مطالب مربوط به برچسپ
پروانه
پروانه صفا
شب چهار شنبه بود و ماه با درخشش چشم اندازی در گوشه ای ازآسمان تمام رخ ایستاده بود. ستارگان ریز و درشت بر بام شهررویهم انباشته شده بودند. شهر با قامتی در هم و بر هم از شدت گرمی هوا به خود می پیچید. در دل شهر ستونهای بر افراشته وگنبدهای رنگارنگ به متانت و بزرگی همه عالم صبورانه ایستاده بودند و تا دور دستها به استقبال دوستان و میهمانان خودمی شتافتند. باد گرم و سرگردانی در خیابانهای شهر می وزید.