موسی
باب الحوائج مشهورترین لقب امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیه السلام دارای القابی نیک است که نشان از شخصیت والای ایشان دارد. یکی از القاب مشهور ایشان باب الحوائج است. باب الحوائج، بیشتر در لسان مردم تکرار شد و در زمان خود امام به این صورت نبوده است و بعدها در زبان مردم زیاد شد به دلیل اینکه امام از همان زمان به بعد به گونه ای ملجأ حاجات شیعیان و اهل تسنن شده بود که افراد مختلف، با توسل به ایشان حوائج شان مرتفع می شد. امام هفتم بیش از هر لقبی به این لقب یاد می شود و از همه القاب آن بزرگوار مشهورتر و معروف تر است. به مناسبت ولادت امام کاظم علیه السلام به شرح مشهورترین لقب امام موسی کاظم علیه السلام اشاره می شود.
امیر آفتاب
آقای من! ای غربت بی نهایت! پژواک صدایت دایره در دایره از فراسوی ازل تا ابد می رود و تا قیامت همه جا محشر کبرای تو خواهد بود؛ تو که یک جهان پنجره از بانگ رسایت بیدار شد.
علل و عوامل شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
همه ائمه اطهار علیهم السلام به استثنای وجود مقدس حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه که در قید حیات هستند، شهید از دنیا رفته اند، هیچ کدام از آنها با مرگ طبیعی و با اجل طبیعی و یا با یک بیماری عادی از دنیا نرفته اند، و این یکی از مفاخر بزرگ آنهاست. اولا خودشان همیشه آرزوی شهادت در راه خدا را داشتند که ما مضمون آن را در دعاهایی که آنها به ما تعلیم داده اند و خودشان می خوانده اند می بینیم.
دعای امام موسی کاظم علیه السلام بعد از نماز شب در ماه رجب
زندگی مرا زندگی پاک و پاکیزه و مرگم را مرگی معتدل و مستقیم و بازگشتم را بازگشتی گرامی که خواری و رسوایی در آن نباشد خدایا درود فرست بر محمد و آلش آن پیشوایانی که سرچشمه های حکمت و ولی نعمت و معادن عصمتند و بوسیله ایشان مرا از هر بدی محافظت فرما و مگیر مرا در حال غرور و نه در حال غفلت و بی خبری.
ستاره نجمه
آینه تاریخ همواره حقیقتهایی را به تصویر می کشد که چونان فانوسی فرا راه آدمی قرار گرفته و جدا کننده راه سعادت از شقاوت هستند. این حقایق، اگر چه گاه تلخ و جانکاه و گاه شیرین اند؛ برای اهل بینش و بصیرت که در ژرفای وجود خویش جز حقیقت نمی جویند
دعای امام موسی کاظم علیه السلام بعد از نماز شب در ماه رجب
زندگی مرا زندگی پاک و پاکیزه و مرگم را مرگی معتدل و مستقیم و بازگشتم را بازگشتی گرامی که خواری و رسوایی در آن نباشد خدایا درود فرست بر محمد و آلش آن پیشوایانی که سرچشمه های حکمت و ولی نعمت و معادن عصمتند و بوسیله ایشان مرا از هر بدی محافظت فرما و مگیر مرا در حال غرور و نه در حال غفلت و بی خبری.
پیشوای خردورزی
امام معصوم سرچشمه علم الهی و معدن اسرار است و ملکه علم و عصمت از کودکی در او بارور می گردد و در سراسر عمر با او همراه است. امام معصوم، میراث دار علم و حکمت انبیاست آن گونه که مسیح (علیه السلام) در گهواره فرمود:«قَالَ اِنّی عَبدُاللّه اَتانِیَ الکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبیّا»1 از این رو، بررسی زندگانی امامان معصوم (علیه السلام) از کودکی تا شهادت آنان در بردارنده نکاتی عالی و درس آموز از علم و حکمت و الگوی کاملی برای انسان هاست.
به بهانة شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)
صدای ساز و آواز و تنبور و رقص داخل خانه، فضای کوچه را پر کرده بود و رهگذران را به خود مشغول می کرد. از قضا گذر امام کاظم(ع) در همان ساعت به همان کوچه افتاد.
اخلاق و رفتار امام موسی بن جعفر (ع)
عبادت و نیایش هر فرد در حدود معرفت و شناسائی پروردگار عالم، اندازه گیری میگردد.مجال است فردی بدون معرفت کافی و لازم نسبت به پروردگار خود، عبادت و ستایش شایسته ای انجام دهد از اینرو آنانکه شناسائی کامل از مبداء غیبی دارند و مراحل ایمان و عقیده را طی کرده اند، عبادت و ستایش یکی از لذات بخش ترین مراحل زندگی آنان را تشکیل میدهد و لذتی را بالاتر از آن حالت نمیدانند و نمیتوانند احساس کنند.
باب الحوائج
می گویم یا بابَ الحوائج!
دست حمایت
چگونه باور کنم که امام کاظم(ع) هدیه ام را قبول نکرده باشد؟! لابد ارزشی ندارد؛ اما من آن خلعت را نه به عنوان چیزی پر ارزش، که به نشانة عرض ارادت به آن حضرت تقدیم کردم. انتظار داشتم که مورد پذیرش حضرتش قرار بگیرد.
در محضر خورشید
علم حقیقی نزد معصومان علیه السلام است. برای افزایش معرفت در زمینههای گوناگون دینی و توحیدی، نیازمند دانش ویژه پیشوایان دینی هستیم؛ زیرا هر کدام از سخنان این بزرگواران، جرقه ای است برای ژرف اندیشی. برخی از مسائل هم با معلومات محدود ما همخوانی ندارد و برای رهایی از بن بست فکری، نیازمند انسان های کامل هستیم.
برشی از رمان واره عشق هشتم
سال جدید هجری فرا رسید. دویست و سه سال از هجرت آخرین پیام آور وحی می گذشت. آفتابِ تیرماه می تابید و نور و آتش می پراکند. سرزمین خراسان، با آن بیابان ها، تپه ها، رمل ها و نمکزارش در زیر آفتاب خفته بود. کاخ حمید بن قحطبه در میان باغ بزرگی می درخشید. درختان انار در قسمت شرقی، پرچینی ساخته بودند. آن روز، امام به عادت همیشه به مناسبت آغاز محرم روزه بود. ابری از اندوه عاشورایی بر چهره گندمگونش نشسته بود. درونش از یادآوری صحنه های کربلا آرامش نداشت. صحنه هایی همچون لحظه ای که حسین(علیه السلام) تشنه از اسب بر کرانه فرات، میان نواویس و کربلا بر زمین غلتید. امام به همنشینش ـ که اشعری قمی بود ـ فرمود: «ای سعد! از ما نزد شما قبری است؟»
بازخوانی چند مفهوم اخلاقی از زندگانی امام کاظم (علیه السلام)
پنجره ای رو به آسمان گشوده شد. برکه ای از نیلوفر، بر سجاده گسترده زمین درخشید و بهار بر آن ایستاد. مردی می آمد که پرتو آفتاب خدایی اش بر دیده ها تابید و چشم ها را از برق شادی پر کرد.
باب الحوایج
امام هفتم، شب زنده دار و مطیع اطاعت پروردگار است. کراماتی از او نقل است که شب را تا به صبح به عبادت می پرداخته؛ به سجده بوده؛ به نماز می ایستاده؛ و روز را به روزه و اعانت به دیگران به پایان می رسانیده است. لقب آن بزرگوار کاظم بوده است. نسبت به افرادی که به او بد می کرده اند، گذشت و احسان داشت، و لقب او عبدصالح نیز بوده است. به خاطر کثرت عبادت و حال عبودیتی که داشته است، لقب باب الحوایج نیز داشته است. هر کس به او متوسل شود، حاجتش داده می شود. کرامات موسی بن جعفر به قدری فراوان است که عقلها در تحیر است
حلم و گذشت و بردباری
بردباری و گذشت آن بزرگ،بی مانند و سرمشق دیگران بود.
اخلاق و رفتار امام موسی بن جعفر (ع)
عبادت و نیایش هر فرد در حدود معرفت و شناسائی پروردگار عالم، اندازه گیری میگردد.مجال است فردی بدون معرفت کافی و لازم نسبت به پروردگار خود، عبادت و ستایش شایسته ای انجام دهد
هفتمین اختر تابان سماوات وجود
روزگاری است که من طالب دلدار شدم رهرو مخلص آن قافله سالار شدم
مناظرات و گفتگوهای علمی
امامان گرامی ما با دانشی الهی که داشتند در مورد هر سئوالی که از آنان می شد،پاسخی درست و کامل و در حد فهم پرسشگر،می دادند.و هر کس حتی دشمنان،چون با آنان به احتجاج و گفتگوی علمی می نشست،با اعتراف به عجز خویش و قدرت اندیشه ی گسترده و احاطه ای کامل آنان،برمی خاست.
درس هایی آموزنده از زندگانی امام کاظم «علیه السلام»
گاه آدمی پاسخ یک بدی را با مهربانی می دهد و این پاسخ مهرورزانه او سبب تغییر رویه طرف مقابل می شود. امام کاظم «علیه السلام» را به دلیل این ویژگی به چنین لقبی خوانده اند. در مدینه مردی بود که هرگاه امام را می دید زبان به دشنام می گشود. روزی امام به همراه یاران خویش از کنار مزرعه او می گذشتند که او مثل همیشه، ناسزاگویی را آغاز کرد. یاران امام بر آشفتند و از امام خواستند تا آن مرد بد زبان را مورد تعرض قرار دهند. امام به شدّت با این کار مخالفت کرد و آنان را از انجام چنین کاری بازداشت. روز دیگری امام به سراغ مرد رفت تا او را در مزرعه اش ملاقات کند، ولی مرد عرب از کار زشت خود دست بر نداشت و به محض دیدن امام، ناسزا گفت.
... کیست این عبد صالح؟
غروبی دیگر به قادسیه رسیدیم کاروان در کاروانسرایی بزرگ و قدیمی از حرکت باز ایستاد. مسافران خسته از چارپایان فرود آمدند و بارها بر زمین نهادند. من نیز پیاده شدم و باراندکم را کنجی گذاردم. کاروانسرا پر از مسافر بود.
رشحاتی از کلمات امام علی بن موسی الرضا علیه السلام
«مَن اَرادَ اَن یَکُونَ اَقویَ النّاسِ، فَلیتَوَکَّل عَلَی اللّهِ.»