آیا نحسی ماه صفر، حقیقت دارد؟

برچسپ ها:

Print Friendly and PDF

صفر

 

ماه صفر که از راه می رسد دوباره این عقیده نخ نما، در ذهن و زبان مردم جان می گیرد که صفر، ماهی است مشئوم و نحس و باید مراقبت کرد تا این روزهای نحس، سپری شود.
برخی بر اثر پافشاری و مسلم انگاشتن این عقیده در اعمال و حیات فردی و اجتماعی خود، قائل به توقف شده و در ورطه هولناک تعطیل فرو افتاده اند. تا آنجا که در طول این ماه، از دست یازیدن به امور سرنوشت ساز زندگی، خودداری می ورزند تا مبادا، فرجام ناخوشایند این کارها، گریبانشان را بگیرد!
براستی آیا نحوست ایام واقعیت دارد؟
از منظر عقل، نمی توان بر سعادت روزى از روزها، و یا زمانى از زمان ها و یا نحوست آن، دلیل و برهان آورد؛ چون طبیعت و حقیقت زمان از نظر مقدار، طبیعتى است كه دارای اجزای مثل هم هستند، و یک چیزند، پس از نظر خود زمان فرقى میان این روز و آن روز نیست، تا یكى را سعد و دیگرى را نحس بدانیم.(1)
از نظر شرع، چطور؟
آیا آیات قرآن و روایات رسیده از پیشوایان پاک، بر این انگاره  مشهور، مهر تایید می نهد؟

بررسی و تحلیل شواهد قرآنی نحوست ایام

وقتی مساله سعد و نحس ایام را در پهنه آیات قرآن رصد می کنیم درمی یابیم که اتفاقا کتاب خدا، هم بر نحوست برخی روزها، دلالت دارد و هم بر سعد، میمنت و برکت برخی دیگر. نمونه را:
یک. فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَرأ فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمر»»،  ما تندباد وحشتناك و سردی را در یك روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم.
دو. فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَرأ فی أیامٍ نَحساتٍ»، سرانجام تندبادی شدید و هول انگیز و سرد و سخت در روزهای شوم و پرغبار بر آنان فرستادیم.
در این دو آیه، چنانکه می‌بینید روزهایی را که قوم لجوج عاد بر اثر نافرمانی به عذاب الهی گرفتار شدند، روز نحس دانسته شده است. اما با تدبر در این آیات می‌توان دریافت که شومی و نحوست این روزها، امری ذاتی نیست بلکه به دلیل عذابی است که در این ایام، بر سر این قوم فرود باریده است.
دلیل بر این مدعا این است که اگر یک خصوصیتی در ذات و نهاد ماهیت زمان مستقر باشد آنگاه می بایست همه افراد آن ماهیت (آنات) نیز متصف به آن وصف خواهند بود. به دیگر سخن، اگر نحوست یک زمان، در نهاد و ماهیت عنصر زمان، خانه داشته باشد، باید به همه زمان ها سرایت یابد در حالیکه چنین نیست.
در مقابل برخی آیات نیز بر سعد و مبارکی پاره‌ای اوقات اشاره دارند مانند: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ»؛[دخان/3] كه ما آن را در شبى پر بركت(شب قدر) نازل کردیم.

نگاهی به شواهد روایی نحوست ایام

گذشته از قرآن، در مجامع روایی با انبوهی از روایات مواجهیم که بر نحوست پاره ای از روزهای هفته، دلالت دارند. با این همه، بزرگ‌مفسر قرآن، علامه طباطبایی(ره)، همه این روایات را جز اندکی، ضعیف السند می‌داند.[2]
از جمله روایاتی که می توان به دیده اعتبار بدان‌ها نگریست این دو روایت‌اند:
امام علی(ع) فرمود: «... روز چهارشنبه، روز نحس مستمرّ است و در این روز جهنّم آفریده شد [3]

امام صادق(ع) فرمود: «چهارشنبه، روزى است كه نحوستش مستمرّ می باشد؛ زیرا اوّلین و آخرین روز از ایّامى است كه حق تعالى فرموده است: این تندباد بنیان كن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنها مسلّط ساخت.[4]

بررسی و تحلیل نحوست ماه صفر در روایات

بر خلاف تصور رایج که ماه صفر، شوم است، هیچ روایت معتبری دال بر نحوست این ماه در دست نیست. در ذیل آیه شریفه «إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ»، یک احتمالی بدون سند نقل شده است که این روز نحس مستمرّ، آخرین چهار شنبه ماه صفر بود[5] در حالیکه چنانکه گذشت، روایاتی که ذیل این آیه از شیعه و سنی نقل شده، مطلق روز چهارشنبه و یا چهارشنبه همه ماه ها را روز نحس مستمر دانسته‌اند، نه این که آخرین چهارشنبه را مختص به ماه صفر کرده باشند.[6]
علامه مجلسی درباره نحوست آخرین چهارشنبه ماه صفر که میان عوام مردم مشهور است، می‌گوید: ما به روایتی که بر آن دلالت کند، نیافتیم. مگر روایاتی که به صورت عمومی بر نحوست آخرین چهارشنبه از هر ماه دلالت دارند که از این جهت شامل ماه صفر می شوند.[7].
بنابراین باید گفت نحوست چهارشنبه برای همه ماههای قمری است نه خصوص ماه صفر.
برخی همچون صاحب "المراقبات" با اذعان به اینکه روایتی دال بر نحوست ماه صفر نیافته است، احتمال می‌دهد آنچه درباره نحسی این ماه، بین مردم معمول است، به دلیل وقوع رحلت پیامبر اکرم (ص) در پایان این ماه باشد.
مرحوم محدث قمی نیز در کتاب شریف "مفاتیح‌الجنان"، در ابتدای ورود به اعمال ماه صفر، توصیه‌های مکرری مبنی بر خواندن دعا و استعاذه جهت رفع نحوست این ماه دارد.
تنها سند مستندی که این دو بزرگوار بدان استناد جسته‌اند، روایتی است نبوی مشهور به "حدیث بشارت".
اصل این روایت را مرحوم شیخ صدوق در علل الشرایع، ج1، ص176 و نیز در معانی الاخبار، ج1، ص204 و205، آورده که مضمون آن چنین است:
«روزی پیامبر بزرگوار اسلام در مسجد قبا در جمع گروهی از اصحابشان فرمودند: «اولین کسی که هم اکنون وارد مسجد شود، مردی از اهل بهشت است، برخی از اصحاب با شنیدن این سخن از مسجد خارج شدند تا سپس بازگردند و مصداق سخن شوند، پیامبر نیز که این را فهمیدند، شرط دیگری بر آن اضافه کردند (آن عده از اصحاب خارج شده و آن شرط را نشنیدند) و فرمودند: کسی که مرا به خروج ماه آذار بشارت دهد او مردی از اهل بهشت است! جماعتی داخل شدند و ابوذر رحمة الله علیه هم میان آنان بود، پیامبر به آنان فرمودند الآن در کدام ماه رومی هستیم؟ ابوذر فرمود: ای رسول خدا ماه آذار تمام شد!! پیامبر فرمودند: ای ابوذر خودم این را می دانستم اما دوست داشتم که این قوم بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی و چگونه این چنین نباشی در حالی که بعد از من تو را از این شهر تبعید خواهند کرد چرا که تو دوست دار اهل بیت من هستی و به تنهایی زندگی خواهی کرد و تنها هم خواهی مرد و جماعتی کفن و دفن تو را انجام خواهند داد که آنان رفیقان من در بهشت خواهند بود، بهشتی که به متقین وعده داده شده!»
این روایت هر چند از حیث سند، مقبول علمای فقه‌الحدیث واقع شده است اما از جهت دلالت، بر مدعای مورد بحث( نحسی ماه صفر)، هیچ گونه دلالتی ندارد. به دو دلیل:

یکی اینکه، ماه آذار که در متن روایت هست یکی از ماه‌های رومی است و بر ماه صفر تطبیق ندارد.

دوم اینکه، به تصریح خود روایت، هدف شخص نبی مکرم اسلام(ص) از این روایت، تصریح به این است که ابوذر اهل بهشت است نه اینکه ماه صفر، نحس است.
نتیجه اینکه این عقیده که ماه صفر، نحس است و باید از انجام کارهای مهم و تعیین کننده، خودداری کرد، در نزد شرع مقدس و عقل نقاد، قابل اثبات نیست.

تحلیل علل وقوع پاره‌ای حوادث شوم ماه صفر

چنانکه دیدیم ادعای شئامت و نحوست ماه صفر نتوانست بر کرسی اثبات بنشیند. با این همه، در اینجا یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه چرا وقایع تلخ و ناگوار در این ماه نسبت به دیگر ایام سال بیشتر به وقوع می‌پیوندد؟

راز این مساله را باید در پیچیدگی‌های روان آدمی و تاثیراتی که نفس انسانی از فال بد زدن می‌پذیرد، سراغ گرفت. 

پیشتر در نوشتاری با عنوان"آیا فال بد حقیقت دارد" در پاسخ بدین سوال که چرا آدم‌های خوشبین، غالبا خوش‌بیارترند و بدبین‌ها، بدبیارتر؟، گفتیم که در نظام عالم تکوین، گذشته از فعل بد، فکر بد نیز اثر می‌گذارد. در حقیقت بین خود تطیّر(بدفالی) و حوادث تلخ و شیرین، رابطه ای نیست اما این حوادث، نسبتی دارد با نفس و روان تطیرزنندگان که به سادگی قابل انکار نیست. تحلیل علمی این سخن در این کوتاه کلام این است که نفس آدمی طی فرآیند تخیل خلاق، می‌تواند پاره ای از حوادث را در بیرون از عالم ذهن رقم زند. به همین دلیل، امروزه در دانش روان‌شناسی، کتاب‌های بسیاری پیرامون پدیده تلقین و تاثر روانی آن در خلق آثار بیرونی نوشته شده و می‌شود.

نتیجه:

ماحصل آنچه گذشت در یک کلام اینکه ماه صفر ذاتا شوم نیست اما اگر انسان فال بد بزند به این ماه، البته همچون چشم زخم، اثر دارد. از همین روست که قدما گفته‌اند: زبان بنده، قلم کردگار است.

 

 

پی نوشت ها:

1. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج19، ص71.
2. همان، ج19، ص117.
3. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 135.
4. شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 387 ٓ 388، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
5. تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 9، ص 100.
6. سایت اسلام کوئیست.
7. علامه مجلسی، زادالمعاد، ص 250.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط