بهترین ها در زندگی

برچسپ ها:

Print Friendly and PDF

هر انسانی دوست دارد که بهترین ها را بشناسد و بدان عمل کند، زیرا فطرت انسانی همانند یک دستگاه پیشرفته عمل می کند و افزون بر اینکه خوب و بد را می شناسد به خوبی و نیکی هم گرایش دارد و از زشتی و بدی گریزان است، اما به دلیل اینکه انسان ها به وسیله گناهان و خطاها و اشتباهات، به این دستگاه زیان می رسانند، نمی توانند به طور طبیعی آنچنان که باید و شاید از آن بهره گیرند، از این رو وحی و پیامبران آمده اند تا آنچه دفن شده را برانگیزند و دوباره به سطح بکشند. در مطلب پیش رو برخی از بهترین ها که امیرمومنان علی(ع) در حدیثی از زبان وحی و اسلام به انسان ها یادآور شده بیان گردیده است.

فطرت و وحی، منابع بهترین ها

یکی از راه های شناخت بهترین ها، مراجعه به فطرت انسانی است، زیرا خداوند در ذات هر انسانی فطرت را قرار داده که به انسان این قابلیت را می دهد تا خوب و بد را بشناسد و به خوبی گرایش یافته و از بدی گریزان شود. در حقیقت در دو حوزه حکمت نظری و حکمت عملی این دستگاه فطرت فعال است.

با این همه برخی از علل و عوامل موجب می شود که این دستگاه از کار افتد یا به طور ناقص فعال باشد. از جمله این علل و عوامل گناهانی است که انسان به عمد انجام می دهد یا خطاها و اشتباهاتی که خواسته و ناخواسته به این دستگاه و کارکرد آن زیان می رساند.

خداوند می فرماید که هر گناه و خطایی تاثیر زیانباری بر فطرت انسانی دارد. البته در گام نخست این دستگاه به یک باره از کار نمی افتد و بلکه حتی با انبوه گناهان نابود و نیست نمی شود، چرا که این دستگاه چنان ساخته و طراحی شده که هرگز تغییری در آن رخ نخواهد داد و اساس آن تغییر نمی یابد، هر چند که شاکله آن تغییر می یابد و انسان ها براساس همان شاکله خودساخته عمل می کنند.[1]

در فرهنگ قرآنی این اصل اصیل که هرگز تغییر نمی یابد به اسامی و نام هایی چون روح انسانی (اسراء، آیه 85)، فطرت[2]، نفس انسانی[3]، قلب و مانند آن نامیده شده است. این اصل که از امر الهی نشات گرفته است[4] هیچ تغییر اساسی نخواهد یافت، چرا که انسان ها و یا دیگران نمی توانند در آن تصرف کنند. خداوند در این آیه می فرماید: «لا تبدیل لخلق الله، تبدیلی در خلق الله نیست.»[5] البته اینجا مراد از خلق، اعم از عوالم امر و خلق است، یعنی شامل عالم امر نیز می شود. بنابراین، اگر تغییری از سوی انسان[6] یا شیطان[7] در این نفس و فطرت انسانی رخ می دهد، تنها در سطح شاکله و از باب دسیسه و دفن کردن است[8] به گونه ای که این اصل اصیل، زیر خاکستر گناهان، همچنان فروزان است و هر زمانی که امکان بروز و ظهور با توبه فراهم آید از زیر بر می آید و درخشان می شود.

انسان ها وقتی فطرت خویش را دفن کردند، دیگر این دل و قلب و فطرت مهر زده می شود و توانایی ادراکی و حرکتی خود را به سمت خیر و خوبی از دست می دهد. همچنین اگر این فطرت و قلب، زنگار بگیرد[9] این توان اندک خواهد شد؛ زیرا نمی تواند جلوه گاه مظاهر الهی باشد و به خوبی انوار را بتاباند و حقیقت را درست ببیند و بشناسد و تحلیل و تبیین و توصیه کرده و در جهت حق و خوبی و درستی حرکت کند و انگیزه ای را ایجاد نماید و عزمی را پدید آورد.

