مطالب مربوط به برچسپ

جان

باز کن فاطمه­ جان این در را

0 نظر / 6/13/1403 12:00:00 AM

در می­زنم تا از تو اذن بگیرم؛ ورود به خانه محمد(ص) را ... و تو جوابم می­کنی؛ ­پنداشتی غریبه­ای هستم که شوق دیدار پیامبر(ص) را دارم و من به حرمت حضور تو، پشت در ایستادم!


اذن دخول

0 نظر / 8/14/1401 12:00:00 AM

بی بی جان! ... سلام.


لحظه جان دادن مؤمن

0 نظر / 3/16/1400 12:00:00 AM

عده ای از شیعیان در محضر امام صادق علیه السلام بودند، و در مورد پیروان اهل بیت گفتگو بود، امام صادق علیه السلام به یکی از حاضران به نام عقبه فرمود: وقتی که نفس به گلو رسید... و با اتمام این جمله، امام علیه السلام ساکت شد.


باز کن فاطمه­ جان این در را...

0 نظر / 8/26/1396 12:00:00 AM

در می­زنم تا از تو اذن بگیرم؛ ورود به خانه محمد(ص) را ... و تو جوابم می­کنی؛ ­پنداشتی غریبه­ای هستم که شوق دیدار پیامبر(ص) را دارم و من به حرمت حضور تو، پشت در ایستادم!


آرامش روح و جان

0 نظر / 9/17/1394 12:00:00 AM

نیمه‏های شب بود كه اویس پس از یك سجده طولانی سر را به سوی آسمان بلند كرد و ستاره‏های درخشان را از نظر گذراند. شاید ستاره‏ها نیز او را می‏نگریستند و نیایش‏های او را می‏ستودند.