر جان اين مردى كه امروز به اينجا آمد وتو به او مى گفتى: پدر ومادرم فداى تو، وآنچنان او را احترام كردى كه بود؟گفت: پسر جان اين امام وپيشواى رافضيان حسن بن على معروف به ابن الرضا است، سپس كمى سكوت كرده ومن نيز ساكت بودم، آنگاه گفت: پسر جان! اگر خلافت و زمامدارى از خاندان بنى العباس بيرون رود، هيچ كس از بنى هاشم غير او شايسته خلافت نيست، واين به خاطر برترى وفضل وپاكدامنى وپارسايى وزهد وعبادت وخوش خلقى وشايستگى اوست، واگر پدرش را ديده بودى مردى بود خردمند وهوشيار ودانشمند.احمد مى گويد: من كه اين سخنان را از پدرم شنيدم وآن رفتار را باامام عسكرى (عليه السلام) از او ديدم دچار حيرت وخشم وسرگردانى شدم، بعد از آن تصميم گرفتم كه خود در اين باره تحقيق كنم، به دنبال اين تصميم از افراد مختلف راجع به او پرسيدم، از هيچ يك از بنى هاشم، وسركردگان ونويسندگان وقاضيان وفقهاء وديگر مردم نپرسيدم جز آنكه همه به فضل وكمال او اعتراف كرده او را مردى محترم شمردند، از اين رو مقام وشخصيت او در نظرم بزرگ شد، زيرا ديدم دوست ودشمن او را به نيكى ياد كرده تمجيد وستايش مى كنند.
    آن بزرگوار همانند پدران گرامى خويش از چنان اخلاق ورفتار والائى برخوردار بود كه دشمنان نيز تحت تأثير اخلاقش قرار مى گرفتند، به عنوان مثال آن حضرت را به زندانبانى به نام على بن اوتاش سپردند، اين شخص به شدّت باخاندان پيامبر دشمنى مىوزريد، وبا آل ابى طالب با شدت وخشونت رفتار مى كرد، وقتى آن حضرت را به زندان او فرستاند به او گفتند: با او چنين وچار رفتار كن، بيش از يك روز نگذشته بود كه آنچنان در مقابل امام (عليه السلام)تواضع مى كرد كه گونه بر خاك مى گذشت، وسر بزير انداخته به آن بزرگوار نگاه نمى كرد، وهنگامى كه آن حضرت از زندان او بيرون رفت اين شخص از بهترين شيعيان شده بود، واين بواسطه جلالت ومهابت واخلاق امام عسكرى (عليه السلام) بود.آن حضرت همانند پدران بزرگوارش داراى كرامات ومعجزايى نيز بوده اند كه مورخان نقل كرده اند. در اين جا به ذكر دو مورد توّجه شود:
    اول: سر راه امام عسكرى (عليه السلام) نشستم، وقتى آن حضرت رسيد از تنگدستى خويش به آن بزرگوار شكايت كردم وقسم خوردم كه نه درهم ودينارى دارم ونه غذاى صبح وشام، آن حضرت فرمود: آيا به دروغ سوگند مى خورى با اينكه دويست دينار در زير خاك پنهان كرده اى، واين كه مى گويم نه براى آن است كه چيزى به تو ندهم، اى غلام آنچه باخود دارى به او بده، غلامش صد دينار به من داد، سپس روى بمن كرده فرمود: تو آن دينارها كه در زير خاك پنهان كرده اى در وقتى كه سخت بدانها نيازمند هستى از آنهامحروم خواهى ماند، وراست فرمود، زيرا آن پول كه حضرت داد خرج كردم، ودرهاى روزى بر من بسته شد، وبه ناچار به سراغ پولى كه در زير خاك پنهان كرده بودم رفتم اما اثرى از آن نيافتم، بعد فهميدم كه پسرم جاى پول ها را دانسته، وآن ها را برداشته وگريخته است، وبه هيچ چيز از آن پولها دست نيافتم.
    دوم: نام احمد بن محمد گويد: در زمانى كه مهتدى عباسى دست به كشتار مواليان ترك ووابستگان خود زد، من نامه اى به حضرت عسكرى (عليه السلام) نوشتم كه: سپاس خداى را كه او را از ما به خود سرگرم كرد، زيرا من شنيده بودم كه او شما را تهديد به قتل كرده است وگفته است كه: من ايشان را از روى زمين بر مى دارم، حضرت عسكرى (عليه السلام) به من نوشت: عمر او به اين كارها كفاف نخواهد داد، از امروز پنح روز بشمار وروز ششم پس از خوارى وذلتى كه به او برسر گشته خواهد شد، وچنان شد كه آن حضرت فرموده بود.(1)

  • از كلمات حكمت آميز حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام:
    1 ـ جدال مكن، مي رود خوبى و حسن تو و مزاح مكن كه جرئت مى كنند ودلير مى شوند بر تو.
    2 ـ از تواضع است آن كه سلام كنى بر هر كس كه مي گذرى، و آن كه بنشينى در جائى كه پست تر است از مكان شريف مجلس. 
    3 ـ پارساترين مردم كسى است كه توقف كند نزد شبهه، وعابدترين مردم كسى است كه بپا دارد فرائض را، وزاهدترين مردم كسى است كه ترك كند حرام را، واز همه مردم كوشش ومشقّتش بيشتر است كسى كه ترك كند گناهان را.
    4 ـ مشغول نسازد تورا روزى كه خدا ضامن آن شده از عملى كه بر تو فرض است.
    5 ـ از ادب دور است ظاهر كردن خوشحالى نزد شخص غمناك.
    6 ـ همانا از براى جود وبخشش اندازه ومقدارى است پس هر گاه زياد شده از آنمقدار پس آن اسراف است.براى خرم واحتياط مقدارى است پس يرگاه زياد شد از آنمقدار پس آن جبن وترس است.از براى اقتصاد وميانه روى مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن پس آن بخل است.از براى شجاعت مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن تهوّر وبى أدبى است.كافى است تورا از براى ادب كردن نفست اجتناب كردنت از چيز يكه مكروه وناپسند بيشمارى از غير خودت.(2)
  •  
  •  
  •  روز دهم: رحلت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) سال 201 (مطابق روایتى) است.(3)

    روز شانزدهم: بنا بر نقلى، آغاز قیام مختار در کوفه، به خونخواهى شهیدان کربلا در سال 66 مى باشد(3) و برخى آغاز قیام او را چهاردهم ربیع الاوّل ذکر کرده اند.(4)

     