توده های مردم از این رو نیازمند معرفی و تبیین خوب ها و بهترین ها هستند؛ زیرا زنگارها اجازه دریافت درست و راست را نمی دهد. پس لازم است که پیامبران و وحی این دفائن را برانگیزند و بیرون آورند و به مردم یادآور شده و تذکر دهند. این گونه است که وحی در قالب تذکر و ذکر نزول می یابد.[10]

امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه... و یثیروا لهم دفائن العقول؛ پس خداوند در میان مردمان، فرستادگانش را برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سوی ایشان فرستاد تا دفینه های عقول آنان را برانگیزاند.[11]

بنابراین، بهترین ها در حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی، اخلاق و رفتار را باید در معارف و آموزه های وحیانی بویژه اسلام یافت. در اینجا به برخی از بهترین ها در زندگی از کلام امیرمؤمنان اشاره می شود:

منابع بهترین های اخلاقی و رفتاری

حضرت باقر(ع) از پدرش و او از امام حسین(ع) روایت کرده که امیرالمؤمنین(ع) در ضمن خطبه ای به بهترین ها اشاره می کند و مردم را بدان سفارش می نماید. ایشان ضمن معرفی بهترین ها نشان می دهد که راه به دست آوردن آنها چیست و باید این بهترین ها را در چه چیزهایی جست وجو کرد و یافت. در اینجا به برخی از این بهترین ها اشاره می شود که ایشان در ضمن حدیث طولانی خود بیان کرده اند:

1.اسلام، بهترین شرافت:

 از نظر امیرمؤمنان علی(ع) بزرگ ترین شرافتی که برای آدمی می توان سراغ گرفت، اسلام است. به این معنا که انسان با حسب و نسب و قدرت و ثروت به شرافت واقعی دست نمی یابد؛ چون اینها امور دنیوی و از زینت های دنیاست نه زینت های بشریت. آنچه زینت بشریت شمرده می شود آن چیزی است که با انسان در همه عالم است. بی گمان اسلام است که به انسانیت انسان معنا و مفهوم واقعی می بخشد. در حالی که در قیامت نه حسب و نسبی است،[12] و نه مال و فرزندی و بیع و شراء؛ چرا که این مال و ثروت و فرزند و قدرت و مانند اینها برای زندگی دنیوی ساخته شده است.[13] پس شرافت انسانی به چیزی است که ماندگار و باقی در همه عوالم است و شکی نیست که اسلام به انسان شرافت جاودانه می دهد. از این رو امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: ای مردم شرافتی بالاتر از اسلام نیست.

2. تقوا، بهترین عزت:

 برخی از انسان ها عزت را در قدرت و ثروت می دانند و برای اینکه خود را در جامعه عزیز دارند به آنها متوسل می شوند. در حالی که عزت را باید در جایی دیگر جست؛ زیرا براساس آموزه های قرآنی، انسان در همه چیز یعنی در ذات و صفات و نیز وجود و حدوث و بقا فقیر است یعنی ممکن الوجود است و تنها واجب الوجود و غنی بالذات که هم خود بی نیاز است و هم نیاز دیگران را برآورده می سازد خداوند غنی حمید است[14] بنابراین همه چیز از جمله عزت را تنها باید در خداوند جست و با اتصال به آن مبدا، به عزت دست یافت.[15] پس اگر کسی بخواهد عزتی را بجوید باید در خدا بجوید و راه کسب آن نیز جز تقوای الهی نیست؛ در حالی که گرفتاران به جهالت علمی و عملی آن را در گناه[16]یا ولایت کافران[17]، حسب و نسب و قدرت و ثروت و کفر[18] می جویند. خداوند عزت را تنها برای خود و پیامبر(ص) و مؤمنان می داند.[19] پس اگر کسی دنبال بهترین ها یعنی عزت است آن را در تقوا جست وجو کند. چنانکه امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: و عزتی بالاتر از تقوا و پرهیزگاری نیست.

3.ورع، بهترین پناهگاه:

 انسان ها همواره در معرض خطر هستند. انواع بلایا و ابتلائات هر روز بر او وارد می شود؛ دمی نیست که گرفتار مصیبت و بلا نباشد و هر دم احتمال دارد که امنیت جان و مال و عرض او در خطر افتد و نقص بر او وارد شود. انسان باید همواره آماده رفتن در پناهگاه باشد و بلکه باید همواره در دژ استوار باشد تا در امن و امان قرار گیرد.

