مهمترین مصادیق احترام به دیگران
اگر علاقه داریم برخورد محبت آمیز و مناسبی با ما صورت گیرد و شاهد رفتار ناپسند و زشت نسبت به خویش نباشیم، باید به دیگران احترام گذاشته و از بی حرمتی به آنان اجتناب نماییم؛ خصلتی که عقل و نقل بر آن تأکید نموده است؛ چنان چه امام صادق علیه السلام فرمودند: «أَنْ تُحِبَ لَهُ مَا تُحِبُ لِنَفْسِكَ، وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ»[۱] «آن چه براي خودت دوست داري، براي برادر مؤمنت هم دوست داشته باش و آن چه براي خود نمي پسندي، براي او نیز نپسند»
اهمیت و نقش ممتاز این امر اخلاقی موجب گردیده است رسول اکرم صلی الله علیه و آله بدان مقید و ملتزم باشند و اطرافیان و پیروان خویش را به رعایت آن تشویق نمایند. آن بزرگوار احترام و شخصیت طبقات مختلف، اعم از زنان، کودکان، یتیمان، مستمندان، خویشاوندان و بستگان، پیش کسوتان جنگ و جهاد، ایثارگران، بزرگان اقوام و طوائف و حتی کفار را رعایت می کردند و به آن توصیه و سفارش می فرمودند.
اگر چه در سیره ی رفتاری و گفتاری آن حضرت به موارد متعددی از عنایت ایشان به این اصل اساسی بر می خوریم، در این جا، تنها به برخی از موارد اشاره می گردد:
احترام به همسر
آن حضرت صلوات الله علیه و آله مؤمنین را به رعایت احترام همسران شان، فرا خوانده و می فرمودند:«مَنِ اتَّخَذَ زَوْجَةً فَلْيُكْرِمْهَا»[۲] «کسی که همسر اختیار می کند، باید او را احترام کند»
و این سخن سرشار از مهر و عاطفه را بیان می داشتند:«خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ وَأَنَا خَيْرُكُمْ لِأَهْلِي ما أَكرَمَ النِّساءَ إلاّ كَريمٌ و َلا أَهانَهُنَّ إلاّ لَئيمٌ»[۳]«بهترين شما كسى است كه براى كسان خود بهتر است و من از همه ی شما براى كسان خود بهترم؛ بزرگ مردان، زنان را گرامى شمارند و فرومايگان، زنان را خوار دارند»
احترام به میهمان
یکی از سنت های حسنه در سیره حضرت رسول صلی الله علیه و آله، گرامی داشت میهمان است. آن حضرت در این زمینه می فرماید:«مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَه»[۴]«هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد ميهمانش را گرامى بدارد»
احترام به اطرافیان
امام حسین علیه السلام در خصوص این ویژگی جد بزرگوارشان صلی الله علیه و آله می فرماید:«كانَ رَسُولُ اللهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه يَتَفَقَّدُ أَصحابَهِ»[5]«پیامبر صلی الله علیه و آله از اصحاب خويش تفقد مي کرد»
سلمان فارسی نیز از مهربانی و احترام حضرت نسبت به خود می گوید:«دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى وِسَادَةٍ فَأَلْقَاهَا إِلَيَّ ثُمَّ قَالَ: «یا سلمانُ! مَا مِنْ مُسْلِمٍ دَخَلَ عَلَى أَخِيهِ الْمُسْلِمِ فَيُلْقِي لَهُ الْوِسَادَةَ إِكْرَاماً لَهُ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَه»[6]«بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شدم، در حالی که حضرت به متکا تکیه زده بود؛ پس متکا را به جهت احترام، به من داد و سپس فرمود: اى سلمان، هيچ مسلمانى نيست كه برادر مسلمانش بر او وارد شود و به احترام او برايش پشتى بگذارد، مگر اين كه خداوند او را بيامرزد»
تقسیم نگاه