  • برخی از اعمال ماه ربیع الثّانى:
  1. در روز اول بخواند دعایی را که سید بن طاووس نقل فرموده: «اللهم انت اله کل شی...»(5)
  2. شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان گوید : در روز دهم و به قولی در روز هشتم سال 232 ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام واقع شده است.  مستحب است به شکرانه این نعمت عظیم در آن روزه بگیریم. نام والده‌‌ی آن جناب را «حدیث» و بعضی «سلیل» گفته‌اند و آن معظمه در نهایت عفت و صلاح و ورع و تقوی و از عارفات صالحات و مفزع[6]شیعه بوده است. علامه مجلسی در زادالمعاد فرموده و شیخ مفید نیز گفته است که: در روز دهم ماه ربیع الثانی سال 232 از هجرت نبوى، حضرت امام حسن عسکری علیه‌السّلام متولد شده است و این روز، روز شریف و بسیار مبارکی است و مستحب است به شکرانه این نعمت عظمی روزه بدارند. مؤلف گوید: زیارت آن حضرت و سایر اعمال خیر در این روز بابرکت، مناسب است.[7] همچنین وفات موسی مبرقع پسر امام جواد علیه السلام در ماه ربیع الثانی سال 292 قمری روی داده است. نیز درگذشتمعاویه بن یزید بن معاویه بن ابوسفیان در سال 64 قمری و هلاکت هشام بن عبدالملک بن مروان و چند تن از خلفای عباسی همچون معتصم عباسی و منتصر عباسی از دیگر وقایع ماه ربیع الثانی است. در روایات اسلامى و کتب دعا، اعمال زیادى براى این ماه ذکر نشده، فقط مرحوم سیّد بن طاووس، براى روز اوّل این ماه دعایى را ذکر کرده است که:اللهم أنت إله کل شئ، وخالق کل شئ ومالک کل شئ ورب کل شئ، أسألک بالعروة الوثقى، والغایة والمنتهى، وبما خالفت به بین الأنوار والظلمات، والجنة والنار، والدنیا والاخرة، وبأعظم أسمائک فی اللوح المحفوظ، وأتم أسمائک فی التوارة نبلا؛ وأزهر أسمائک فی الزبور عزا، وأجل أسمائک فی الانجیل قدرا، وأرفع أسمائک فی القرآن ذکرا، وأعظم أسمائک فی الکتب المنزلة وأفضلها، وأسر أسمائک فی نفسک، الذی لیس کمثله شئ .وأسألک بعزتک وقدرتک وبالعرش العظیم وما حمل، وبالکرسی الکریم.گرچه حوادث مهمّ تاریخى این ماه کم است، ولى همین سه حادثه از یکسو یادآور یک روز سرور و شادى است که مایه خیر و برکت مى باشد و از سوى دیگر، روز اندوه، به خاطر رحلت کریمه اهل بیت، در سرزمین مقدّس قم است، و از سوى سوم یادآور یک روز عبرت انگیز است که با قیامى خونین، جنایتکاران حادثه کربلا، در مدّت بسیار کوتاهى تار و مار شدند، و نام ننگین آنان، براى همیشه همراه با نفرت و لعن و نفرین در صفحات تاریخ باقى ماند.

منابع برای مطالعه بیشتر

  1. وقایع الایام شیخ عباس قمی، ماه ربیع الثانی
  2. هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 79؛ مفاتیح الجنان، ص538
  3. بحارالانوار، ج 50، ص 236، ح 3
  4. بحار الانوار، ج 102، ص79
  5. http://lankarani.ir/far/adv/view.php?ntx=001027

پانویس

  • 1. مفزع: پناهگاه، ملجأ.
  • 2. شیخ عباس قمی، مرواریدهای درخشان، باب دهم.
  • 3. منتهى الآمال، تاریخ زندگانى امام حسن عسکرى(علیه السلام) و بحارالانوار، جلد 50، صفحه 237، حدیث 8 (البتّه برخى نیز روز دهم و برخى روز چهاردهم را روز ولادت آن حضرت دانسته اند. «همان مدرک، صفحه 238، حدیث 12»(.
    4- فروغى از کوثر (زندگى نامه حضرت فاطمه معصومه) انتشارات زائر، صفحه 32. و مطابق نقل دیگر، روز دوازدهم، روز وفات آن حضرت است، لذا مناسب است مؤمنین این سه روز (دهم تا دوازدهم) را به یاد آن حضرت، گرامى بدارند.
    5- بحارالانوار، جلد 45، صفحه 333، حدیث 2.
    6- تاریخ طبرى، جلد 4، صفحه 496
    7- اقبال، صفحه 616
اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

برکات و اعمال ماه ربیع الاول

ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها می باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و می توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتی مانند آن به خود ندیده است.

ربیع الاول سرشار از برکات!

بالاخره ماه محرم و صفر با همه جلوت و شکوه و زیبایی که داشتند غروب کردند و آنها را پشت سر گذاشتیم ... این رسم روزگار است که لحظات و روزهایش همچون برق و باد می گذرند و اکنون وارد یک ماه دیگر از ماه های خوب خدا می شویم؛ ماه ربیع الاول ....

پرتوی از خورشید سامرّا

گاهی آدمی با دیدن یک حقیقت، آن چنان شیفته و شیدا می شود که ناگزیر از راه و رسم و باورهای قبلی خویش دست می کشد و به آن حقیقتی که قلبش را تسخیر کرده، دل و جان می سپارد.

لیله المبیت

به مناسبت فرارسیدن ماه ربیع الاول شب لیله المبیت