جوانی

برچسپ ها: جوانی

Print Friendly and PDF

نویسنده : محمد رضا امیری اندری

«جوانی» دوران درخشش زندگی است و ویژگی هایی همچون نوجویی، پویایی، هیجان، نشاط، کوشش و زیبادوستی همزاد با این دوران زندگی است.

قشر جوان به جهت حساسیت، آمادگی های بسیار سنّی، ذهنی، جسمی، روحی، فکری و. .. جهت رشد، بیش از اقشار دیگر مورد توجه نظام تربیتی مکتب نورانی اسلام است.

اقبال جوانان به سوی تعالیم وحیانی و تربیتی، نتیجة پیام زیبا و عملکرد متین، محبت آمیز و سرشار از عاطفه رسولان دینی بود، چرا که آنان به احساسات و نیازهای حقیقی جوانان نظر داشتند و شخصیت و جایگاه ایشان را تکریم می کردند از این روست که پیام حیاتبخش دین در میان نسل جوان آن چنان اثری باقی می گذارد که تاریخ شاهد حضور چشمگیر، بی نظیر و به یادماندنی جوانان با فضیلت و شایسته و از خود گذشته در تمام عرصه ها بود.

همچون حضور الگوی ماندگار و سرآمد جوانان امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام در عرصه های خطر و خطر، تمامی غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرچم را به دست سردار جوان سپاه، علی علیه السلام می سپرد.[1]

این نکته در میان تمام نخبگان زبانزد بود و مورخان نیز از آن یاد کرده اند.[2]

ابن عباس، علی علیه السلام را لواء و پرچم سپاه محمد صلی الله علیه و آله و سلم می دانست.[3]

از این نمونه جوانان کم نبوده و نیستند همچون وجود نازنین علی بن الحسین، علی اکبر (علیه الصلاة والسلام) که در صف اصحاب جوان پدر مضلومش مانند دُرّ گرانبها، نورافشانی می کند.

در رکاب امام زمان رحمه الله نیز جوانانی چون پاره های فولاد (مستحکم و استوار) حضور دارند.

جلوه های جوانان بصیر

1. شناخت حق

عزت طلبی، حق جویی و افتخار بر پیروی از حقیقت و راستی است که حناب علی اکبر علیه السلام زمانی که خبر شهادت خود و دیگران را از پدر بزرگوارش شنید، پرسید «آیا ما بر حق هستیم؟» و پس از جواب امام حسین علیه السلام مبنی بر حق بودن راهشان، فرمود: «اذاً لانبالی ان نموت محقین»؛ «پس ترسی از مرگ نداریم، چرا که بر حقیم»[4]

2. رسیدن به کمال و نهایت حق

جوان برومند امام حسین علیه السلام ـ علی اکبر علیه السلام ـ با وجود قلّت سن، از جمله کسانی است که به کمال رسیده است. وی در روز عاشورا در لحظات شهادت از اشتیاق و انتظار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای ملاقات فرزندش امام حسین علیه السلام خبر می دهد «یا ابتاه علیک السلام هذا جدّی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقرئک السلام و یقول عجّل القدوم علینا»؛[5] «پدرم، خداحافظ. این جدم رسول خداست که به تو سلام می رساند و می گوید بشتاب». یعنی پیش از شهادت، تمام پرده ها برای او کنار رفته و به اوج تعالی رسیده است.

رمز و سر این مقام رفیع فرزند را در سخنان امام حسین علیه السلام می توان یافت؛ آن زمان که علی اکبر علیه السلام را برای رفتن به میدان، بدرقه نمود و فرمود «اللهم اشهد فقد بزر الیهم غلام اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقاً برسولک صلی الله علیه و آله و سلم و کنا اذا اشتقنا إلی نبیک نظرنا الیه»[6] «خدایا شاهد باش که کسی به سوی آنان راهی است که شبیه ترین فرد از نظر چهره و رفتار و سخن گفتن به رسول خداست و ما هرگاه مشتاق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می شدیم به او می نگریستیم».

پس تأسی و اقتدا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرد را به اوج تکامل می رساند و از درس های مهم عاشورا به جوانان، طی کردن راه حقیقی تکامل است؛ چرا که ریاضت های منفی و سیر و سلوک های غیر شرعی، نه تنها راه رسیدن به کمال و قرب نیست؛ بلکه انسان را از آن دور می کند.

در زمان ظهور نیز اکثر سپاه حضرت صاحب الأمر صلی الله علیه و آله و سلم را جوانان تشکیل می دهند:

جوانان امروز هم با بینش و معرفت و با شناخت هر چه بهتر الگوها و تأسی و پیروی به جوانانی مثل حضرت علی اکبر علیه السلام و استفاده از فرصت های جوانی می توانند به کمال و سعادت برسند و جزء زمینه سازان و منتظران حقیقی و واقعی حضرت بقیة الله الاعظم رحمه الله قرار بگیرند ان شاء الله.

 


[1] . الصحیح فی سیرة النبی6، جعفر مرتضی، ج6، ص16.

[2] . سیر اعلام النبلاء، ج2، ص617، (ان علیا کان صاحب لواء رسول الله6 یوم بدر و فی کل مشهد).

[3] . الاستیعاب، ج3، ص197 ـ المستدرک للصحیحین، حاکم نیشابوری، ج3، ص137.

[4] . الارشاد، ج2، ص82.

[5] . بحارالانوار، ج45، ص45.

[6] . الهوف، ص112.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

دو قهرمان جوان در قرآن!

"جوان قرآنی" و "جوانان قرآن" رابطه ی تنگاتنگی دارند. یعنی اگر بخواهیم بدانیم یک جوان قرآنیچگونه آدمی است، باید ببینیم جوانان قرآن یعنی همان ها که قرآن جوانیشان را به خوبی و شایستگی توصیف کرده است، که هستند و چگونه بوده اند.

ولادت حضرت علی اکبر(ص) _ روز جوان

جوانی، بهار عمر و فصل طربناک زندگی است. هیچ دوره ای از زندگی چون روزگار جوانی، سرسبز و خرّم نیست، و هیچ انسانی همانند زمان جوانی، توان مند و پرا نرژی نیست.بسیاری از پیروزی ها و کامیابی ها، تنها در سایه جوانی امکان پذیر است و بسیاری از آرزوها و هدف ها، فقط در فرصت جوانی قابل دست یابی است. جوانی فرصتی است که بر خلاف بسیاری از فرصت های دیگر، تنها یک بار در اختیار همه قرار می گیرد و چون به انجام خویش برسد، هرگز امکان تکرار نخواهد داشت. پس «فرصت جوانی»، طلایی ترین فرصت ها و ناب ترین موهبت هاست و نمی توان در این نکته تردید کرد که هدر دادن روزگاران خوش جوانی و تباه کردن این بهار زندگانی، به اندوهی انبوه و حسرتی متراکم خواهد انجامید، اما این روزگار، اقتضاهایی دارد؛ اقتضاهایی که بخشی از آنها به جوان بر می گردد و بخشی نیز به آنها که با جوان در تعاملند. آنها که به جوان بر می گردد، «نازها» و «نیازها»ی جوانی است. نازها، یعنی «سرزندگی، شیک پوشی، آراستگی، جمال گرایی، آرمان گرایی و...؛ و نیازها، یعنی عبادت و تضرع؛ دانش اندوزی، مهار و تعدیل غرایز، تهذیب نفس، ورزش، مطالعه، مسئولیت پذیری و....