آن حضرت به طور یکسان به افراد می نگریستند و در این زمینه به جایگاه افراد توجهی نداشتند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه يَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ يَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّة»[7]«رسول خدا صلی الله علیه وآله نگاه های خود را میان اصحابش تقسیم می کرد و به این و آن به طور مساوی می نگریست»
نداشتن نیت بد نسبت به دیگران
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله هیچ گاه نسبت به افراد، سوء نیت نداشتند و با ذهنیت نامناسب با آن ها مواجه نمی شدند و به اصحاب خویش توصیه می کردند:«لَا يُبْلِغُنِي أَحَدٌ مِنْكُمْ عَنْ أَصْحَابِي شَيْئاً فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَخْرُجَ إِلَيْكُمْ وَ أَنَا سَلِيمُ الصَّدْر»[8]«كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حالى كه چيزى از شما در دلم نيست، به سوي تان بيايم»
آن حضرت در بیانی دیگر می فرمایند:«إِنْ قَدَرْتَ أَنْ تُصْبِحَ وَتُمْسِيَ لَيْسَ فِي قَلْبِكَ غِشٌّ لِأَحَدٍ فَافْعَلْ ، ثُمَّ قَالَ لِي: يَا بُنَيَّ وَذَلِكَ مِنْ سُنَّتِي، وَمَنْ أَحْيَا سُنَّتِي فَقَدْ أَحَیانِی، وَمَنْ أَحَیانِی كَانَ مَعِي فِي الْجَنَّةِ»[9]«تا قدرت دارى بكوش كه در تمام روز و شبت، نيت فريب و غش كردن با احدى، به دل تو راه پيدا نكند. زيرا اين عمل از سنت من است و هر آن كس كه سنت مرا زنده كند، مرا احياء كرده و هر كه مرا احياء كند، در بهشت با من خواهد بود»
هم چنین به گونه ای رفتار می کردند که دیگران نیز نیت سوئی نسبت به ایشان پیدا نکنند و خاطره ی نامناسبی از رفتار آن حضرت، در ذهن شان ایجاد نشود. امام حسن علیه السلام می فرماید: «پیامبر صلی الله علیه و آله حق صحبت هر يك از هم نشينان خود را ادا مى كرد، تا به گونه ای نباشد كه يكى چنان بينديشد كه ديگرى را بر او ترجيح داده است. هر كه با او مى نشست يا براى تقاضاى نيازى در كنار او مى ايستاد، آن شخص را هنگامى ترك مى كرد كه كارش تمام شده و از نزدش رفته باشد. چون كسى چيزى از او مى خواست، يا آن چيز را به وى مى داد يا با زبانى خوش از او عذرخواهى مى كرد. همه مردم از گشاده رويى و خلق خوش او بهره مند مى شدند و او براى آنان هم چون پدر بود و همه در حقوق نزد او برابر بودند. مجلس او مجلس بردبارى و آزرم و شكيبايى و امانت بود؛ بانگ ها در آن بلند نمى شد و حرمت ها مورد اهانت قرار نمى گرفت. در آن، بزرگان را احترام مى گذاشت و بر خُردان رحمت مى آورد و نيازمندان را بر خود ترجيح مى نهاد و بيگانگان را پاس مى داشت»[10]
اصل تغافل و چشمپوشی
از اصولی که مؤمنین در جامعه ی اسلامی و نیز مسئولان در هر سطح و جایگاه، باید نسبت به آن توجه نمایند، اصل تغافل و چشم پوشی است؛ خصلتی که باید به معنای «خود را به غفلت زدن» در نظرگرفته شود و با غفلت (عدم توجه نسبت به اموری که در اطراف انسان می گذرد) اشتباه نگردد، زیرا چشم پوشی از اشتباه، برخلاف غفلت، عملی است که با قصد و اراده ی انسان حاصل می شود و از نظر اسلام کاری پسندیده و ممدوح می باشد.
بر این اساس مدیران دستگاه های دولتی و خصوصی و نیز اشخاص مختلف وظیفه دارند نسبت به اشتباهات اطرافیان، کارمندان و کارگران خویش، به مقداری که به حقوق مردم آسیبی وارد نگردد، چشم پوشی و تغافل نمایند؛ زیرا اغماض هدفمند نسبت به لغزش ها و نادیده گرفتن برخی از امور نادرست، به پیشرفت و رشد نیروها کمک می نماید و آرامش روانی و آسایش زندگی را موجب می گردد.
مسأله ای که اهمیت و ضرورت آن در زندگی خانوادگی و ارتباط بین زن و شوهر نیز ملموس و آشکار است؛ زیرا چشم پوشی زوجین در برابر خطا و اشتباه یک دیگر تحکیم و استحکام بنیان خانواده و پیوند اعضای آن را به دنبال خواهد داشت. هم چنین بهره گیری از آن در تربیت کودکان امری مهم محسوب می گردد؛ زیرا چه بسا توصیه و سفارش مکرر در خصوص موضوعات کم اهمیّت، جلوه و اثر تذکّر در مسائل مهم تر را از بین برده و آن را ناکارآمد سازد.
بر همین اساس امیرالمؤمنین علیه السلام اظهار بی اطلاعی در بسیاری از موضوعات را نشانه ی خرد انسان معرفی کرده و می فرمایند:«لا حِلمَ كَالتَّغافُل لا عَقلَ كَالتَّجاهُل»[11] «بردباریی چون نادیده گرفتن نیست و خردی چون وانمود کردن به نادانی و بی اطّلاعی نیست»
در بیانی دیگر نیز می فرمایند:«إِنَّ الْعَاقِلَ نِصْفُهُ احْتِمَالٌ وَ نِصْفُهُ تَغَافُل»[12] «خردمند، نصفش صبوری و بردباری است و نصف دیگرش، چشم پوشی و نادیده گرفتن است»
امام باقر علیه السلام نیز در این رابطه، می فرماید:«صَلَاحُ شَأْنِ النَّاسِ التَّعَايُشُ وَ التَّعَاشُرُ مِلْءَ مِكْيَالٍ ثُلُثَاهُ فَطَنٌ وَ ثُلُثٌ تَغَافُل»[13] «درستی وضع زندگی، پُری پیمانه ای است که دو سوم آن زیرکی و هوشیاری و یک سومش نادیده گرفتن است»
در زندگی اجتماعی مسائل فراوانی پیش می آید که دارای اهمیّت خاصی نیست؛ اما چه بسا ورود و دنبال کردن آن زندگی را برای آدمی تلخ و دشوار نماید، در مقابل، چشم پوشی و از کنار آن گذشتن، می تواند مشکل را به طور کامل برطرف کند. امیرالمؤمنین علیه السلام با اشاره به این نکته می فرمایند: «مَنْ لَمْ يَتَغَافَلْ وَ لَا يَغُضَّ [لَا يتقاض] عَنْ كَثِيرٍ مِنَ الْأُمُورِ تَنَغَّصَتْ عِيشَتُه»[14] «هر کس از بسیاری از امور (از خطاها و بدی های دیگران) چشم پوشی و بی توجّهی نکند، زندگیش ناگوار خواهد شد»
امری که در سیره ی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بدان توجه فراوان شده است؛ امام مجتبی علیه السلام در این خصوص می فرمایند: «کانَ رَسولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ تَغَافَلُ عَمَّا لَا يَشْتَهِي فَلَا يُؤْيِسُ مِنْهُ وَ لَا يُخَيِّبُ فِيهِ مُؤَمِّلِيه»[15] «پیامبر صلی الله علیه و آله از آن چه نمی پسندید، تغافل می کرد و هیچ کس از او نا امید نبود و آرزومندان محروم نمي شدند»
پی نوشت:
[۱]. الأمالي (للطوسي)، ص۹۸
[۲]. دعائم الإسلام، ج۲، ص۱۵۸
[۳]. نهج الفصاحة، ص۴۷۲، ح۱۵۲۰
[۴]. مكارم الأخلاق، ص۱۳۵
[5]. المحجة البيضاء، جلد۴، ص۱۶۰
[6]. مكارم الأخلاق، ص۲۱
[7]. الكافي، ج۸، ص۲۶۸
[8]. مكارم الأخلاق، ص۱۷
[9]. سنن النبى صلى الله عليه و آله با ترجمه، ج۱، ص۹۰
[10]. الحياة / ترجمه احمد آرام، ج۲، ص۳۸۹
[11]. غرر الحکم و دررالکلم، ص۷۶۹
[12]. غرر الحکم و دررالکلم، ص۱۳۹
[13]. بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۶۷
[14]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۴۵۱
[15]. مكارم الأخلاق، ص۱۴