صدای بال فرشتگان

برچسپ ها: فرشتگان ، بال ، صدای

Print Friendly and PDF

دلت گرفته؛ دوست داری بغضت را بشکنی، اشک را میهمان تنهایی ات کنی و با سکوت هم آواز شوی. آن قدر با سکوت بخوانی تا فریاد ثانیه ها افکارت را متلاشی کند و بغضی دیگر در انتهای گلویت شکسته شود. آن قدر با سکوت بخوانی تا شمع وجودت آب شود و این آب زلال، گونه هایت را سیراب کند.

دلت گرفته؛ از آن همه ریا و حیله و بی وفایی ها، از آن همه دروغ و غیبت و تهمت ها، از آن همه تمسخرها و خنده های موذیانه نفرت داری. از گذشته ی سیاهت متنفری. دلت می خواهد از ته دل فریاد بکشی. دلت می خواهد با یک همدم حرف بزنی. دلت می خواهد از گذشته ی سیاهت بگویی و نشانی دیار نور را از او بپرسی. بی اختیار سکوتت را می شکنی، فریاد ثانیه ها را خاموش می کنی و در زیر سایه ی تنهایی ات، لب به سخن می گشایی.

احساس می کنی گوشی هست که حرف های تو را بشنود، چشمی هست که به لب های تو بنگرد و دستی هست که بلندت کند و جاده ی سعادت را به تو نشان دهد. احساس می کنی که سبک شده ای. حس می کنی که بار سنگینی را از دوشت برداشته اند.

چشم می گشایی. هیچ کس نیست، فقط عطر یاس است و بوی بال فرشتگان.

نگاه جست وجوگرت را به اطراف می اندازی و می بینی که در آغوش یک بغل گل محبت نشسته ای.

دستانت را بالا می بری و با همراهی اشک ها، زیر لب زمرمه می کنی: «یا حق، به سویت آمده ام. کمکم کن!» و لحظه ای بعد صدای بال فرشتگان و عطر گل یاس را احساس می کنی و لبخند معبود بخشاینده ات، که صمیمانه به تو عشق می ورزد و با وجود تمامی گناهانت، تنها کسی است که همیشه تکیه گاه توست. او که ارحم الراحمین است و غفار الذنوب.

آری، شب قدر است. شب ریختن گناهان، شب رقم خوردن تقدیرها، شبی که از هزار ماه برتر است.

تردید نکن؛ این لطف پروردگار توست. امشب، دوباره متولد شده ای، دوباره پاک، دوباره بی گناه... همچون کودکی زاده از بطن توبه. تولد زیبایت مبارک!

نویسنده : مطهره خندان

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط