هیئت نجران و داستان مباهله

برچسپ ها: پیامبر ، مباهله ، نجران ، هیت

Print Friendly and PDF

هیئت نجران (1) و داستان مباهله

از جمله هیئتهایی که در این سال به مدینه آمدند هیئت نصارای نجران بودند که به دنبال نامه ای که پیغمبر اسلام به کشیش بزرگ آنجا نوشت و او را به اسلام دعوت فرمود آنها به مدینه آمدند تا از حال آن حضرت از نزدیک تحقیق کنند.

و داستان ورود هیئت مزبور را به مدینه محدثین سنی و شیعه به اجمال و تفصیل در کتابهای سیره و تاریخ و حدیث نقل کرده اند که شاید جامعترین و در عین حال فشرده ترین نقلها نقل مرحوم طبرسی در اعلام الوری است که ما عینا با تلخیص مختصری برای شما ترجمه می کنیم.

هیئت نجران که شامل گروهی بیش از ده نفر از بزرگان آنها بود به ریاست و سرپرستی سه نفر یعنی عاقب، سید و ابو حارثه به مدینه آمدند.

عاقب که نامش عبد المسیح بود، سمت ریاست آنها را داشت که بدون نظر و رای او کاری نمی کردند. سید که نامش ایهم بود ملجا و تکیه گاه آنها در کارها بود و ابو حارثة کشیش بزرگ و اسقف اعظم ایشان بود که پادشاهان روم کلیساها به نام او ساخته بودند.

هنگامی که به سوی مدینه حرکت کردند ابو حارثه در کنار خود - در کجاوه - برادرش کرز یا بشر را سوار کرد و در راه که می آمدند قاطر آنها به زمین خورد و هم کجاوه او چون می دید این رنج سفر را برای دیدار پیغمبر اسلام متحمل شده اند، به صورت کنایه گفت: نابودی بر این مرد دور از خیر و سعادت باد - و منظورش پیغمبر(ص)بود - ابو حارثه که این حرف را شنید با ناراحتی بدو گفت:

نابودی بر خودت باد!

وی گفت: برای چه برادر؟!

ابو حارثه پاسخ داد: برای آنکه به خدا سوگند او همان پیغمبری است که ما چشم به راه آمدن او هستیم.

وی با تعجب گفت: پس چرا پیرویش نمی کنی؟

ابو حارثه گفت: این مقام و منصبی که این مردم به ما داده اند مانع از آن است که من پیرو او گردم و تازه اگر من هم پیرو او شوم اینان از من پیروی نمی کنند و سرانجام هم وقتی به مدینه آمد به دست پیغمبر اسلام مسلمان شد.

و به هر صورت آنها هنگام عصر بود که به شهر مدینه آمدند و با جامه های فاخر و زربفت که به تن کرده و انگشترهای طلا که در دست داشتند با تجملات و وضعی که تا به آن روز شهر مدینه به خود ندیده بود وارد شهر شدند، اما وقتی پیش پیغمبر اسلام رفتند و سلام کردند دیدند آن حضرت رو از ایشان گرداند و پاسخ سلامشان را نیز نداد و سخنی با آنها نگفت. (2)

هیئت مزبور که با عثمان بن عفان و عبد الرحمن بن عوف سابقه آشنایی داشتند به نزد آن دو رفته گفتند: پیغمبر شما برای ما نامه ای نوشته بود و چون ما به نزد او آمده ایم پاسخ سلام ما را نداده و با ما سخن نمی گوید، چاره چیست؟

آن دو نفر برای تحقیق مطلب و راه چاره به نزد علی بن ابیطالب(ع)آمده گفتند: ای ابو الحسن به نظر شما چه باید کرد؟علی(ع)فرمود: به نظر من اگر اینها این جامه ها را از تن بیرون کرده و این انگشترهای طلا را از انگشتان خود بیرون آورند، پیغمبر آنها را می پذیرد و همین طور هم شد که چون جامه ها و انگشترهای طلا را بیرون کردند و به نزد آن حضرت رفتند پیغمبر اسلام پاسخ سلامشان را داد و آنها را پذیرفت، و آن گاه فرمود: سوگند بدانکه مرا به حق مبعوث فرموده اینان بار اول که پیش من آمدند شیطان همراهشان بود.