برخی گمان می کنند که پول و ثروت و قدرت و مانند آن پناهگاه مطمئنی است که آنان را از سیل و زلزله و دیگر بلایای طبیعی و غیرطبیعی نگه می دارد و یا می توانند از خشم خدا به جایی پناه برند و مأوایی برای خود بیابند. در حالی که هیچ پناهگاهی بهتر از ورع نیست؛ چنان که امام(ع) می فرماید: و پناهگاهی استوارتر از ورع نیست. اما نادانان به سمت دیگر می روند و در جایی دیگر پناهگاه می جویند.[20] پس باید مانند یوسف(ع) به خدا پناه گرفت.[21]

4.توبه، بهترین شفاعت کننده:

هر کسی دوست دارد وقتی خطا و اشتباهی مرتکب شد، کسی را داشته باشد تا برایش شفاعت کند. در زندگی مادی و دنیوی هر کسی می کوشد برای روز مبادای خودش افراد سرشناسی را داشته باشد تا به دادش برسد. انسان پس از مرگ با واقعیت های بسیار مواجه می شود و حقایقی که پوشیده بود آشکار می گردد، آن روز می بیند که نیازمند شفاعت است اما چیزی ندارد که برایش شفاعت کند. البته براساس آموزه های قرآنی، تنها پیامبران و اولیای الهی و برخی دیگر از کسانی که صاحب اذن هستند دارای شفاعت هستند[22] اما پرسش این است که آیا ما به این افراد دسترسی داریم؟ یعنی اگر گناهکار باشیم و هیچ گونه سنخیتی میان ما و ایشان نباشد چگونه می توانیم به اینان نزدیک شده و از شفاعتشان بهره مند شویم. از این رو گفته اند برای خود شفیعانی بجوئید که بتوانند در روز مبادا به داد شما برسند و بهترین شفیع که می تواند دستگیر انسان باشد، همان توبه است که اگر با انابه و ناله و ضجه به پیشگاه خدا همراه شود بسیار بهتر و کارسازتر است. از این رو امام علی(ع) می فرماید: و شفیعی، رستگارتر از توبه و انابه نیست.

5.علم، بهترین گنج: ما در ظاهر، اهل ایمان و اسلام هستیم ولی در عمل قارونی و فرعونی فکر و عمل می کنیم؛ زیرا برای اینکه زندگی آینده خود را تضمین کنیم گنج هایی برای خود فراهم می آوریم که شامل قدرت و ثروت است تا هرگز از آرامش و آسایش جدا نباشیم و همیشه در خوشبختی باشیم. بخش بزرگ فکر و عمل ما مشغول کسب قدرت و ثروت است؛ زیرا نسبت به آینده خود ترسان و هراسان هستیم. پس در جست وجوی قدرت و ثروت، همه هستی خود را چه ارزان می فروشیم و حتی مدعی هستیم که اینها را با علم و تخصص و توانائی خودمان کسب کرده ایم[23]؛ در حالی که اینها را خداوند به عنوان آزمایش به ما داده است. اما حقیقت این است که این دو، سعادت دنیایی ما را تضمین نمی کنند و تامین آتیه بدان ممکن نیست چه رسد که بتواند تامین آتیه ما را در آخرت به عهده گیرد. در حالی که بهترین تامین کننده آتیه انسان بر خلاف تبلیغات رسانه ها، بانک و بیمه و مانند آن نیست، بلکه علم سودمندی چون علم معارف اسلامی و عمل بدان است. از این رو امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: گنجی سودمندتر از علم و دانش و فضیلت نیست.

6.ادب، بهترین حسب:

 شخصیت انسان به دو دسته شخصیت شناسنامه ای و شخصیت واقعی و حقیقی تقسیم می شود. برخی ها وقتی سؤال می شوند: کیستی؟ می گویند: من آنم که رستم بود پهلوان؛ به این معنا که شخصیت خود را در فردی دیگر جست وجو کرده و خود را به نام والدین و خویشان و فامیل و قبیله معرفی می کنند. برخی دیگر از افراد جامعه در پاسخ به این پرسش که کیستی؟ به شخصیت خودشان اشاره کرده و مثلا می گویند: من دکتر فلانی و یا مهندس بهمانی هستم. اینان به حسب خودشان اشاره می کنند که دستاورد رنج وتلاش خودشان است. البته این معرفی به حسب، هر چند که بسیار نیک و خوب است و انسان باید این گونه باشد که به توانایی ها و دستاوردهایش ببالد؛ اما در آموزه های اسلامی، بهترین حسب در این امور نیست، بلکه از نظر اسلام بهترین حسب همان ادب انسان و اخلاق و خوی و خلق و منش اوست؛ یعنی بهترین حسب هر کسی، همان تربیت خانوادگی و اجتماعی است که بهترین رفتار و لطیف ترین و زیباترین جلوه های اخلاقی و رفتاری را به نمایش می گذارد. از این رو امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: و هیچ حسبی بهتر از ادب نیست.

