آیت الله طالقانی

برچسپ ها: آیت الله ، طالقانی ، محمود ، سید

Print Friendly and PDF

آیت الله, طالقانیسید محمود طالقانی در پانزده اسفند 1289 در طالقان قزوین، در روستای گیلیرد زاده شد. پدر وی آیت الله سید ابوالحسن طالقانی، از دانش آموختگان حوزه علمیه نجف و از شاگردان مجدد شیرازی و علامه سید اسماعیل صدر بود. از وی چهار کتاب، به نام های السیاسه الحسینیه، کیمیای هستی، محاکمه حجاب و مقاله اثنی عشریه بر جای مانده است. وی به همراه عباسقلی بازرگان، پدر مهندس بازرگان، مجلسی برای تبلیغ اسلام و احتجاج با مخالفان سامان داد که در آن، شمار کثیری از مسیحیان، یهودیان و پیروان دیگر آیین ها شرکت می کردند و با حضور مردم به مناظره می پرداختند؛ به گونه ای که عده ای نیز مسلمان شدند؛ اما با اقداماتی که از سوی دولت انجام گرفت، محافل تبلیغی آنان تعطیل و پنهانی شد.
طالقانی برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه قم و پس از آن نجف رفت. از اساتید وی می توان آیات اسلام شیخ عبدالکریم حائری، سید محمد حجت کوه کمری، سید محمد تقی خوانساری، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و شیخ محمد حسین غروی کمپانی را نام برد. وی از جانب آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در نجف و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در قم، اجازه اجتهاد یافت.
کارنامه زندگی طالقانی به تمامی مبارزه، زندان و تبعید است. گویی شخصیت وی با سکوت و سکون نا آشنا بوده است. نویسنده کتاب، وی را نخستین زندانی سیاسی می داند که در زمان رضا شاه، به جرم دفاع از زن محجبه ای که مأموران رضا شاه به وی توهین کرده، قصد برداشتن چادر وی را داشتند، دستگیر و زندانی شد. آنان عدم جواز حمل عمامه از جانب وی را بهانه دستگیری او قرار داده بودند.
طالقانی به جهت مخالفت با انقلاب سفید شاه، در بهمن 1341 دستگیر و زندانی شد. او در ایام محرم تظاهرات های سیاسی - مذهبی را هدایت و سخنرانی های پرشوری ایراد می کرد؛ به گونه ای که توسط رژیم دستگیر و زندانی شد. دستگیری وی عکس العمل بسیاری علما را به دنبال داشت از جمله امام خمینی در مورد دستگیری ایشان و برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی در اطلاعیه ای نوشت: اینجانب و اشخاص با وجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی، محکوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان، برای اطفای شهوات دیگران به سر برند.
طالقانی علاوه بر زندان، مجازات هایی همچون تبعید را نیز تحمل کرده بود. وی مدت شش ماه در زابل و یک سال در بافت تبعید بود.
فعالیت های طالقانی گسترده و متنوع است. وی از تمامی فرصت هایی که گمان می برد، به افزایش آگاهی جوانان و بهبود بینش و نگاه آنان نسبت به اسلام کمک می کند، بهره می برد.
در سال 1320 که رضا خان تبعید شد و فضای سیاسی آزادی خوبی یافت، طالقانی با همکاری یکی از فرهنگیان، کانون اسلام را بنیان نهاد که از جمله اعضای اصلی آن مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، حجت الاسلام عبدالحسین ابن الدین و علی اردلان بودند. در این کانون، مباحث دینی و علمی مطرح می شد. طالقانی تفسیر قرآن می گفت و بازرگان بحث علمی مطهرات در اسلام را مطرح می کرد. مجله دانش آموز نیز از سوی کانون منتشر می شد و افزون بر آن، کلاس های درس و انجمن های خیریه، برای کمک به فقرا در زمان جنگ نیز دایر شده بود.
طالقانی افزون بر جلسات کانون اسلام، در انجمن اسلامی دانشجویان نیز شرکت داشت. انگیزه اصلی وی از شرکت در این انجمن، برداشتن دیوار جدایی میان دانشجویان و طلاب علوم دینی بود. وی بیشترین ارتباط را با جوانان برقرار می کرد و بر این عقیده بود که باید قرآن را وارد زندگی و جامعه کرد. این انجمن، همچنین برای مقابله با تبلیغ زیاد توده ای ها و بهایی ها در میان دانشجویان تشکیل گردید و اهداف آن عبارت بود از: اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلام، کوشش در ایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان، مخصوصاً جوانان روشنفکر، انتشار حقایق اسلام به وسیله ایجاد موءسسات تبلیغاتی و نشر مطبوعات و مبارزه با خرافات. این انجمن از وعاظ و اساتید و نویسندگان دعوت به همکاری می کرد و طالقانی از جمله این افراد بود.
از مراکز دیگری که طالقانی با جوانان و دانشجویان ارتباط برقرار می ساخت، مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) بود که محل برخورد دو دسته دانشجویان رشته های علوم قدیم و جدید در تهران بود. طالقانی روی یکی از سکوهای نزدیک کتابخانه مدرسه و دانشکده معقول و منقول که محل تراکم رفت و آمد دانشجویان و اهل علم بود می نشست و جوانان دور او جمع شده، از او سوال می کردند و او با تکیه بر آیات قرآن، مناسب با مسائل روز، به آنها پاسخ می گفت.