سپس برای تحقیق حال، سؤالاتی از آن حضرت کردند که از آن جمله سید پرسید: ای محمد درباره مسیح چه می گویی؟

فرمود: او بنده و رسول خدا بود. ولی سید سخن آن حضرت را نپذیرفته و بنای ردو ایراد را گذارد تا اینکه آیات سوره آل عمران - از نخستین آیه تا حدود 70 آیه - در این باره بر پیغمبر نازل شد که از آن جمله این آیه در پاسخ همین گفتارشان بود که خدا فرموده:

«ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب. . . » (3)

[همانا حکایت عیسی در نزد خدا حکایت آدم است که او را از خاک آفرید. . . ]

و در ضمن همین آیات دستور«مباهله »با آنها را نیز به پیغمبر داد که فرمود:

«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین » (4)

[و هر کس با وجود این دانش که برای تو آمده باز هم درباره عیسی با تو مجادله کند به آنها بگو: بیایید تا ما پسران خود را بیاوریم و شما هم پسرانتان را و ما زنانمان را و شما نیز زنانتان را و ما نفوس خود را و شما هم نفوس خود را، آن گاه تضرع و لابه کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. ]

و بدین ترتیب پیغمبر اسلام به امر خدای تعالی نصارای نجران را به مباهله دعوت کرد و آنها نیز پذیرفته و گفتند: فردا برای مباهله می آییم.

سپس ابو حارثه به همراهان خود گفت: فردا که شد بنگرید اگر محمد با فرزندان و خاندان خود به مباهله آمد از مباهله با او خودداری کنید و اگر با اصحاب و پیروانش آمد به مباهله اش بروید.

و چون روز دیگر شد رسول خدا(ص)در حالی که دست حسن و حسین را در دست داشت و فاطمه(س)نیز دنبالش بود و علی(ع)از پیش رویش می رفت برای مباهله حاضر شد.

عاقب و سید هم نزد ابو حارثه آمدند و چون رسول خدا(ص)را دیدند ابو حارثه پرسید: اینها که همراه محمد هستند کیان اند؟

بدو گفتند: آن یک برادر زاده و داماد اوست، و آن دو کودک پسران دخترش هستند و آن زن نیز دختر او و عزیزترین و نزدیکترین افراد نزد او می باشد.

رسول خدا(ص)همچنان آمد و در جای مباهله دو زانو روی زمین نشست. (5)

ابو حارثه که آن منظره را دید گفت:

به خدا سوگند محمد به همان گونه که پیمبران برای مباهله روی زمین می نشینند نشسته است و از این رو از مباهله با پیغمبر اسلام خودداری کرده و سرباز زد و گفت: من مردی را می بینم که با تمام جدیت آماده مباهله است و ترس آن را دارم که در ادعای خود راستگو باشد و یک سال بر ما نگذرد که در دنیا نصرانی مذهبی به جای نماند و همگی هلاک شوند و به دنبال آن به نزد رسول خدا(ص)آمده گفتند:

ای ابا القاسم ما با تو مباهله نمی کنیم و حاضر به مصالحه و پرداخت جزیه هستیم، و رسول خدا(ص)برای آنها قراردادی نوشت که هر ساله دو هزار جامه که قیمت هر جامه چهل درهم خالص باشد بپردازند.

مرحوم طبرسی دنباله گفتار بالا نقل کرده که ابو حارثه در آخرین روز توقف در مدینه به دست آن حضرت مسلمان شد.

