مطالب مربوط به برچسپ
کشتی
مسافران کشتی نجات
نیمه شب بود و ابرهای سیاه روی ماه را پوشانده بودند. موجهای بلند با صدای وهم انگیز خود در دل دریای ظلمانی پیچ و تاب می خوردند. کشتی بزرگ بی محابا دل امواج را می شکافت و راه خود را باز می کرد. در قسمت جلوی کشتی مردی سبزپوش ایستاده بود که چراغی در دست داشت.