تحولی که طالقانی در مساجد ایجاد کرد، مثال زدنی است. وی درب مساجد را به روی جوانان تحصیل کرده و دانشجو باز کرد. مسجد هدایت که طالقانی در آن فعالیت می کرد، پایگاه جوانان و دانشجویان و نخستین مرکز هدایت جوانان و روشنفکران به حساب می آمد. طالقانی علت پایه گذاری مسجد را روشنگری جوانان با قرآن، اسلام اصیل و آشنا کردن جوانان با سرچشمه، منبع و اصل دین (قرآن و سنت پیامبر و ائمه هدی) می داند. وی سخنرانان غیر روحانی را به مسجد کشاند و خود پای سخنرانی آنان می نشست.
دانشسرای تعلیمات دینی، با هدف تربیت معلم تعلیمات دینی برای مدارس که به اهتمام دکتر سحابی تاسیس شد، انجمن اسلامی معلمان، انجمن ماهانه دینی(1341 - 1339) که مورد توجه فراوان واقع شده بود، از دیگر مراکزی بود که طالقانی در آنها فعالیت می کرد.
مطهری معتقد است: «پایه گذار آشنایی نسل جوان با اسلام، نه من هستم و نه شریعتی، بلکه طالقانی و بازرگان هستند که این راه را باز کردند و ما بعدها به دنبال آنها حرکت کردیم».(ص67)
آیت الله طالقانی، افزون بر حساسیت نسبت به امور معنوی جامعه، به ویژه جوانان، به وقایع سیاسی و اجتماعی ایران و جهان اسلام نیز اهمیت می داد؛ برای مثال، واکنش طالقانی در برابر قضیه آذربایجان به گونه ای بود که به آنجا رفت و نمایندگان ملت و قوای ارتش را برای مقابله با دموکرات ها تشویق می کرد. گزارش مشاهدات سفر او در مجله آئین اسلام، با عنوان «مشاهدات من در آذربایجان» به چاپ رسیده است. این سفر اهتمام طالقانی برای آگاهی بخشی به جوانان و دانشجویان مسلمان را بیشتر کرد.
طالقانی علاوه بر فعالیت های داخلی، در قبال مسائل خارجی ایران نیز واکنش نشان می داد. وی عضو هیئت مدیره جمعیت اتحادیه مسلمین ایران بود که در مسائل سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی اعلام نظر می کرد؛ برای مثال از استقلال و آزادی کشمیر، الجزایر و فلسطین حمایت کرد. وی در سال 1331 به نمایندگی از ایران در کنگره ملت های مسلمان در کراچی شرکت کرد و در سال 1338و 1340 همراه هیئتی دیگر، در کنگره عمومی اسلامی در بیت المقدس حضور یافت و با در دست داشتن ریاست جلسه ششم، از ضرورت اتحاد کشورهای اسلامی و خطر استعمار و صهیونیسم سخن گفت. وی بارها در برابر حوادث فسلطین، الجزایر و مصر موضع گرفت.
با تأسیس نهضت آزادی ایران، طالقانی نیز با دعوت موءسسان حزب به آنان پیوست. از نظر او ضرورت تأسیس چنین احزابی این بود که با رواج هر چه بیشتر افکار و ایدئولوژی های اجتماعی، عناوین نژادی و سنن عاطفی و ملی ضعیف تر می شود و جوامع به تشکل های مبتنی بر عقیده و نظر احتیاج بیشتری می یابند. او تا سال 1357 عضو این نهضت بود.
طالقانی حتی در زندان نیز بیکار نبود و برای زندانیان تفسیر قرآن می گفت. او بخش هایی از کتاب «پرتوی از قرآن» را در زندان نوشت. نماز جماعت اقامه می کرد و نماز عید فطر را باشکوه، همراه سخنرانی برپا داشت. در ایام محرم نیز جلسات سخنرانی و سینه زنی برپا می کرد. وی همچنین با وجود حضور برخی اعضای حزب توده در زندان، تریبون آزاد گذاشته بود تا افراد حرف های خود را به طور مستدل بزنند.
طالقانی پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران نیز اقداماتی داشت که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: برپا کننده راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، رئیس شورای انقلاب، بنیادگذار نماز جمعه در ایران، نخستین امام جمعه تهران، مبتکر مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان و طراح شوراهای مردمی.
آیت الله طالقانی سه مسئولیت رسمی به عهده گرفت: عضویت در شورای انقلاب، امامت جمعه تهران و عضویت در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی. پس از گذشت شش ماه از انقلاب، وی به امام خمینی پیشنهاد کرد که نماز جمعه در ایران برگزار شود. او مکان نماز جمعه را دانشگاه تهران انتخاب کرد، تا از این رهگذر، نمازگزاران را به دانشگاه بکشاند و دانشگاهیان را به صف نماز بیاورد.
سرانجام طالقانی در بامداد نوزده شهریور 1358 دار فانی را وداع گفت. امام خمینی در پیامی که به مناسبت درگذشت وی فرستاد، چنین گفت: «... او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او، چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت....».
منبع:
پایگاه اطلاع رسانی حوزه

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

شهرت گریزی آیت الله بهجت

شهرت گریزی، هوی ستیزی و فروتنی از دیگر ابعاد برجسته شخصیت معنوی ایشان است.

ابوذر زمان

مرحوم آیت الله طالقانی در سال ١۲٨٩ هجری شمسی دیده به جهان گشود، او در خانوادهای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد نمود و برای نخستین بار در مکتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی و درس تقوا کرد. همان کس که امام (ره) از او به سرآمد پرهیزکاران یاد میکند.

ابوذر زمان

مرحوم آیت الله طالقانی در سال ١۲٨٩ هجری شمسی دیده به جهان گشود، او در خانوادهای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد نمود و برای نخستین بار در مکتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی و درس تقوا کرد. همان کس که امام (ره) از او به سرآمد پرهیزکاران یاد میکند.

ابوذر زمان

مرحوم آیت الله طالقانی در سال ١۲٨٩ هجری شمسی دیده به جهان گشود، او در خانوادهای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد نمود و برای نخستین بار در مکتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی و درس تقوا کرد. همان کس که امام (ره) از او به سرآمد پرهیزکاران یاد میکند.

سالار شهیدان

عبدالمطلب، عموی پیامبر گرامی اسلام بود، دو سال پیش از ولادت رسول خدا(ص) دیده به جهان گشود. (1) در میان جوانان قریش در دلاوری و بزرگواری برجسته و در آزاداندیشی، آزادمنشی وستم ستیزی سرآمد بود. (2) سلحشوری و توان رزمی وی همزمان با آغاز دوره جوانی نمودار شد.

مردی در قله های رفیع نور

او را با ابهت و صلابتش می شناسیم، همان ابهت و صلابتی که کفار مکه همین که او را سوار بر اسب و در حال نزدیک شدن می دیدند، دست از آزار مسلمین بر می داشتند

سید ماه ها در بیان سید امام ها

حضرت علی علیه السلام در اولین روز ماه رمضان در مسجد کوفه خطبه خواند. پس خدا را به بهترین ستایش و برترین و رساترین ثنا ستود و بر پیامبرش محمد- درود فرستاد. سپس فرمود:

الگوها و اسوه ها حمزه سید الشهداعلیه السلام

صدر میان یاران حضرت رسول صلی الله علیه وآله، در سال های سخت آغاز اسلام، حضرت حمزه جایگاه والایی دارد. وی از حامیان شجاع دین اسلام و جان بر کفانرکابپیامبر خدا بود و به پاس رشادت هایش در جنگ اُحد، ملقّب به «سید الشهدا» شد. پیامبر در باره او و حضرت علی علیه السلام گفته است