و در تاریخ یعقوبی و ارشاد مفید و کتابهای دیگر متن قرارداد را با تفصیل بیشتری نقل کرده و از جمله نوشته اند که از جمله مواد و شروطی که در قرارداد مزبور ذکر شد این بود که نصارای نجران متعهد شدند هرگاه در ناحیه یمن میان مسلمانان و مردم آنجا جنگی درگیر شد تعداد سی عدد زره، و سی راس اسب، و سی راس شتر به عنوان عاریه مضمونه در اختیار سربازان اسلام بگذارند، و دیگر آنکه نصارای مزبور از آن پس دیگر ربا نخورند و گرنه پیغمبر اسلام تعهدی در برابر آنها نخواهد داشت.

این بود داستان مباهله که با مختصر اختلافی مورخین و علمای اهل سنت مانند ابن اثیر و زمخشری و فخر رازی و سیوطی و ابن بطریق و دیگران نقل کرده اند، و چنانکه خواندید معلوم شد که منظور از«ابناءنا»در این آیه: حسن و حسین و از«نساءنا»فاطمه(س)و از«انفسنا»علی بن ابیطالب(ع)بوده است چنانکه واحدی یکی از نویسندگان و دانشمندان ایشان در کتاب اسباب النزول عین همین مطلب را از شعبی روایت کرده است و زمخشری و دیگران نیز همانند او روایاتی نقل کرده اند و بدین ترتیب بزرگان اهل سنت یکی از بزرگترین فضیلت خاندان اهل بیت و بخصوص علی بن ابیطالب و همسر بزرگوارش فاطمه(س)را ذکر کرده و با این نقل معتبر، سند برتری علی(ع)را پس از رسول خدا(ص)بر تمام امت بلکه همه مردم عالم و رهبری آن بزرگوار را بر امت اسلام پس از رحلت پیغمبر امضا کرده اند، زیرا با این بیان علی(ع)به منزله نفس رسول خدا(ص)است و بجز مقام نبوت و لوازم آن که به صریح قرآن کریم و دلیلهای قطعی دیگر مخصوص به رسول خدا است مقامهای دیگر آن حضرت برای امیر المؤمنین(ع)ثابت می شود که چون بحث در این باره از طرز تدوین و تالیف کتاب تاریخی خارج است شما را به کتابهای کلامی و استدلالی که در این باره نوشته شده است ارجاع داده و از ادامه بحث در این باره خودداری می کنیم و تنها به ذکر یک روایت که زمخشری در کشاف و مسلم در صحیح و حاکم در مستدرک در ذیل داستان «مباهله »نقل کرده اند اکتفا نموده به دنباله حوادث سال نهم باز می گردیم:

اینان از عایشه روایت کرده اند که در روز مباهله رسول خدا(ص)چهار تن همراهان خود را در زیر عبای مویی و مشکی رنگ خود گرد آورد و این آیه را تلاوت نمود:

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (6)

پی نوشت ها:

1. نجران نام قسمتی از سرزمین سرسبز حجاز بود که در نزدیکیهای مرز یمن قرار داشته و شامل بیش از پنجاه دهکده بود و سالها پیش از ظهور اسلام به دین نصرانیت درآمده بودند.

2. در برخی از تواریخ آمده که هدایایی هم برای آن حضرت آورده بودند که پیغمبر در ابتدا قبول نکرد و بعدا از ایشان پذیرفت.

3. آیه 59.

4. آیه 61.

5. در بسیاری از تواریخ آمده که رسول خدا جایی را در خارج شهر مدینه برای مباهله تعیین کرده بود و گروه زیادی از مهاجر و انصار برای مشاهده جریان مباهله بدانجا آمده بودند.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

وحی، تجلی ویژه الهی

1. جهان آفرینش، جلوه و محل تجلّی ذات مقدس حق سبحانه و تعالی است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه‏» (نهج البلاغه خطبه 107)؛ لیکن وحی الهی که در جامه پرنیانی قرآن ظهور یافته است، تجلّی ویژه و خاص الهی است: «فَتَجَلّى‏ لَهُمْ‏ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْه‏» (نهج البلاغه، خطبه 146).

شعر مبعث پیامبر

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کندبا اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

مقامی عظیم در سایه‌‌ی اطاعت حق

در بین صفات و كمالاتی كه یك انسان می تواند پیدا نماید ظاهرا عبودیت و بندگی خدا از همه بالا تر باشد حتی از رسالت و امامت و امثال آن. فلذا ما در نماز، قبل از شهادت به رسالت، شهادت به عبودیت پیامبر صلی الله علیه واله می دهیم و می گوییم: « أشهد أن محمدا عبده و رسوله » گویی پیامبر صلی الله علیه واله قبل از این كه رسول باشد عبد است و اساسا این عبودیت او بوده است كه وی را به مقام رسالت رسانده چنانچه همین مقام عبودیت و بندگی بوده است كه او را به معراج و آسمان برده چرا كه خداوند در همین رابطه می فرماید:

رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تسليت باد

پيامبر گشاينده و پايان دهنده است. كسى است كه پيامبران عليهم السّلام و كتابهاى آسمانى به پيامبرى او مژده داده‏ اند.

راه حل برطرف شدن گرفتاری هاا

در اسلام هدیه دادن به دوستان و عزیزان سفارش شده است. هدیه دادن باعث نزدیکی قلوب و از بین رفتن کدورت ها و محکم شدن دوستی ها و ایجاد و محکم شدن محبت می شود.

سه تدبیر طلایی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

هر انسانی در زندگی با سختی هایی روبرو می شود و موانعی سر راه زندگی اش قرار می گیرد؛ آنچه اهمیت دارد، تدبیرهایی است که به کار می گیرد، تا مشکلات را پشت سر گذاشته و به هدفش برسد. از میان تمام انسان ها، پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) با بیشترین مشکلات روبرو بودند.

ویژگی های رسول اکرم صلی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن

وجود رسول اکرم صلی الله علیه و آله سرشار از فضیلت های انسانی و صفت های پسندیده و سیر و سلوکی پایدار بود که از بزرگی، اصالت و خوی ناب وی را حکایت می کرد.

شخصیت زن از دیدگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

رسول خدا در عصری و مکانی به نبوت مبعوث شدند که مردمش برای زن ارزشی قائل نبودند و به او به چشم کالا می نگریستند. دختران را به بهانه فقر و نداری و مایه شرمندگی، زنده به گور می کردند. اما رسول خدا صلی الله علیه و آله با رفتار و گفتار، شخصیت حقیقی زن را به او برگرداند. با محبت بسیار زیاد نسبت به دخترشان حضرت زهرا سلام الله علیها و همسرانش به خصوص حضرت خدیجه عملا الگویی برای سایر مردم شدند.

اخلاق نبوی (رفتار پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله با کودکان)

کودک به دلیل نزدیک بودن به مبدأ فطرت و داشتن ذهن و دلی پاک و بی آلایش، زمینه بسیار مناسبی را برای تربیت پذیری دارد. او هدیه ای است الهی که با سرشت ساده و زلال خویش پا به جهان هستی گذاشته و از هر گونه زشتی و ناپاکی به دور است این والدین و مربیان کودک هستند که با تربیت نادرست خویش، مسیر فطرت پاک و الهی او را منحرف می سازند.

شاه بیت غزل بندگی در بیان حضرت زهرا (علیهاالسلام)

یکی از مشخّصه های ایمان، اعتماد به خداوند در اموری است که برای او پیش می آید. مؤمن، می داند که خداوند متعال او را رها نکرده و آنچه مصلحت است را برایش قرار داده و خواهد داد.

حضرت ابوطالب مربی پیامبر(ص)

او کسی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره اش فرمود: «یاعم! ربّیتَ صغیراً و کفلت یتیماً و نصرت کبیراً فجزاک الّله غنّی خیراً؛[1] عموجان در کودکی تربیتم نمودی در یتیمی کفالتم فرمودی و در بزرگی یاریم کردی، خداوند پاداش خیر این همه زحمت که برایم کشیدی به تو مرحمت فرماید.»

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

در ذکر احوال مهتر عالم

روایت است از ابی عبداللّه جعفر بن محمد الصادق علیه السلام که او روایت می کند از پدرانش تا به امیرالمؤمنین علی مرتضی علیه السلام که خداوند تعالی (جل جلاله) نور محمدی صلی الله علیه و آله را بیافرید پیش از آفریدن آدم و جمیع انبیا علیه السلام و حق تعالی با وی دوازده حجاب آفرید:

فضائل و کرامات حضرت محمد صلی الله علیه و آله

پیش از بعثت برای خدیجه که بعد به همسری اش در آمد یک سفر تجارتی به شام انجام داد. در آن سفر بیش از پیش لیاقت، استعداد، امانت و درستکاری اش روشن شد. او در میان مردم آنچنان به درستی شهره شده بود که لقب محمد امین یافته بود. امانت ها را به او می سپردند. پس از بعثت نیز قریش با همه دشمنی ای که با او پیدا کردند، باز هم امانت های خود را به او می سپردند؛ از همین رو پس از هجرت به مدینه، علی(ع) را چند روزی بعد از خود باقی گذاشت که امانت ها را به صاحبان اصلی برساند.

باز کن فاطمه­ جان این در را...

در می­زنم تا از تو اذن بگیرم؛ ورود به خانه محمد(ص) را ... و تو جوابم می­کنی؛ ­پنداشتی غریبه­ای هستم که شوق دیدار پیامبر(ص) را دارم و من به حرمت حضور تو، پشت در ایستادم!

پیامبر رحمت و رأفت

از تهمت های بزرگ و نابخشودنی که در طول تاریخ مخصوصاً سالهای اخیر از جانب غربیان و وابستگان و تاریک فکران داخلی آنها نسبت به پیامبر اکرم (ص) روا داشته شده است این امر است که پیامبر خاتم، پیامبر رحمت و رأفت را، پیامبر خشونت و خونریزی و قساوت معرّفی نموده اند.

با پیامبر در آخرین ساعات حیات

اشاره رحلت جانگداز پیامبراکرم صلی الله علیه و آله یکی از اندوه بارترین حوادث تاریخ اسلام به شمار می رود؛ چنان که حضرت علی علیه السلام پس از غسل و کفن بدن پاک آن فرستاده خدا، کفن را از صورتش کنار زد و با قلبی شکسته و اندوهگین، او را مورد خطاب قرار داد

نگاهی به وصیت مهم رسول خدا(ص) در آخرین لحظات عمر

آخرین پیغمبر الهی،اشرف مخلوقات عالمین حضرت محمد بن عبدالله(ص) پس از بیست وسه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیب های فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت پس از چهارده روز بیماری و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بودند، به خاک سپرده شدند.

این چنین بود انفاق پیامبر

شخصی می گوید: روزی بلال1 را در شهر حلب2 دیدم و از او پرسیدم: بلال! به من بگو ببینم انفاق های پیامبر چگونه بود؟ بلال گفت: انفاقی نبود که پیامبر صلی الله علیه وآله انجام دهد

دعای پیامبر(ص) در وقت ازدواج فاطمه(س)

در هنگام ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) ازپیامبر(ص) دعاهایی نقل شده که آن حضرت از ابن عباس و سعد بن معاذ و... روایت شده که پیامبر(ص) شب ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) برای آن دو و نسل و ذریه ایشان دعا کرده و از خدا برایشان جمع شدن پراکندگی، برکت و فرزندان صالح و پاکیزه را طلب کرد.

جوان پیامبر گونه

حضرت علی اکبر علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام در یازدهم شعبان1، سال43 قمری در مدینه، دیده به جهان گشود. مادر بزرگوارش لیلی دختر ابی مرّه بود2.

چهره دوباره پیامبر

تازه نفس ترین حماسه ها در توست. بُرناترین حادثه های دلیری را تو بر پا خواهی داشت. همه جوانی غیرت های مؤمن در توست. سلام بر نام رشید تو که سرفرازترین فرزند عاشوراست.

رافت و محبت

در جریان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تعلیم و تزکیه او مشخص، رأفت او مشخص، محبّت و ایمان او به الله و محبّت و رأفتش نسبت به مؤمنین مشخص و رنجور شدن پیامبر از رنج مردم این هم مشخص، درباره دشمنان دیگر هم فرمود، حضرت و همراهانش ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ﴾ این هم مشخص، راه نفوذ را بستن هم مشخص، راه درون را باز کردن برای مؤمنین مشخص، همه این ها را که وقتی جمع بندی کرد فرمود: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾.

راز انکار رحلت پیامبر(ص)

رسول اکرم(ص)در آخرین سفرحج(در عرفه)، در مکه، در غدیرخم، درمدینه قبل از بیماری و بعد از آن در جمع یاران یا در ضمن سخنرانی عمومی، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت خود خبرداد.

لیله المبیت

به مناسبت فرارسیدن ماه ربیع الاول شب لیله المبیت

پیامبر صلی الله علیه و آله و کودکان گرسنه

داستان مردی که در مدینه درخت خرما داشت و شاخه هایش در حیاط همسایه فقیر آویزان بود. وقتی می خواست خرماهایش را بچیند، به داخل حیاط همسایه می افتاد و فرزندان فقیر ایشان خرماها را می گرفتند و می خوردند. صاحب خرما که فردی بخیل بود، بدون اجازه وارد حیاط همسایه شده و خرما را از دهان بچه ها می گرفت تا نخورند.

محبوب پیامبر

بدون شک حضرت حمزه، از محبوب ترین شخصیت هایی است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بیشترین محبت و علاقه را به آنان ابراز داشت و پیوسته فضیلت های آنان را برای همگان اعلام کرد.

رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

همه جا غم است، همه جا ماتم! گویی توفان خاموشی در آسمان ها وزیده و زمین در حوالی رستاخیز است! حتی صدای سکوت، غمگین است! بغضی سنگین بر گلو و داغی شگرف، بر دل سنگینی می کند؛ کم کم نجوای مرثیه هایم سکوت را می شکند:

پیغمبر اکرم(ص)

پیغمبر اکرم حضرت محمد بن عبداللّه (ص) که نبوت به او پایان یافت، در سال 570 بعد از میلاد متولد شد. در چهل سالگی به نبوت مبعوث گشت.

نقش اخلاق پیامبر (ص) در ترویج حقوق شهروندی

حقوق شهروندی از مباحث بسیار مهم عصر حاضر است که غربیان سعی دارند آن را از دستاوردهای خود بدانند، غافل از اینکه در دوران پیامبر (ص) این حقوق پی‏ریزی شد و ایشان با رفتار خود سعی کردند مردم را به رعایت این حقوق، تشویق کنند؛ بنابراین این سوال مهم پیش می‏آید که نقش اخلاق پیامبر در ترویج حقوق شهروندی چه بود؟

سیمای پیامبر

جوانی از یهودیان مدینه بود که همواره بهنزد پیامبر می آمد؛ به طوری که با پیامبر مأنوس شده بود.

جوان پیامبر گونه

حضرت علی اکبر علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام در یازدهم شعبان1، سال43 قمری در مدینه، دیده به جهان گشود. مادر بزرگوارش لیلی دختر ابی مرّه بود2.

نصایح پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر

انچه در این نوشتار می آید نصیحت های پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ به ابوذر غفاری است. این حدیث در کتاب «مکارم الاخلاق» اثر رضی الدین، حسن بن فضل طبرسی، از علمای قرن ششم هجری، فرزند امین الإسلام طبرسی(صاحب تفسیر مجمع البیان) آمده است.

ویژگی هاى اخلاقى پیامبر اکرم(ص)

پیروزى پیامبر اسلام(ص)، هر چند با تائید و امداد الهى بود، ولى عوامل زیادى از نظر ظاهر داشت، که یکى از مهم ترین آن ها جاذبه اخلاقى پیامبر(ص) بود. آن چنان صفات عالى انسانى و مکارم اخلاق در او جمع بود، که دشمنان سرسخت را تحت تأثیر قرار مى داد و به تسلیم وادار مى کرد، و دوستان را سخت مجذوب مى ساخت. درباره حسن خلق پیامبر(ص) و عفو، گذشت، عطوفت، مهربانى، ایثار، فداکارى و تقواى آن حضرت(ص)، داستان هاى زیادى در کتب تفسیر و تواریخ آمده است.

زنان در سیره پیامبر مهربانیها

هنگام تولد فرزندشان حفره ای می کندند و مادر را بر روی آن حفره می بردند تا نوزادش اگر دختر شد مستقیم زنده به گور شود و اگر پسر شد، نجاتش دهند. وقتی مردی خبردار می شد که نوزادش دختر شده است، صورتش سیاه و خشم ناک می شد و از ننگ این خبر خفت بار خودش را گم و گور می کرد! (نحل: 58 و 59) این تصویری از نوزاد دختر (همان مادر فردا) در حجاز جاهلی بود.

حق با شماست

چشم‌هایشان را بسته‌اند بر طلوع خورشید؛ زبان منطق و استدلال را در نمی‌یابند، دعوتشان کن به مباهله تا بدانند زمین بر مدار تو می‌چرخد؛ تا بدانند که درختان و سنگریزه‌ها شهادت خواهند داد به حقانیت تو. دعوی تو شک بر نمی‌دارد.

آیه مباهله، سند افتخار

«فمن حآجک من بعد ما جآءک من العلم فقل تعالو ندع ابناءنا وابناء کم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکذبین » پس هر کس بعد از دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده است با تو به ستیز و محاجه بر خیزد (و ازقبول حق شانه خالی کند) بگو:بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما فرزندان خود را وما زنان خود را بخوانیم و شما زنانتان را و ما نفوس خود رابخوانیم و شما نفوستان را پس لعنت خدا را بر دروغگویان قراردهیم.

چهره های آسمانی

یکباره سکوت مسجد،مانند حبابی شکست.چشمان نماز گزاران،از حیرت و تعجب به روی سجاده هایشان خیره ماند.نجواهایی فضای مسجد را پر کرد و صداها درهم شد.هر کس چیزی می گفت.این چه صدایی بود که به گوش می رسید؟ صدای ناقوس ؟ آن هم در مسجد پیامبر؟!

در روز مباهله چه گذشت؟

مباهله، سندی قطعی بر فضیلت و امامت امیرالمومنین(ع)

چهره های آسمانی

یکباره سکوت مسجد،مانند حبابی شکست.چشمان نماز گزاران،از حیرت و تعجب به روی سجاده هایشان خیره ماند.نجواهایی فضای مسجد را پر کرد و صداها درهم شد.هر کس چیزی می گفت.این چه صدایی بود که به گوش می رسید؟ صدای ناقوس ؟ آن هم در مسجد پیامبر؟!

دلالت آیه مباهله بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین

به سبب دلالت روشن و صریح آیه مبارکه مباهله، عالمان شیعه همواره برای اثبات امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السـلام بـه ایـن آیه استناد و استدلال می کنند؛ چنان که پیـشوای هـشتمِ ایشان حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه آلاف التحیة و الثنا ـ این آیه شریفه را از جهت دلالت بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام بـهترین و روشـن تـرین آیه در قرآن دانسته اند و با استناد به این آیه و عـمل رسول خدا ص پس از نزول آن، ثابت می کنند که امیرالمؤمنین علیه السلام پس از رسول خدا ص بافضیلت ترین خـلقِ خـداوند سـبحان است.

فضیلت و اعمال روز مباهله

روز بیست وچهارم ذیحجه بنابر اشهر روزی است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله با نصارای نجران مباهله کرد، و پیش از مباهله عبا بر دوش مبارک گرفت، و حضرت امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام را زیر عبا جا داد

مباهله سند برگزیدگی

آیه مباهله یکی از جلوه های خاصّ اصحاب کساء در آیات نورانی قرآن کریم است که در این مقاله گوشه ای از این تجلّیات را با بهره گیری از احادیث معتبر و مستند پیشوایان معصوم(ع) ثبت می کنیم.

روز مباهله

مردان بزرگ مسیحی تازه به شهر مدینه رسیده بودند. آن‌ها 60 نفر بودند و با غرور راه می‌رفتند. بر تن هر کدام لباسی گران‌قیمت با جنس ابریشم و طلا بود

پیروزی بزرگ

نسیم ملایمی از فراز قلّه کوه ها به سوی دامنه ها می وزید و با عبور از میان شاخه های درختان خرما و سایر درختان به فضای منطقه،طراوت لذّت بخشی می دمید.مردم زندگی عادّی خود را می گذراندند، که با ورود یک هیأت،که حامل نامه ای بود،در منطقه ولوله و هیجانی به وجود آمد.

مفهوم انفسنا در آیه مباهله

مفسران شیعی و بسیاری از مفسران اهل سنت، در تفسیر آیۀ مباهله، امام علی(ع) را نفس پیامبر(ص) شمرده اند. البیته این که امام علی(ع) نفس پیامبر(ص) است؛ به معنای حقیقی عینیت ذاتی دو نفس نیست، بلکه مراد از نفسیت امام علی(ع)، مساوات آن حضرت با پیامبر در فضائل و کمالات است. از این تساوی، عصمت امام علی(ع)، نیز استفاده می شود. به زعم برخی از علمای اهل سنت در تفسیر آیه، واژۀ «انفسنا» به شخص رسول خدا(ص) منحصر است و شامل امام علی(ع) نخواهد شد. نگارنده با روش توصیفی تحلیلی، بعد از نقد این دیدگاه، نظریۀ اطلاق «انفسنا» نسبت به امام علی(ع) را اثبات می کند.

تا پای جان استوار (مباهله)

در حالی که شلاقش را محکم بر مرکب فرود می آورد، با عصبانیت با خود حرف می زد. من که تا آن زمان خیال می کردم برای تجارت به یثرب می رود، دچار شک شدم.

ماجرای مباهله در کلام امام صادق علیه السلام

إنّ نَصاری نَجْرانَ لَمّا وَفَدوا علی رسولِ اللّه. صلی الله علیه و آله و کانَ سیّدُهُم الأهْتَمَ والعاقِبَ والسَّیّدَ...فقالوا: إلی ما تَدْعون؟ فقالَ: إلی شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلّا اللّه. وأنّی رسولُ اللّه.

روز به یاد ماندنی در تاریخ اسلام

پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) هم زمان با مکاتبه با سران حکومت های جهان و مراکز مذهبی، نامه ای به اسقف نجران نوشت و در آن نامه از ساکنان نجران خواست که یا اسلام را بپذیرند و یا به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازند و در غیر این صورت، به آنان اعلام خطر می شود. پیامبر گرامی اسلام تنها کسانی را که همراه خود برای مباهله برد: فرزندانش، حسن و حسین (علیهما السلام) (ابناءنا) و دخترش فاطمه (علیها السلام) (نساءنا) و از میان مردان تنها علی بن ابی طالب (علیه السلام) (انفسنا) بودند.

مفهوم انفسنا در آیه مباهله چیست

مفسران شیعی و بسیاری از مفسران اهل سنت، در تفسیر آیۀ مباهله، امام علی(ع) را نفس پیامبر(ص) شمرده اند. البیته این که امام علی(ع) نفس پیامبر(ص) است؛ به معنای حقیقی عینیت ذاتی دو نفس نیست، بلکه مراد از نفسیت امام علی(ع)، مساوات آن حضرت با پیامبر در فضائل و کمالات است. از این تساوی، عصمت امام علی(ع)، نیز استفاده می شود. به زعم برخی از علمای اهل سنت در تفسیر آیه، واژۀ «انفسنا» به شخص رسول خدا(ص) منحصر است و شامل امام علی(ع) نخواهد شد. نگارنده با روش توصیفی تحلیلی، بعد از نقد این دیدگاه، نظریۀ اطلاق «انفسنا» نسبت به امام علی(ع) را اثبات می کند.