مطالب مربوط به برچسپ
آتش
دوباره بوی هیزم بوی آتش
مشامم پر ز بوی فاطمیه
سکهها در آتش
جلو رفتم و آرام به شانهي مصادف زدم و پرسيدم: «مصادف آنها را ميبيني؟» و با انگشت به روبهرو اشاره کردم. مصادف جهت انگشتهايم را گرفت و به روبهرو خيره شد و آرام گفت
آتش، خون، لبخند
سنگر را این طور برایمان تعریف کرده اند: محلی برای دفاع از دشمن و پناهگاهی در برابر هجوم او، البته سنگرها، کوچک و بزرگ دارند، که به سنگرهای انفرادی و تجمعی معروفند، سنگر فرماندهی و آموزش و پشتیبانی و امدادرسانی، اطلاعات و سنگرهای انبارمانند برای مهمات و آذوقه هم که متفاوت از دوسنگر قبلی می باشند.
دوباره بوی هیزم بوی آتش
مشامم پر ز بوی فاطمیه غلاف و میخ و خون و تازیانه