7.پرهیز از غضب، بهترین آرامش:

 انسان ها دوست دارند که از مشقت و شقاوت و رنج رهایی یابند. این که بهشت مطلوب است؛ چون در آنجا مشقتی نیست. هر کسی می خواهد از هرگونه شقاوت و رنج فرار کند؛ زیرا مخالف اصل طبیعی و گرایش فطری انسان به سوی سعادت یعنی آسایش و آرامش است. شقاوت و رنج یعنی سلب آرامش و آسایش که انسان دوست نمی دارد و از آن گریزان است. اما در میان مصادیق شقاوت از نظر امیرمؤمنان علی(ع) هیچ چیزی بدتر از غضب نیست؛ زیرا غضب همانند آتش دوزخ عمل می کند که خون و رطوبت بدن آدمی را می سوزاند و روح را به رنج می افکند. پیامبر(ص) می فرماید: غضب پاره آتشی از شیطان است.[24] ابوحمزه ثمالی از امام محمدباقر(ع) نقل می کند که آن حضرت درباره نکوهش غضب بیجا فرموده اند: این غضب پاره ای از آتش شیطان است که در قلب فرزندان آدم روشن می شود. از این رو چون یکی از شما خشم گیرد، رگهای گردنش پر و صورتش قرمز و چشمانش سرخ می شود و شیطان داخل سینه او می گردد.[25]

به وسیله غضب، شیطان به آرزوی خود می رسد و می تواند انسان را از حق منحرف کند، چون خود آن ملعون می گوید: غضب وسیله شکار من است. به واسطه آن بندگان خوب خدا را به دام می اندازم و از بهشت دور می کنم و به سوی جهنم می کشانم.[26]

روزی حضرت رسول(ص) به اصحاب خود فرمود: پهلوان در میان شما کیست؟ عرض کردند: پهلوان و قوی در میان ما به کسی گفته می شود که پشت او به خاک نرسد. حضرت فرمود: خیر، این ویژگی پهلوان نیست، بلکه پهلوان حقیقی کسی است که شیطان در قلب او راه پیدا نکند تا غضب او را شعله ور گرداند و خون رگ های او را پر کند. توانا کسی است که همیشه به یاد خدا است و به وسیله خویشتن داری، خشم خویش را مغلوب کند و او را بر زمین زند.[27]

در روایات است که وقتی آتش غضب شعله ور شد باید به وسیله وضو گرفتن با آب سرد، آن را از بین برد و خاموش کرد. در این باره حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: غضب از شیطان است و خلقت شیطان از آتش، آتش هم به وسیله آب خاموش می شود پس اگر یکی از شماها غضب کند باید وضو بگیرد، تا آتش غضب او فرو نشیند[28] پس انسانی که غضب می کند خود نخستین کسی است که گرفتار آثار بد و زشت آن می شود و خود را به رنج و مشقت می افکند. از این رو امیرمومنان علی(ع) می فرماید: و مشقتی سخت تر از غضب و تندخویی نیست.

8.عقل، بهترین زیبایی:

 هر کسی دوست دارد که خود را بیاراید. جمال و زیبایی و گرایش به آرایه ها در ذات انسان است. اما برخی ها این زیبایی را در اموری می جویند که بیرون از ذات و عاریه ای است. مثلا مال و ثروت و مانند آن زینت های دنیاست نه زینت و جمال انسان، اما انسان اینها را می گیرد و می خواهد بدان خود را بیاراید. آراستن به جامه های نیک و زیبا و رنگارنگ خوب است ولی اینها مندرس و کهنه می شود و تنها امری که ماندگار است و همه جا به کار می آید، خردورزی است. اگر انسان خود را به عقل و تعقل و خردورزی بیاراید در هر مجلسی جلوه خواهد کرد. از این رو امیرمومنان علی(ع) بهترین زیبایی و کمال را در عقل و خردورزی می داند و می فرماید: و هیچ زیبایی بالاتر از عقل نیست.

9.صداقت، بهترین فضیلت:

 در برخی از روایات آمده است که شراب بد است ولی بدتر از شراب، دروغ است که به عنوان کلیدی، خانه همه گناهان را به روی آدمی می گشاید. پس در میان بدترین ها بدترین بدی را می بایست در دروغ جست. در مقابل نیز بهترین بهترین ها نیز صداقت خواهد بود که ضددروغ است. به هر حال در آیات و روایات از دروغ بسیار پرهیز داده شده و از جد و شوخی آن برحذر داشته شده است. امیرمومنان علی(ع) نیز می فرماید: و هیچ بدی، بدتر از دروغ نیست.

10.سکوت، بهترین حافظ:

 انسان وقتی سکوت می کند در بهترین وضعیت دفاعی قرار می گیرد، زیرا در سایه بوده و امکان شناخت و حمله به او فراهم نمی شود، اما همین که سخن گفت به علم و یا نادانی شناخته می شود و موجبات زحمت خود را فراهم می آورد. بنابراین، امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: و هیچ محافظی نگهدارنده تر از سکوت نیست.

11.عافیت، زیباترین جامه:

 اگر برای خود جامه ای از خدا بخواهیم بهترین جامه و زیباترین آن همان عافیت و سلامتی است که از هرگونه بدی و زشتی و بیماری در امان باشیم. امیرمومنان علی(ع) می فرماید: و هیچ لباسی زیباتر از عافیت نیست.

12.مرگ، نزدیک ترین غایب:

 اگر انسان بداند هر دم در کمین مرگ است و ممکن است دمی دیگر نباشد، این اندازه حرص نمی زند و به ظلم و خیانت و امور دیگر نمی پردازد. گمان باطل آدمی بقا و اینکه مرگ برای همسایه است، او را به غفلت دچار می کند و به جمع ثروت و کنز و تکاثر وامی دارد. امیرمؤمنان علی(ع) به مردم هشدار می دهد و می فرماید: و هیچ غائبی نزدیک تر از مرگ نیست. ای مردم هر کس که در روز زمین راه می رود، در درون زمین جای خواهد گرفت، گردش شب و روز با سرعت و شتاب، طومار زندگی انسان را در هم می پیچد. هر صاحب حیاتی در روی زمین نیرویی دارد و هر موجود زنده ای خوراکی برای آنها مهیا شده است، و تو ای بشر خوراک مرگ هستی و اگر آدمی از سپری شدن ایام زندگی درس عبرت می گرفت از آماده شدن برای مرگ غفلت نمی کرد، هیچ ثروتمندی به وسیله مال خود از مرگ رهایی پیدا نمی کند و نه فقیری به خاطر فقرش.

آنگاه امیر مومنان علی(ع) به مردم هشدارهای دیگری می دهد و می فرماید: ای مردم هر کس از خداوند بترسد دست از ظلم و ستم برمی دارد و هر کس مراقب سخن گفتن خود نباشد، سرانجام به فحش و هذیان خواهد کشید و هر کس خیر را از شر و بد را از خوب تشخیص ندهد مانند چهارپایان است، مصیبت های دنیا در برابر فقر و تهیدستی روز قیامت بسیار حقیر است و چه اندازه مردم از واقعیات بی اطلاع می باشند. شما ای مردم از کثرت گناه و نافرمانی، خود را به ناآشنائی زده اید و از راه خدا و حقیقت خود را دور ساخته اید، آسایش همواره با رنج و محنت، و سختی و مشقت با نعمت و فراخ زندگی قرین است و آدمی هرگز در یک حال نخواهد ماند، شری که دنبالش بهشت جاوید باشد آن در حقیقت شر نیست و خیری که پایان آن دوزخ باشد آن خیر حقیقی و واقعی نخواهد بود، هر نعمتی در برابر بهشت حقیر و هر بلائی غیر از جهنم عافیت است.[29]

پی نوشت ها:



[1] اسراء، آیه 84

[2] روم، آیه 30

[3] شمس، آیه7

[4] ص، آیه 72، اعراف، آیه 12، مومنون، آیه 14، اسراء، آیه 85

[5] روم، آیه 30

[6] شمس، آیه 10

[7] نساء، آیه 119

[8] شمس، آیه 10

[9] مطففین، آیه14

[10] حجر، آیه9؛ نحل، آیه44

[11] نهج البلاغه، خطبه1

[12] مؤمنون، آیه 101

[13] کهف، آیه 46؛ قصص، آیه 79؛ حدید، آیه 20

[14] فاطر، آیه15

[15] نساء، آیه 139

[16] بقره، آیه 206

[17] نساء، آیه 139

[18] منافقون، آیه8

[19] همان

[20] توبه، آیات 57 و 118؛ شوری، آیه 47

[21] یوسف، آیات 23 و 79

[22] انبیاء، آیه 28

[23] قصص، آیه 79؛ زمر، آیه49

[24] بحارالانوار، ج73، ص 265

[25] بحار، ج 73، ص 265، سفینه البحار، ج2، ص 319

[26] میزان الحکم، ج7، ص 231

[27] میزان الحکم، ج 7، ص 240

[28] میزان الحکم، ج 7، ص 240

[29]  کتاب المواعظ شیخ صدوق 101 الی 104

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط